Wednesday, Jan 2, 2019

صفحه نخست » رسوایی خبرنگار اشپیگل و ارتباط آن با نویسندگان رسانه های ایرانی؛ ف. م. سخن

F88801B4-FDE9-4257-B864-E8FAD58D5794.jpegروز ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸، مجله ی اشپیگل، ماجرایی را به اطلاع خوانندگان اش رساند، که در عالم رسانه باید آن را ماجرایی تکان دهنده قلمداد کرد:
بسیاری از گزارش هایی که «کلاس هندریک رلوتیوس» خبرنگار ۳۳ ساله ی این مجله منتشر کرده است، تماما یا بخشی از آن ساختگی بوده است!

انتشار چنین خبری در مجله ی معتبر اشپیگل، و وارد آوردن چنین اتهامی به خبرنگار خودش، مانند زلزله ای ۸ ریشتری، تمام رسانه های آلمانی زبان را به لرزه در آورد.

این خبر تکان دهنده در نشریات و رسانه های مختلف بازتاب یافت و اهل رسانه آلمان را شوکه کرد.

خبرنگار پرکار و فعالی که گزارش های گوناگون برای اشپیگل تهیه می کرد، به خطای خود اقرار کرده بود و شک و شبهه ای در این ماجرا نبود.

نخستین کسی که به کارهای رلوتیوس شک کرد و آن را به اطلاع مسوولان اشپیگل رساند، یکی از همکاران خودِ او به نام «خوان مورنو» بود. آخرین گزارشی که رلوتیوس در امریکا از برخورد نیروهای نظامی با پناهجویان خواهان ورود به امریکا از طریق مکزیک تهیه کرده بود، موارد شک بر انگیزی داشت که توجه این خبرنگار را جلب کرده بود.

در نهایت، موضوع به رسوایی کشید و تقلب رلوتیوس قطعی شناخته شد. اشپیگل، یعنی مجله ای که جمله ی: «ما در ابتدا هیچ چیز را باور نمی کنیم» شعار یکی از روسای آن بود، و تعدادی از کارکنان آن، تنها به صحت و مبتنی بر مدرک بودن «تک تک» مطالب و مقالات اشتغال داشتند، به دامی افتاده بود که در شماره ی ۵۲ مجله از آن به عنوان «کابوس» یاد شد.

*****

اما این واقعه، در میان اهل رسانه ی ایرانی چقدر بازتاب داشت؟

برای رسانه چی های ما، «خبر»، در نهایت چیزی ست برای مخابره و خبر خارجی چیزی ست برای ترجمه ولی کمتر مشاهده می شود که بر این نوع خبرها، خاصه خبرهای غیر سیاسی، «نظر»ی آموزنده و مفید نوشته شود و درسی از این نوع خبر و نظر گرفته شود.

با دیدن اهمیتی که این موضوع برای مدیران و مسوولان اشپیگل و خوانندگان جدی این مجله ی معتبر پیدا کرده بود، تلخندی بر لبان ام نشست و پیش خود گفتم کاش این ها می دیدند، که برخی از رسانه چی های ایرانی، سال هاست که نظر مبتنی بر هیچ و پوچ از خود صادر می کنند و هیچ کس هم از آن ها شاکی نمی شود.

رسانه چی های ما -البته برخی شان- نظرهایی مبتنی بر خبرهای تخیلی منتشر می کنند، که نه تنها منبعی ندارد، بلکه از نظر عقلی هم قابل پذیرش نیست.

این ها، روح یک جامعه را به اَشکالِ مختلف مسموم می کنند. به آن ها، امید مبتنی بر دروغ می دهند یا یاس مبتنی بر حدس و گمان القا می کنند.

اما کجاست چیزی به نام مسوولیت؟ آن هم مسوولیت در قبال ملت! ملتی که خاصه در صفحات مجازی، چشم بر این اهالی قلم دوخته، و شب با تحلیل های آن ها، به امید فردای بهتر سر بر بالین می گذارد و سال ها در انتظار بر آورده شدن امیدش، پیر می شود و در نهایت به یاس و سرخوردگی دچار می گردد.

برای ما، خبر دروغ و نظر مبتنی بر آن، «کابوس» نیست؛ یک موضوع پیش پا افتاده است. مثل خیلی چیزهای دیگرمان.

آیا می توان امیدوار بود که اهل رسانه ی ما، از مسوولان مجله ای مانند اشپیگل درس بگیرند و بر حدسیات و داستان سازی ها و قوه ی تخیل شان مهار بزنند؟

احتمالا پاسخ شما هم مثل پاسخ من است!...

عذرخواهی و تصحیح: در توضیح جست و جوی کلمه ی اشپیگل در گوگل، با تغییر شیوه ی جست و جو و استفاده از علامت کوتیشن مطالب منتشر شده در وب سایت های فارسی زبان را یافتم و از جناب موسادوست که موضوع را به اطلاع من رساندند سپاسگزاری می کنم. با عذرخواهی از خوانندگان گرامی بندِ مربوط به جست و جو را در متن حذف می کنم.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy