مجتبی واحدی - دیگربان
شش سال پیش در گفتگو با صدای امریکا گفتم : " آرزوی منسرنگونی جمهوری اسلامی است و برای تحقق این آرزو، حاضرم با هر سازمان سیاسی یا کشوری که آماده کمک به ملت ایران باشد همکاری کنم جز سازمان مجاهدین خلق و دولت اسرائیل". استدلال من برای مستثنی کردن این دو ، شباهت رفتار آنان در مواجهه با مخالفان بود. . اکنون همان سخن را با یکتوضیح اضافه تکرار می کنم :" اسرائیل و سازمانمجاهدین ، شاگردان تنبلی در مکتب جمهوری اسلامی بوده اند و در خشونت ورزی ، به گرد پای جمهوری اسلامی نیز نمی رسند. " اینها را گفتم تا بگویم از نظر من ، اگر تهدید وخطری متوجه ایران باشد مجاهدین و اسرائیل را از بزرگترین تهدید های بالقوه می دانم. البته در مورد اسرائیل ، نکته خاصی وجود دارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
معتقدم حتی اگر در ایران ، انقلابی به وقوع نمی پیوست اسرائیل به همراه عربستان و ترکیه، سه رقیب منطقه ای برای ایران بودند که رقابت آنان با ایران حتی می توانست به مراتبی از دشمنی برسد. اما متاسفم که بگویم دشمناصلی ما نه عربستان است و اسرائیل و نه گروههای داخلی که در دوره جنگ ، با دشمن ملت ایران ، همراهی کردند . دشمن اصلی، جهل ما مردم نسبت به نقش دوست و دشمن، سوء استفاده حکومت از اینجهل و همکاری گروهی از " وجیه المله ها " با حکومت برای فریب مردم است و خطر این دشمن صدها بار بیشتر از هر دشمن داخلی و خارجی است.
اجازه بدهید کمی صریح باشم. سالهاست جمهوری اسلامی، با القای وجود دشمن خارجی یا بزرگ نمایی فساد و تباه بعضی گروههای داخلی ، بسیاری ازمردم را فریفته و آنان را پشت سر خود نگه داشته است. به ویژه هرگاه افشای یک فساد یا ناکارآمدی در سطوح عالی حکومت، مردم را به اوج عصبانیت رسانیده، دستگاه تبلیغاتی نظام فعالیت خود در این زمینه را تشدید کرده است. در چنان شرایطی، تریبون های جمهوری اسلامی ،اندکی از حقیقت را با انبوهی از دروغ و فریب مخلوط می کنند تا بر دو موج " ترس" و "غیرت" سوار شوند و مردم را با خویش همراه سازند. این رویه از نخستین روزهای انقلاب وجود داشته و همچنان یکی از قوی ترین حربه های جمهوری اسلامی است. البته ، موفقیت نظام در جلب "حس دشمن ستیزیِ" در مردم همواره به یکمیزان نبوده است. مثلا ازسال پنجاه وهشت تا کنون ، تلاش شده که امریکا و اسرائیل به عنوان اصلی ترین دشمن ایران معرفی شوند. اما نظام هیچگاه نتوانسته اکثریت ایرانیان را با این سیاست ، فریب دهد و به اهداف خود برسد.. در مقابل در مقاطعی، جمهوری اسلامی در تهییج عواطف ملی علیه برخی دشمان واقعی یا فرضی ، موفقیتی بالاتر از توقع داشته و با سوء استفاده از آن، بسیاری از ضعف ها و مفاسد خود را تحت الشعاع قرار داده است. داعش، بارزترین نمونه از این دست است. رفتار افراطی جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته، نوعی تنفر نسبت به افراط مذهبی در میان ایرانیان بوجود آورده است. از سوی دیگر سوابق تاریخی و برخی حوادث چند دهه اخیر ، حساسیت های منفی نسبت به اعراب غیر ایرانی را به اوج رسانده است. داعش هر دو ویژگی را دارا بود. انعکاس وسیع جنایتهای داعش در عراق و سوریه نیز بر وحشت و نفرت از این گروه افزود و به نظام جمهوری اسلامی کمک کرد تا بار دیگر توجهات را از مفاسد ، بی کفایتی ها و جنایتهای داخلی به سوی خطر مشکوک داعش منحرف نماید. همین موضوع به شکلی دیگر در مورد عربستان سعودی نیز صدق می کند. اعتراف می کنم جمهوری اسلامی در بهره گیری از حساسیت های واقعی و موهوم و " خطرناک نمایی " سعودی ها نیز موفق بوده است.
می توان نمونه های دیگر از دشمن تراشی های موهوم ، واقعی و نیمه واقعی ارائه نمود که نشان می دهد نظام ولایت فقیه چگونه با " بدتر " نماییِ دیگران و ترساندنملت ایران از شرایط پسا جمهوری اسلامی ، خود را به " انتخابِ ناگزیر" برای ایرانیان تبدیل کرده است. اما حتی با پذیرش ادعاهای جمهوری اسلامی و بلندگوهای اصلاح طلب یا اصولگرای آن ، جای یکسوال باقی است: بزرگترین دشمن ملت ایرانکیست و کدام دشمندر طول تاریخ ، بیشترین زیان را در ابعاد مختلف بر ایران و ایرانی وارد کرده است ؟ جنگ هشت ساله با عراق ، خسارات فراوان مادی و تلفات جبران ناپذیر جانی به ایران و ایرانیان وارد کرد. در جنایت کار بودن صدام و حمایت شرم آور همه قدرت های جهانی و منطقه ای از او، تردیدی نیست. اما در آغاز و ادامه همان جنگ نیز نقش عناصر موثر جمهوری اسلامی از رهبر وقت تا دستیاران و مشاوران او، غیر قابل انکار است. اصرارلجوجانه بر ادامه جنگ و نادیده گرفتن برخی فرصت های مناسب برای پایان آن ، حداقل اتهام سران جمهوری اسلامی در موردآن جنگِ پرهزینه است. از جنگ با عراق که بگذریم کدامیک از دشمنی های بالقوه و بالفعل در چهار دهه گذشته ، به اندازه سوءمدیریت ها، رانت خواری ها و خودخواهی های سران جمهوری اسلامی ، به ایرانیان صدمه زده است؟ نگارنده مدعی است با قطعی دانستن ادعاهای جمهوری اسلامی در مورد امریکا و اسرائیل ، مجموع خسارت هایی که این دو دولت به ایران وارد کرده اند یا در آینده وارد خواهند کرد حتی با در صدی از خسارت ناشی از حاکمیت چهل ساله جمهوری اسلامی ، برابری نمی کند به هزینه های واقعی و موهوم که طی هفت دهه توسط امریکا و اسرائیل به ایران وارد شده ، اضافه کنید اقدامات واقعی و فرضی که در تمامسالهای گذشته توسط مجاهدینخلق ، عربستان سعودی ، شیخک نشین های خلیج فارس ، داعش ، طالبان ، اروپا و.... موجب خسارت به ایران و ایرانیان شده یا قرار است در آینده موجب خسارت شود . آیا همه آنها با آنچه جمهوری اسلامی بر سر ایران آورده ، قابل مقایسه است؟
در دو دهه گذشته ، جمهوری اسلامی برای جلب حمایت سیاسی چین ، بازار کشور را بدون هیچگونه محدودیتی در اختیار محصولات بنجل و حتی خطر آفرینچینی گذاشته است. قیمت این دست و دلبازی سران جمهوری اسلامی ، نابودی بسیاری از تولیدکنندگان داخلی بوده است. علاوه بر آن، به اعتراف نهادهای رسمی و نیمه رسمی ، در میان محصولات چینی که با حمایت راس نظامبه کشور وارد می شود از کامیونهای غیر استاندارد- ارابه مرگ- تا شیر خشک غیر بهداشتی مخلوط با پودر ملامین می توان یافت. کدامیک از دشمنان واقعی یا ادعاییِ جمهوری اسلامی، چنین هزینه ای به اقتصاد ایران و سلامت ایرانیان واردکرده یا درآینده قادر به انجام آنست؟ بن سلمان ؟ مجاهدینخلق؟جان بولتون؟ ترامپ ؟ بنیامیننتانیاهو ؟ ......یا سید علی خامنه ای ؟ همینسوال را می توان در موارد متعدد مطرح کرد .به عنوان نمونه : خسارات ناشی از بی توجهی به محیط زیست ، بحران آب ، افزایش مستمر آلودگی هوا ، عدمسرمایه گذاری به موقع در صنایع بالادستی و پایین دستی نفت ، فرارمغزها، خانه نشینی نخبگان و صدرنشینی " ژن " های خوب، اولویت دادن به بازسازی لبنان و سوریه به قیمت بی توجهی به بازسازی ناوگان های هوایی و زمینی داخلی، اختلاسهای هزاران میلیاردی و دهها مورد دیگر. راستی آیا در هیچیک از مواردفوق ، کوچکتریناثر از فلان دولتمرد تندروی امریکایی یا سیاستمدار افراطی اروپایی یا اسرائیلی وجود دارد؟ در آنسوی ماجرا ، آیا نقش مستقیم یا غیر مستقیم سید علی خامنه ای در موارد فوق ، قابل انکار است ؟
البته دشمنی سرانجمهوری اسلامی با ایرانو ایرانیان ، محدود به هزاران میلیارد دلار خسارت مادی نیست. جه کسی می تواند افزایش روز افزون رذایل اخلاقی از دروغ تا دزدی های کلانو علنی و از آنبالاتر، از بین رفتن قبحفساد در ایران را انکار کند؟ آیا نقش احتمالی دشمنان واقعی یا فرضی خارجی ، در سقوط های اخلاقی و فرهنگی با نقش قطعی مدیریت فاسد کشور در گسترش اینرذایل ، قابل مقایسه است ؟
سخن بسیار است. بر اینباورم که از بنسلمان سعودی تا نتانیاهوی اسرائیلی ، از رئیس فلانگروه تروریستی و فاشیست تا جان بولتون و از داعش تا باقیماندگان طالبان ، هیچگاه نتوانسته اند به اندازه جمهوری اسلامی منافع مادی، امنیت روانی ، دلخوشی های کوچک و بزرگ، پایبندی های اخلاقی ، محوریت عدالت و حتی اعتقادات مذهبی مردم ایران را به بازی بگیرند . سهل است. اگر همه اینها دست به دست همبدهند نخواهند توانست در آینده نیز در این زمینه با دشمن داخلی ملت ایران - نظامجمهوری اسلامی - رقابت کنند . تکلیف سرانجمهوری اسلامی ، مشخص است. اما متاسفم که بگویمسالهاست گروهی از اصلاح طلبان به عنوان یار پنهان ، در حال کمکبه جمهوری اسلامی از طریق بزرگنمایی دروغین دشمن خارجی و تهدید های منطقه ای و جهانی هستند. با قاطعیت می گویماگر قرار باشد ایران تجزیه شود این اتقاق در زمان استقرار جمهوری اسلامی خواهد افتاد، اگر جنگی در راه باشد شریک بنسلمان و نتانیاهو در جنگافروزی ، علی خامنه ای و قاچاقچی- سپاهی هایی هستند که نان آنان در هرج و مرج و تسلط شرایط جنگی بر کشور است. با " اصلاح طلبان منتظر الحکومه" حرفی نیست. اما ایکاش گروهی از اصلاح طلبان و سیاستمداران مستقل که صلاح کشور و خوشنامی خویش را به گرفتنسهماز سفره انقلاب ترجیحمی دهند به خود بیایند و اجازه ندهند نامآنان به لیستی اضافه شود که در راس آن"جهلِ ما " قرار دارد و اعضای فعلی آنسید علی خامنه ای ، بن سلمان ، ولادیمیر پوتین و ابوبکر البغدادی هستند.