کیهان لندن (برادر ناتنی کیهان ایران) در مقاله بیامضایی که شنبه، ۴ فروردین ۱۳۹۷ برابر با ۲۴ مارس ۲۰۱۸، چاپ کرده و در سایت گویا هم در همان روز بازنشر شده است، در تیتر اصلی خود به دروغ مینویسد:
«پیشنهاد عجیب هوشنگ امیراحمدی به زمامداران جمهوری اسلامی: دولت سپاهی- نظامی تشکیل دهید!»
دروغ کیهان لندن دراین است که من هرگز پیشنهاد «دولت سپاهی- نظامی» به زمامداران جمهوری اسلامی ندادهام. این «دولت» شاید آرزوی نویسنده جنگطلب کیهان لندن باشد که میخواهد با زبان من مطرح کند. عین مقاله من که مورد استناد تحریفگونه سردبیر یا مدیر مسئول (چون مقاله بیامضاء است) کیهان لندن قرار گرفته است دراین لینک قابل دسترسی است. استدعای من از خوانندگان کیهان لندن این است که اصل مقاله را حتما بخوانند و خود به قضاوت بنشینند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
من در مقاله مورد ارجاع کیهان لندن چنین مینویسم: با آمدن جان بولتون و مایکل پمپئو «احتمال درگیری نظامی» بین ایران و آمریکا افزایش یافته است مخصوصا که آقای ناتانیاهو و ولیعهد عربستان هم اصرار به جنگ دارند. درهمین حال هم، تجربه نشان داده است که دولت آقای روحانی قابلیت رودررویی سیاسی و دیپلماتیک با دولت آقای ترامپ را ندارد. حتی اروپاییان هم دیگر ایشان را جدی نمیگیرد. در چنین وضعیتی ایران باید چکار کند؟
جواب من استراتژی «بنا کن خانهای در خورد فیل» است. یعنی ایران هم مثل ترامپ دولتی «نیمه نظامی» تشکیل دهد. من این طرح را برای اولین بار در ۲۹ جولای ۲۰۱۷ در برنامه «پرگار» بیبی سیمطرح کردم. در فاصله برنامه «پرگار» و مقاله مورد ارجاع کیهان لندن، من طرح مفصلی برای «تغییرات ساختاری» در جمهوری اسلامی نوشتم. آن طرح به بهانه نامهای به آقای مهدی کروبی ارائه شد و در گویا، انتخاب خبر و شبکههای اجتماعی بطور وسیع منتشر گردید. تیتر آن طرح این بود: «جناب اقای آیتالله خامنهای، لطفا پاکسازی کنید».
برابر طرح پیشنهادی من، احزاب سیاسی باید اجازه حضور پیدا کنند، آزادیهای سیاسی و مدنی به رسمیت کامل شناخته شوند، شورای نگهبان از نظارت انتخابات بطور کامل کنار گذاشته شود، قانون اساسی دوبارهنویسی شده و دین از حکومت جدا شود، انتقام سیاسی قانونا منع گردد، و بالاخره انتخابات آزاد برای رئیس جمهور و مجلس بدون دخالت شورای نگهبان به فوریت انجام گیرند. در طرح همچنین پیشنهاد میکنم که قوه قضائیه پاکسازی گردد و ریاست آن هم به یک قاضی مورد اعتماد مردم (غیر معمم) داده شود.
در مقاله مورد ارجاع کیهان لندن من بطور خیلی روشن اجرای این «طرح تغییرات ساختاری» را پیششرط «نیمه نظامی» کردن دولت میکنم. مشخصا، مینویسم که «هر نوع نظامی کردن دولت باید متعاقب آن تغییرات ساختاری پیشنهادی صورت گیرد که هدف آنها تشکیل قوای مجریه، مقننه و قضائیه مردمی است. در غیر این صورت هر نوع حرکت به سوی نظامیگری در کشور محکوم به شکست است.» و تاکید میکنم که «نظر من یک دولت نظامی نیست بلکه دولتی است که در آن نظامیان نقش مهمی دارند».
کیهان لندن ازتحریف آشکار فکر و نوشته من به دنبال چیست؟ به سه احتمال توجه میدهم. اول، ترور شخصیت سیاسی و اکادمیکی من. نویسنده، به روال کیهان ایران، برادرناتنی خود، از من به عنوان «لابی» جمهوری اسلامی اسم میبرد که البته اشارهاش به ۳۰ سال فعالیت مستمر من برای عادیسازی رابطه ایران و آمریکا است. یکی از نتایج آن «لابیگری» عذرخواهی تاریخی وزیر امور خارجه وقت آمریکا از مردم ایران برای سیاستهای اشتباه در قبال ایران است. یکی دیگر از افتخاراتم این است که من ۳۰ سال به عادی کردن رابطه گفتهام «آری» و در تمام این مدت، آیتالله خامنهای، شاهزاده رضا پهلوی و خانم مریم رجوی گفتهاند «نه».
هدف آشکار دوم کیهان لندن دفاع از دولت آقای روحانی است که از دید نویسنده در مقاله من «تحقیر» شده است. کیهان حتی چاپ بخشی از مقاله در سایت «دولت بهار» آقای احمدی نژاد را به عنوان شاهدی در این رابطه تذکر میدهد. من تا به امروز نمیدانستم که کیهان لندن تا بدین حد بالا از طرفداران دولت آقای روحانی است. نویسنده به وضوح از طرفداران «اصلاحطلبان حکومتی» است و میخواهد مرا به «تندروها» وصل کند تا بیشتر مقبول آن «استمرارطلبان» شود. ایشان غافل از این شعار مردمی است که «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگر تمام است ماجرا».
و بالاخره، کیهان لندن از اینکه استراژی من ممکن است باعث جلوگیری از جنگی احتمالی بین ایران و آمریکا بشود نگران است. من در جایی در مقاله مینویسم که «در کوتاهمدت و بطور موقت، نیمهنظامی کردن کشور بهتر از فرو رفتن در وضعیتی است که برخی از کشورهای منطقه در حال تجربه کردن آن هستند.» به نظر میرسد نویسنده کیهان لندن عکس این را بیشتر میپسندد. امیدوارم اشتباه کنم و اینطور نباشد. کیهان لندن و یا حتی نویسنده آن را جنگطلب تلقی کردن جدا موجب آزار من میشود.
به عرض خوانندگان گرامی کیهان لندن برسانم که من طرحهایی از نوع «آرایش نظامی دولت»، «تعییرات ساختاری حکومت» و «نقشه راهی برای عادیسازی رابطه ایران و آمریکا» را به عنوان یک سیاستمدار روشنفکر، و نه یک روشنفکر سیاسی، مینویسم، و در همه حال هم، منافع ملت ایران (یعنی مردم و جغرافیای آن) مد نظر است. متاسفانه این نحوه برخورد عملگرایی من با مسایل امروز ایران مورد پسند روشنفکران سیاسی ما نیست. آنها از موضع ایدئولوژی و ایدهآل حرکت میکنند.
در پایان، گاهی فکر میکنم اگر مرحوم قوامالسلطنه، رضاشاه، و یا دکتر امینی در کنار ما بودند چگونه با این وضعیت در حال شکلگیری در داخل و خارج کشور برخورد میکردند؟ اطمینان دارم آنها، مخصوصا رضاشاه که اعتقاد راسخ به نظامیگری داشت، به طرح من رای مثبت میدادند. و آنچه مرا جدا متاسف میکند، برخورد روشنفکرانه- سیاسی کیهان لندن با طرح من است. این در حالی است که اکثریت گردانندگان آن از طرفداران استوار ساسله پهلوی هستند که توسط یک نظامی تاسیس شد.
*هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه راتگرز- آمریکا