جمهوری اسلامی با اصلاحات کوتاهمدت در چند زمینه مهم، حداقل برای چند سالی هم که شده می تواند خشم مردم را کنترل کند
مجتبی احمدی - شبکه بیان
هشتمین روز از اعتراضهای مردمی در ایران میگذرد و دیشب (14 دی) بسیاری از شهرهای ایران صحنه دادخواهی طبقات مختلف جامعه بود. در مقابل، حکومت انگار ناشنوا شده است و قصد ندارد فریاد مردم معترض را بشنود. نیروهای ضد شورش پلیس با هر تجمع اعتراضی برخورد سخت میکند؛ این دستور مقامات ارشد نظام است؛ مقاماتی که گمان میکنند سرکوب بهترین راهحل این مشکل است. دیگر هیچکس کمترین تردیدی ندارد که جمهوری اسلامی مشروعیت و محبوبیت خود را از دست داده است و در بین اقشار مختلف خواهان چندانی ندارد. جمهوری اسلامی با وجود از دست دادن پایگاه مردمی خود، میتواند با اصلاحات کوتاهمدت در چند زمینه مهم، حداقل برای چند سالی هم که شده خشم مردم را کنترل کند و سبب بقای خود شود.
اصلاح لایحه بودجه
یکی از دلایل خروش مردم، لایحه بودجهای بود که از سوی حسن روحانی به مجلس ارائه شد. مردم با دیدن برخی جزئیات این لایحه با عصبانیت زیادی واکنش نشان دادند. درحالیکه هماکنون (طبق آمار رئیس کمیته امداد) بیش از 20 میلیون نفر از ایرانیان در «فقر مطلق» به سر میبرند، نهادها و چهرههای مذهبی صدها میلیارد تومان از بودجه 97 را به خود اختصاص دادهاند. قطع کامل بودجه این نهادها و چهرهها، کاهش مالیاتها در مقطع کنونی که اقتصاد ایران در رکود قرار دارد، اختصاص ردیف بودجه مستقل برای رفاه طبقات ضعیف جامعه و جلوگیری از افزایش قیمت هر کالا و خدماتی که در این بودجه تعیین شده است، میتواند راهحل مناسبی برای آرام کردن اوضاع کنونی ایران باشد. همچنین کاهش بودجه دستگاههای دولتی از طریق تعدیل دستمزد مدیران میانی و ارشد این دستگاهها میتواند درک تصمیم گیران را از وضعیت اقشار کمدرآمد افزایش دهد.
شفافیت مالیِ بیت رهبری و نهادهای زیرمجموعه آن
حدود 30 سال از رهبری علی خامنهای میگذرد؛ اما او هیچگاه در یک نشست خبری پاسخ گوی عملکرد خود نبوده است. تمرکز قدرت در این پست حکومتی و تابوی انتقاد از رهبر باعث شده است هیچکس جرئت انتقاد را نسبت به عملکرد رهبر نداشته باشد. سیاستدانها بر این باورند که قدرت بدون نظارت فساد میآورد. سالهاست که این مسئله در بیت رهبری وجود دارد و هیچ نهاد نظارتی توانایی زیر سؤال بردن عملکرد سیاسی و مالی بیت رهبری و سازمانهای وابسته به آن را ندارد. حدس و گمانهای زیادی درباره داراییهای علی خامنهای وجود دارد ولی هیچکس نمیداند ثروت واقعی او چقدر است. اعلام میزان ثروت خامنهای و شفافیت کامل مالی اعضای خانواده او و البته واگذاری این ثروت به نفع بیتالمال میتواند یکی دیگر از راهکارهای کنترل خشم مردم و رسیدگی به دادخواهی آنها باشد. شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «خامنهای ببخشید، دیگه باید بلندشید» در خیابانهای ایران، نشاندهنده خشم مردم نسبت به رهبری است که با وجود در اختیار داشتن امپراتوری قدرت و ثروت، توپ همه مشکلات را به زمین دشمن میاندازد و هیچگاه پاسخگوی اعمال خود نیست.
افزایش دستمزدها
ایران از جمله کشورهای با دستمزد پائین است. در حالی بر اساس اعلام شورای عالی کار ایران، هزینه سبد معیشتی هر خانواده 3.5 نفره کارگری به 2 میلیون 490 هزار تومان میرسد، حداقل دستمزد در ایران فقط 930 هزار تومان تعیین شده است. این دست مزد اندک همراه شده است با گرانیهایی که اخیراً داد مردم را در آورده است. مقایسه قیمت کالاهای مصرفی و خدمات عمومی با دستمزدهایی که گاه از 930 هزار تومان هم کمتر است، اغلب ایرانیان را از داشتن یک زندگی «بخور و نمیر» هم محروم کرده است. افزایش دستمزدها متناسب با قیمتها و واقعیتهای اقتصادی، دیگر راهکار پیش روی جمهوری اسلامی برای کنترل عصیان کارگران و طبقات کمدرآمد جامعه ایران است.
خروج سپاه پاسداران از اقتصاد
در هیچ کشور توسعهیافتهای نمیتوان نهادی نظامیای را یافت که در اقتصاد کشورش دخالت کند. سپاه که ابتدای انقلاب 1357 با دستور خمینی تأسیس شد، قرار بود از انقلاب پاسداری و محافظت کند ولی هیچگاه بنا نبود وارد فعالیتهای سیاسی و اقتصادی شود. این نهاد نظامی تقریباً بر همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و... تسلط کامل دارد و رقیب بیرحمی برای بخش خصوصی محسوب میشود. انحصارطلبی سپاه پاسداران تا آنجاست که حتی صدای رئیسجمهوری هم درآورده است. حسن روحانی چند ماه پیش با انتقاد از دخالت سپاه در اقتصاد ایران، گفته بود «اقتصاد را از یک دولت بی تفنگ گرفتیم و به یک دولت با تفنگ واگذار کردیم.» سپاه یک نهاد موازی با ارتش ایران است که باید در حد یک نهاد نظامی عمل کند و پای خود را از اقتصاد ایران بیرون بکشد. هماکنون بسیاری از پروژههای عمرانی، صنعتی و خدماتی در اختیار کامل سپاه پاسداران است و به دلیل برخورداری از امتیازها و رانتهای حکومتی، اجازه رقابت را به بخش خصوصی نمیدهد. این نهاد نظامی سرکوبگر که تحت کنترل رهبر ایران است، بانکداری، واردات و دیگر عرصههای سود ده را به تصرف خود درآورده و مانع رشد طبیعی اقتصاد ایران شده است. محدود کردن سپاه پاسداران به فعالیتهای نظامی و مصادره داراییها و اموال آن به نفع مردم، قطعاً اندکی از خشم مردم را فرو خواهد کاست.