اولین اعتراض به حجاب اجباری در شبکههای اجتماعی توسط گروه دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران در سال ۲۰۱۲-۲۰۱۳ مطرح شد. آنها «کمپین نه به حجاب اجباری» را در اعتراض به مقررات پوشش در ایران به راه انداختند. کمپینی که توانست حدود ۷۰ هزار امضاء جمع کند و در مسابقه بینالمللی Bobs دویچهوله رتبه اول بخش آرای عمومی را کسب نماید.
حال با گذشت چند سال از آن اقدام خلاقانه، به جرأت میتوان گفت مقابله با حجاب اجباری یکی از موفقترین نافرمانیهای مدنی ایران طی سالهای اخیر بوده است. جریانی که پیگیری مجدانه آن در یک روند منطقی، توانسته به پیشرفت قابل قبولی دست پیدا کند. در این میان مسیح علینژاد، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان از جمله افراد شاخصی بود که به پیمودن این مسیر کمک شایانی کرده است.
علینژاد که آن روزگار در کنار تعدادی از فعالان سیاسی-اجتماعی یکی از امضاءکنندگان «کمپین نه به حجاب اجباری» در فیسبوک بود، شاید با اتکا به همین تجربهی کامیاب حدود دو سال بعد «صفحه آزادیهای یواشکی زنان در ایران» را راهاندازی کرد. صفحهای که خیلی زود جنجالبرانگیز شد و پس از مدتی در اشکال دیگر نظیر «چهارشنبههای سفید»، «دختران خیابان انقلاب» یا «پیادهروی بدون حجاب» توسعه یافت.
مشکل قدیمی؛ تهدید ناشناخته!
آنچه پیداست جریان برابریخواه زنان ایرانی در فرآیند تبدیل شدن به یکی از چالشهای جدی برای حاکمیت، موانع و سختیهای گوناگونی را پشت سر گذاشتهاند. اما مسئلهای که به نظر میرسد از چند روز قبل این جریان مستقل را تهدید میکند، کمی با مشکلات گذشته تفاوت دارد. موضوع به همزمانی انتشار یکی از هشتگهای مبارزات زنان با فراخوانی تجربه شده و مردود باز میگردد. رشته فراخوانهایی که شاهزاده رضا پهلوی در جدیدترین گفتگوی خود به روشنی آنها را هدف قرار داده و اعلام میکند: «من فراخوانهای بدون پشتوانه و برنامه را سودمند نمیدانم و برعکس فکر میکنم این نوع فراخوانها که معمولاً مرجع مشخص و قابل اطمینانی هم ندارند، غیرمسوولانه و زیانبار است.»
با نگاهی به گذشته میتوان دریافت صدور فراخوانهای بیشناسنامه و بدونپشتوانه از هر سو، آسیبهای جبران ناپذیری را بر فعالان مدنی تحمیل میکند که نا امیدی و خستهتر شدن جامعه، بخشی از آن است. فراخوانهایی که البته بازار رسانهای داغی دارد اما به نظر میرسد تدریجا سبب ایجاد نوعی بیتفاوتی در مخاطبان شده است.
پر واضح است احترام نگذاشتن به فهم مخاطب توسط مراجع صادر کننده این سنخ فراخوانها که اغلب با نقلهای متعدد از منابع موهوم یا استناد به اخبار جعلی مهیج و جنجالی همراه است، باعث اغتشاش ذهنی و نیز سردرگمی بدنه اجتماعیِ «خواهان تغییر» میشود. چه بسا به همین دلیل است که شاهزاده رضا پهلوی در گفتگوی خود تاکید دارد: «میتوان تصور کرد که خود رژیم از فراخوانهای گاه و بیگاه و بدون برنامه استقبال هم میکند».
سایه تحرکات بلندپروازانه بر سر زنان
چنانچه مطرح شد بهاء دادن به این قبیل اقدامات نسنجیده - که بعضا با توهم ناجیگری، دستمایه تمسخر هم شده - موجب سرخوردگی عمومی در سطح فراگیر است.
اما حرکت بر مدار این خودشیفتگیهای نوظهور که از بینش سیاسی لازم برخودار نیستند، در کنار تمام مولفههای زیانبارش یک تهدید بزرگ برای کنشهای آزادیخواهانه زنان در ایران محسوب میشود. بهخصوص که فضای امنیتی حاکم بر کشور را بر خلاف شرایط مورد نیاز جنبشهای مدنی تشدید میکند.
از سوی دیگر خواستگاه اصلی و پایگاه اجتماعی جنبش مدنی زنان در داخل ایران سامان یافته و لذا هرگونه ترکیبِ آن با جریانهای سیاسی سبب قربانی شدن فعالان تابوشکن میگردد. حتی با نگاهی به گذشته میتوان دریافت که رژیم حاکم با ایجاد رعب، زمینه سرکوب و خاموشی دائمی آنها را فراهم میآورد.
حفظ استقلال برای پیروزی
شاید مهمترین گزاره تهدیدآمیز پیرامون یک جنبش مدنی، از بین رفتن استقلال آن پیش از دستیابی به پیروزی نهایی باشد. موضوعی که میتواند با هدف گرفتن بخشی از جریان فعال زنان ایران، آنها را در مسیر یک دو راهی قرار دهد.
واضح است جریان برابریخواه زنان باید منتظر باشد و اجازه دهد تا پیشنیازهای اعتراضات بزرگتر فراهم شود. چرا که راه و روش صحیح مبارزه در شرایط فعلی چنین است. حال کنشگرانی مانند مسیح علینژاد میتوانند با یک تصمیم عجولانه در قبال نگاههای بلندپروازانه، تلاشهای سابق خود را بر باد رفته ببینند یا اینکه به صدای «نباید میوه را زودتر از زمانش چید» گوش فرا داده و فاصله خود را با فراخوانهای بیهویت حفظ کنند.
بدیهیست وقتی مرزبندی صادقانه و شفافی با سیاستهای غیرسازنده وجود نداشته باشد، فرمولهای بومی در یک جنبش مستقل نیز بیاعتبار شده و به پایان خود نزدیک میشود.
پیوندها:
- بهترین فعالان اجتماعی سال ۲۰۱۳، بابز در دویچه وله، بازدید شده در 15 دی 1397.
- مصاحبه اختصاصی با شاهزاده رضا پهلوی، کیهان لندن، جمعه - 14 دی 1397.
- صفحات مسیح علینژاد در شبکههای اجتماعی، چهارشنبه - 5 تا 12 دی 1397.
تنهایی یک رهبر، سولماز ایکدر