Sunday, Jan 21, 2018

صفحه نخست » انتظار نادرست از اصلاح طلبان، حمید فرخنده

Hamid_Farkhondeh.jpgدر جریان اعتراضات اخیر اصلاح طلبان بشدت از سوی نیروهای اپوزیسیون سرنگونی طلب و تحول خواهان رادیکال مورد حمله و انتقاد قرار گرفتند. گفتند چرا اصلاح طلبان از مردم معترض در خیابان ها فعالانه حمایت نمی کنند و یا فراخوان پیوستن به حرکت مردم معترض نمی دهند؟ گفتند چرا حال که مردم علیه غارتگران اموال عمومی و مسئولان فاسد اقتصادی و سیاسی کشور به میدان آمده اند، آنها مردم را به پرهیز از خشونت و عدم تخریب اموال عمومی دعوت می کنند؟ نوشتند آیا ویران کردن و آتش زدن چند خودرو و ساختمان دولتی اصولا در مقایسه با دزدی های کلان و فساد نهادینه شده در نظام جمهوری اسلامی، چندان مهم است؟ می پرسند مگر اصلاح طلبان عدم پیوستن اقشار پایین جامعه به جنبش سبز را کمبود و نقض آن جنبش نمی دانستند؟ پس چرا حال که اقشار کم درآمد در ابعاد جغرافیایی گسترده به میدان آمدند، اصلاح طلبان فعال در جنبش سبز به جنبش محرومان نپیوستند؟

با اندکی تساهل و تسامح می توان گفت دلیل اصلی این خودداری اصلاح طلبان از پیوستن به جنبش اعتراضی اخیر، تفاوت میان نگاه اصلاحی و نگاه انقلابی به تحولات سیاسی کشور است.

سلطنت طلبان اما از جنبش اخیر که اصل نظام و هر دو جناح عمده در حکومت را مورد سوال قرار داد حمایت گسترده کردند، با پرچم های شیر و خورشید نشان در تظاهرات همبستگی با مردم ایران در شهرهای بزرگ خارج کشور شرکت کردند و در مواردی به مصادره تظاهرات نیز پرداختند. آنها بویژه با طرح شعارهایی در حمایت از سلطنت و خانواده پهلوی در اعتراضات اخیر، جانی تازه گرفتند. سلطنت طلبان اما همواره با این تناقض روبرو هستند که چطور است رژیم استبدادی و یک صدایی شاه را قابل اصلاح می دانستند و مخالف انقلاب 57 هستند، اما نظام غیردمکراتیک اما چند صدایی جمهوری اسلامی را غیرقابل اصلاح می دانند و موافق انقلابند؟ بویژه با در پیش رو داشتن تجربه 40 سال گذشته و شاهد ویرانی ها و صدمات گسترده انسانی و مادی که انقلاب بر پیکر کشور وارد می کند، بودن.

اصلاح طلبان هم برای وفاداری به راهبرد سیاسی خود و هم برای اینکه بتوانند از اعتراضات مردم حمایت کنند مهم بود که همزمان خشونت و تخریب از سوی تظاهرکنندگان را نیز محکوم کنند. اینکه اموال عمومی بطور کلان در حکومت به غارت می رود دلیلی بر درست یا موجه بود تخریب اموال عمومی در ابعاد کوچکتر در خیابان ها نیست. وقتی اقدامی که حکومت انجام می دهد بد است، اگر مردم آن کار را انجام دهند نیز همچنان بد است. چنانکه خشونت بزرگی که حکومت علیه شهروندان بکار می برد توجیه گر درستی خشونت کوچک از سوی شهروندان نیست، هرچند این خشونت و تخریب از سوی شهروندان می تواند قابل درک باشد. اتفاقا خشونت کوچک خیابانی بهانه به دست کسانی می دهد که ابزار اعمال خشونت های بزرگ علیه شهروندان در دست دارند. از سوی دیگر برای سرکوب راحت تر یک حرکت اعتراضی خشونتگران حاکم می توانند با رخنه در صف تظاهرکنندگان به خشونت و تخریب دست زنند تا زمینه سرکوب تظاهرات و اعتراضات بحق مردم را فراهم کنند. گسترش خشونت می تواند باعث محروم شدن جنبش اعتراضی از شرکت گسترده عموم مردم شود که عموما تظاهرات و اعتراضات مسالمت آمیز را بخاطر ریسک کمتر آن بر حرکت های آمیخته با خشونت و تخریب ترجیح می دهند. نهایتا گسترش خشونت می تواند به انقلاب یا جنگ داخلی و سوریه ای شدن کشور منجر شود که درمورد ایران با توجه به صفبندی نیروها و توازن قوا شکل دوم محتمل تر است.

ایراد تحول خواهان رادیکالی که به اصلاح طلبان در عدم همراهی با خیزش اخیر یا محکوم کردن خشونت و تخریب انتقاد می کنند عمدتا در این است که آنها اصلاح طلبی را سیاستی تاکتیکی ارزیابی می کنند تا راهبردی استراتژیک که اصلاح طلبان برای خود ترسیم و تعریف کرده اند. در این نگاه نوعی پوپولیسم دیده می شود. گویی اصلاح طلبی را تاکتیکی مصلحتی و از سر ناچاری برای مخالفت با جناح اقتدارگرای حکومت می دانند در شرایط سرکوب شدید و عدم حضور جنبش اعتراضی. می پندارند حال که جنبش اعتراضی در این شکل گرفته یا هرزمان که چنین حرکتی شکل بگیرد، باید اصلاح طلبی را کنار گذاشت یا از آن عبور کرد و فعالانه در اعتراضات رادیکال و خارج از چارچوب اصلاح طلبی شرکت و حتی آن را رهبری کرد.

این نگاه باعث شده است که هربار که برنامه ها، تدابیر و سیاست های اصلاح طلبانه چه در مجلس و چه در دولت با کارشکنی اصولگرایان و هسته اصلی قدرت در کشور روبرو می شود و یا هر زمان که جنبشی اعتراضی در کشور در جریان باشد، آنها فریاد بن بست یا شکست اصلاحات سر دهند، نظام را اصلاح ناپذیر بدانند و آغاز فصل عبور از اصلاح طلبان یا اصلاح طلبی را اعلام کنند. چنین نگاهی به اصلاح طلبی به این معنی است که گویا اصلاح طلبان مولفه ای ثابت و منفعل در صحنه پیش رفت اصلاحات هستند، امکان ابتکار عمل ندارند و سیاست های آنها در طرف مقابل تاثیرگذار نیست. اگر اقتدارگرایان در برابر اصلاحات مخالفت و کارشکنی نمی کردند که کل مسئله حل بود و ما با یک نظام تقریبا دمکراتیک در ایران روبرو بودیم. همین که بارها و در مقاطع مختلف "عبور از اصلاح طلبی" اعلام می شود و نه یک بار، نشان از این دارد که اصلاح طلبی در کشور زنده و راهبردی ریشه دار است.

جریان های عمده اصلاح طلبان در کشور هم از اعتراضات دی 96 و حق تظاهرات مسالمت آمیز مردم دفاع کردند و نسبت دادن این تظاهرات به امریکا و اسرائیل و رقبای منطقه ای ایران را توهین به صدای حق طلبانه و عدالت طلبانه مردم ایران دانستند و هم بویژه با وفاداری به راهبرد خویش و درس گیری از به خشونت کشیده شدن تظاهرات جنبش سبز در ماه های پایانی آن جنبش، تخریب و خشونت را محکوم کردند. آنها حاکمیت را به شنیدن صدای اعتراضات مردم و اقدام جهت اصلاح امور کشور تا فرصت باقی است، دعوت کردند.

[email protected]

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy