Wednesday, Jan 31, 2018

صفحه نخست » آقای عباس عبدی و در آوردن چشم زنان به جای درست کردن ابرو!

AbbasAbdiف. م. سخن - خبرنامه گویا

بعد از «قیام» زنان و دختران ما علیه حجاب و پوشش اجباری با یک تکه چوب و حجابی که بر آن آونگ شده است، آقای عباس عبدی هم به اظهار نظر در این باره پرداخته و مثلا «راه میانه ای» که نه سیخ قانون بسوزد و نه کباب شرع، ارائه داده است ضمن این که در مقدمه ی مطلب اش با یادآوری خاطره ای از کشف حجاب مادر بزرگ محترم اش سیخکی هم به پادشاهان پهلوی زده است.

پیرامون خدمت رضا شاه به مردم و زنان ایران با دستور کشف حجاب، در مطلب مربوط به خانم جمیله کدیور با عنوان «خانم کدیور! لطفا پای رضا شاه را وسط نکشید!» پرداخته ام و آن را دوباره تکرار نمی کنم.

فقط این را به گفتار قبلی ام اضافه می کنم که اگر در زمان رضا شاه کشف حجاب با زور صورت می گرفت، در زمان محمد رضا شاه این زور و اجبار برداشته شد و زنان روستایی و عمدتا قشر پایین اجتماع، چادر و روسری بر سر می کردند. فیلم های مستند باقی مانده از آن دوران تایید کننده ی این مدعاست. در مزیت های برداشتن حجاب از سر زنان و ایستادن حکومت در مقابل زورگویی پدران و برادران و همسران نیز هر چه بگویم کم گفته ام. آن چه زورگویی رضاشاه نامیده می شود نه علیه زنان بلکه علیه «سنت های مردانه»ای بود که این حجاب را به زنان تحمیل می کرد و آن ها مثل خانم جمیله کدیور تصور می کردند که «آزادانه» حجاب بر سر می کنند حال آن که وقتی حجاب به زور از سر زنان برداشته شد و این زور «رضا شاهی» مردان متعصب را خفه کرد و مانع از آزار دادن زنان شان شد، دیدیم که جامعه چگونه شکوفا شد و نیمی از جمعیت ایران که در آشپزخانه های نمور و تاریک به اسارت در آمده بودند آزاد شدند و بخش عظیمی از نیروی کار ایران را در اختیار گرفتند.

اما آقای عباس عبدی به روال «نیمچه حکومتیان - نیمچه منتقدان حکومتی» راه حلی ارائه داده است که ظاهرا هر دو طرف را باید راضی نگه دارد. ایشان می نویسد:
«...بهترین راه این است که قانون به گونه‌ای نوشته شود که مُرِّ آن اجرا شود. در این صورت قانون یا باید از طریق زور و فشار اجرا شود یا از طریق مردم پذیرفته و درونی شود. البته در هر حال اجرای قانون ضمانت اجرا می‌خواهد. نباید اجازه داد که قانون متروک شود. مثل قانون ماهواره که عملا متروک شده است. هم هست و هم نیست. این خیلی بد است که قانون بی‌اعتبار شود. بی‌اعتباری یک قانون، به قوانین دیگر نیز سرایت می‌کند و همین می‌شود که می‌بینیم. بی‌اعتباری قانون محصول بی‌توجهی مردم به قانون نیست، بلکه ناشی از این است که نمی‌دانند چرا چنین قانونی را باید رعایت کنند؟ نمونه‌اش ماهواره که مخالفت با استفاده از آن نتیجه‌ای نداشت. قانونگذاری باید براساس واقعیت متن اجتماعی باشد. اجرای نیم‌بند قانون حجاب کارساز نیست. ظاهرا تغییر آن نیز در حال حاضر مقدور نیست. ولی یک راه وجود دارد، همان وجود کلمه ‌شرعی است که شرعی بودن را به خود افراد احاله می‌دهد. شاید بسیاری از این افراد اصولا این حد از حجاب را ضروری دین ندانند. یا از افراد گوناگونی تقلید کنند همچنان که هستند کسانی که چنین نظری را داشته باشند. در این صورت پوشش‌های عادی و بدون روسری را مصداق این تبصره قانونی ندانست ولی پوشش‌های نامناسب را می‌توان با استناد به اصل ماده ۶۳۸ که جریحه‌دار شدن عفت عمومی است برخورد کرد که اتفاقا فلسفه قابل دفاعی برای مجازات است...»

این یعنی چه؟ یعنی این که از فردا «امنیه»ی حکومت اسلامی با حجاب زنان کاری نداشته باشند ولی به جان آن ها بیفتند برای پوشش نامناسب که عفت عمومی را جریحه دار می کند؟ چه کسی مقدار «عفت عمومی» را تعیین می کند؟ «پاسبان» و پاسدار محله؟ بسیجی شهر و روستا؟ یا سردارانِ پاسدار جمهوری اسلامی؟

در شمال تهران عفت عمومی یک چیز است و در فلان روستای کشور یک چیز دیگر. الان حداقل حجاب در روستاهای ما «چادر» است و دختر بچه ها «باید» با چادر به مدرسه بروند. الان در مجلس شورای حکومت اسلامی، حداقل حجاب چادر است و خانم کولایی نامی باید برای ورود به مجلس با مقنعه و مانتو «انقلاب» کند!

نه آقا! در همه جای دنیا حد و حدودها به طور طبیعی مشخص شده و می شود و قاعده ای اگر هست، بر مبنای «عفت عمومی» نیست بلکه «اخلال نظم» است. عفت عمومی را می توان به هزار صورت تفسیر کرد.

در مملکتی که حجاب به زور بر سر زنان کشیده می شود این حجاب باید به زورِ خودِ زنان از سرشان بر داشته شود که تا حالا هم برداشته شده و اندازه های آن از ماکسی به مینی و اکنون به میکرو رسیده و علیه همین میکرو هم دختران انقلاب به پا خاسته اند.

اگر قانون گذار و مجری قانون نمی خواهد که زنان با زور، خواست خود را به آنان تحمیل کنند باید داوطلبانه قوانین محدود کننده ی پوشش را بردارند و اجازه بدهند زنان مانند ۴۰ سال پیش پوشش خود را به اختیار انتخاب کنند. بعد از گذشت دو سه سال، قطعا آن چه از نظر آقای عبدی «عفت عمومی» نامیده می شود، جز در موارد انگشت شمار جریحه دار نخواهد شد و اتفاقا نشانه ی «عفت»، در پوشش عادی زنان خواهد بود و نه در چادر که در پیش از انقلاب هم علامت نداشتن «عفت» بود!

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy