حتما در اطراف خود دیده اید که والدین شخص فارغ التحصیل، فرزندشان را در میهمانی ها و جمع های دوستانه، «دکتر» یا «مهندس» صدا می زنند و به این وسیله می خواهند تیتر فرزندشان را در اجتماع دور و بر خود، جا بیندازند.
نکته ی جالب اینجاست که گاهی اوقات این تلاش ها بی نتیجه می ماند و شخص با وجود دکتر و مهندس شدن، همچنان به روال سابق، حسن و حسین نامیده می شود!
حکایت سید علی خامنه ای هم از این حکایت هاست! مرد بد اقبال، بعد از ۲۸ سال در اختیار داشتن سکان رهبری هنوز در جامعه و حتی در میان افراد حکومت، همان سید علی سابق مانده است و هر چه تیتر و لقب و عنوان به او داده اند، افاقه نکرده است! شاهد آن هم همین گفت و گوهایی ست که بعد از انتشار نوار کامل انتخاب او به عنوان رهبر در سطح جامعه و مجامع سیاسی به راه افتاده است.
۲۸ سال در کاری بودن و قبل از آن هم سال هایی چند کار آموزی کردن، عمله ی عادی را هم تبدیل به بنا می کند اما کاراکتر سید علی، به گونه ای بوده است که با وجود مهندس شدن هم کماکان همان عمله ی سابق به نظر می آید!
این موضوع در طول این سال های طولانی به سید علی آسیب روحی فراوان زده و به رغم لقب دادن اطرافیان و امام خواندن و آیت العظمی خواندن او، او را دچار خود کم بینی مفرط کرده است.
افراد خود کم بین، برای نشان دادن قدرت خود در کاری که هستند، گاه بر خلاف منطق و نظر اکثریت دست به کارهایی می زنند تا ثابت کنند که آن ها هستند که تصمیم گیرنده اند و می توانند نظر خود را به کرسی بنشانند.
این افراد خصلت بد دیگری نیز دارند و آن این که همطرازان خود را به چشم رقیب و دشمن می بینند و به هر صورت شده، خواهان پیشی گرفتن از آن ها هستند.
حضور هاشمی رفسنجانی در کنار خامنه ای چنین رقابت و دشمنی یی را رقم زد و خامنه ای بخصوص در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد خواست تا قدرت و برتری اش را نسبت به رفسنجانی با بال و پر دادن به احمدی نژاد نشان دهد که از بد حادثه شخص بال و پر داده شده توو زرد از آب در آمد و دلیلی دیگر شد برای سید علی ماندن این فرد بد اقبال!
برای یافتن مقام و عظمتی که شخص برای خود قائل است، گاه موضوع بزرگ نمایی را به حال خود رها کردن و کار را به دست سرنوشت سپردن می تواند موثر باشد، خاصه آن که رقیب و همطرازی برای خامنه ای باقی نمانده و به قول معروف علی مانده است و حوض اش!