کلیساها تعطیل، کتاب مقدس ممنوع، رهبران مسیحی سلاخی، اموال مصادره، صدها زن و مرد راهی زندان و آواره غربت؛ این بخشی از سیاست جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته برای ریشهکنی مسیحیت بومی و نوکیشان مسیحی در ایران است، سیاستی که خط قرمزی نداشته و ندارد.
جمهوری اسلامی از نخستین روزهای انقلاب سرکوب چند هزار نوکیش را آغاز کرد. حال در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، تعداد نوکیشان مسیحی از صدها هزار تا یک میلیون نفر تخمین زده میشود. اقلیت مسیحی جدیدی در جامعه ایران متولد شده که به قومیت و تبار بستگی ندارد. این اقلیت حتی اجازه خواندن کتاب مقدسشان را به زبان مادری ندارد و هر سال روز کریسمس باید در انتظار حمله نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی باشد.
اولین خون
حمله به مسیحیان ایران از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. اولین خونی که ریخته شد، خون ارسطو سیاح، کشیش کلیسای انگلیکن بود که به دست عدهای ناشناس فقط هشت روز پس از به قدرت رسیدن خمینی کشته شد. پس از آن اموال کلیسای انگلیکن را جمهوری اسلامی توقیف کرد.
حکومت اسلامی قدم به قدم فشار به کشیشان فارسیزبان و نوکیشان مسیحی را افزایش داده است. در حالی که رهبران ایران مدعی هستند که کسی به خاطر عقاید و مذهب و دینش در ایران به زندان نمیرود، حسین سودمند، کشیش کلیسای جماعت ربانی مشهد، زندانی، شکنجه و در آذر ۱۳۶۹ به دار آویخته شد. مهدی دیباج، مبشر مسیحی، ۹ سال به خاطر عقایدش زندانی شد و در بهمن ماه ۱۳۷۲، یک ماه پس از آزادیش، به دست نیروهای امنیتی ربوده و تکهتکه شد.
«بازی مرگ» نیروهای اطلاعاتی به نوکیشان مسیحی ختم نشد، بلکه تمام کسانی که با مسلمانزادگان در مورد مسیحیت سخن میگفتند، هدف قرار گرفتند. هایک هوسپیان و طاطاوس میکایلیان، از رهبران کلیسای پروتستان ایران، قربانی قتلهای زنجیرهای شدند.
از انقلاب تاکنون دستکم هفت رهبر کلیسا در ایران کشته و صدها مسیحی نیز تحت بازجویی بوده و زندانی شدهاند. چاپ کتاب مقدس به زبان فارسی ممنوع شده، بسیاری از کلیساها تعطیل و از مراسم کلیسایی جلوگیری به عمل آمده است.
سازمانهای بینالمللی بارها در مورد نقض حقوق بشر، سرکوب جامعه مدنی و حقوق اقلیتها از جمله مسیحیان ایران بیانیه دادهاند.
لبخند در نیویورک، چماق در تهران
مقامات جمهوری اسلامی از هر فرصتی در خارج از ایران با حضور در نشستها و مصاحبهها استفاده میکنند تا چهرهای غیرواقعی از حقوق بشر از جمله وضعیت اقلیتها به نمایش بگذارند. کسانی مانند محمود احمدینژاد، رئیس جمهور پیشین ایران، و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، بارها بدون این که با چالش یا اعتراضی از سوی مجریان برنامه روبهرو شوند، از تریبونهای غربی برای پروپاگاندا و تبلیغات حکومت ایران استفاده میکنند.
محمد جواد ظریف علاقه دارد به مخاطب غربی این دروغ را تلقین کند که کسی به خاطر عقیدهاش در ایران به زندان نمیرود.
ظریف اخیراً در نشست شورای روابط خارجی آمریکا که اندیشکدهای در نیویورک است، گفت کسی به خاطر بهایی بودن یا هر عقیده دیگری زندان نمیرود و مسیحیان و دیگر اقلیتهایی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند، امتیازات زیادی دارند.
البته مجریان غربی در مقابل این سخنان به نظر میرسد هیپنوتیزم شده و ترجیح میدهند مهمانشان را نرنجانند و علیرغم صدها گزارش در مورد نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران از جمله سرکوب بهاییان، فعالان جامعه مدنی و مسیحیان، برنامه را بدون چالش ادامه دهند. انگار بازی مرگ جمهوری اسلامی با جان هزاران نفر در ایران اتفاق سادهای بیش نیست.
چند ماه پس از سخنان وزیر خارجه ایران در مورد وضعیت «طلایی» اقلیتها در ایران، عفو بینالملل سال ۲۰۱۸ برای جمهوری اسلامی را «سال شرم» دانست. در گزارش این سازمان مدافع حقوق بشر به بازداشت ۷۰۰۰ نفر در کشور از جمله بازداشت ۱۷۱ مسیحی در ۱۲ ماه گذشته، و همچنین سرکوب فعالان مدنی و بهاییان اشاره شده است.
در دسامبر سال گذشته، جمهوری اسلامی یک بار دیگر نشان داد که عید کریسمس مسیحیان را از یاد نمیبرد و نیروهای امنیتی حدود ۱۰۰ مسیحی را در شهرهای مختلف در آستانه مهمترین عید مسیحیان بازداشت کردند.
مسیحی خوب، مسیحی بد
در عمل مسیحیان ایرانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند، متعلق به کلیساهای قومی از جمله کلیسای ارامنه یا آشوری هستند.
مراسم در این کلیساها مانند کلیسای کاتولیک آشوری و کلیسای گریگوری ارامنه، به زبان غیرفارسی و برای غیرمسلمانان برگزار میشود و مسلمانان در صورت درخواست و علاقه نیز نمیتوانند درس مسیحیت یاد بگیرند و به مسیحیت بپیوندند.
در حالی که این مسیحیان «بیآزار و خوب» بهشمار میروند، کلیساهایی نیز در ایران وجود داشتند که مراسم خود را به زبان فارسی برگزار میکردند و مسلمانان در صورت علاقه میتوانستند از اصول مسیحیت بیاموزند و تحت شرایطی و پس از طی مراحلی مسیحی شوند.
این مسیحیان نوکیش و مسیحیانی که به زبان فارسی موعظه میکنند مسیحیان «بدی» بهشمار میروند که جمهوری اسلامی از آنها به عنوان تبشیری یاد میکند. حکومت ایران این کلیساها را تعطیل و این مسیحیان را سرکوب کرد.
اکثر این مسیحیان که جمهوری اسلامی آنها را «وابسته به خارج»، «دندان تیز کرده و منحرف» و اخیراً «اخلالگر وضعیت بازار» میخواند، عقاید مشترکی با صدها میلیون مسیحی در سراسر جهان دارند که بخش مهمی از آنان اعضای کلیساهای انجیلی و پنطیکاستی بوده و محدود به کشور یا گروه خاصی نمیشوند. بزرگترین کلیسای مسیحی (Yoido Full Gospel Church) با هشتصد هزار عضو در کره جنوبی است و نه اروپا و آمریکا.
در این کلیساها، پیش از تعطیلیشان به دست جمهوری اسلامی، اقوام مختلف مانند ارمنیها، آشوریها و همچنین نوکیشان مسیحی مراسم عبادتی خود را به جا میآوردند. حدود ۴۰ سال در ایران مبشر خارجی فعالیت نداشته و کلیسای ایران کاملاً بومی است.
تولد اقلیتی نو
اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد نوکیشان در ایران چند هزار نفری بیش نبود. در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی که مترادف با چهل سال سرکوب مسیحیان ایرانی است، تعداد نوکیشان به صدها هزار نفر و حتی یک میلیون نفر تخمین زده میشود.
پدیده رشد کلیساهای خانگی در شهرهای مختلف ایران که بهطور مرتب مورد حمله نیروهای امنیتی قرار میگیرد، نشان میدهد که مسیحیت در ایران ریشه بومی دارد.
ما شاهد تولد اقلیت جدیدی مسیحی هستیم، یک اقلیت فراتباری و قومیتی در کنار اقلیتهای مسیحی قومی مانند ارمنیها و آشوریها. اقلیت جدید مسیحی که اکثریت آنها را نوکیشان یا مسلمانزادگان تشکیل میدهند با چالشهای مهمی برای حقوق و حیاتش روبروست.
نوکیشان مسیحی را شاید بتوان تنهاترین اقلیت ایران خواند. در بسیاری از موارد این نوکیشان حمایت اعضای خانواده را از دست میدهند و بازداشت آنها برخلاف دیگر دگراندیشان حتی گزارش نمیشود و در اختیار رسانهها و گروهای مدافع حقوق بشر قرار نمیگیرد.
یکی از خطراتی که نوکیشان را تهدید میکند، اتهام ارتداد است. اعدام حسین سودمند، کشیش کلیسای مشهد، نشان داد که یک نوکیش مسیحی پس از دهها سال مسیحی بودن همچنان یک مرتد است و یک مرتد میتواند پای چوبه دار رود.
ایران از جمله امضاکنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل است که طبق آن «هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان میباشد و نیز شامل تمایلات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر کس میتواند از این حقوق منفردا یا مجتمعا بهطور خصوصی یا بهطور عمومی برخوردار باشد.»
در این میان که «بازی مرگ» جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد، جوامع بینالمللی مانند سازمان ملل و اتحادیه اروپا میتوانند با یادآوری حقوق اقلیتها فشارها را کاهش دهند. سکوت این جوامع میتواند نتیجهای مرگبار داشته باشد.
حال ما با یک اقلیت مسیحی بومی در ایران طرف هستیم که علیرغم دهها سال سرکوب همچنان نفرات بیشتری به آن میپیوندند. این اقلیت احتیاج به حمایت دارد نه سکوت.
به گفته مارتین لوتر کینگ، کشیش و از رهبران جنبش مدنی آمریکا، «بزرگترین تراژدی سرکوب و بیرحمی توسط آدمهای بد نیست بلکه سکوت آدمهای خوب در آن مورد است.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مقاله پیش از این در سایت [ماده ۱۸] منتشر شده بود