آرش پارسی - سایت انقلاب اسلامی در هجرت
اخیرا ترامپیستهای ایرانی حامی تحریم ایران، به صورت هماهنگ سعی در جا انداختن ادعای حکومت آقای ترامپ مبنی بر عدم تحریم شدن صادرات دارو و غذا به ایران[۱] و همچنین ارعاب چهره های سرشناس مخالف تحریمها دارند، پرسشی که وابستگان و دوستداران تحریم بیپاسخ گذاشتهاند این است که وقتی که حکومت آقای ترامپ وعده داده است که فروش نفت را به صفر میرساند[۲]، پول واردات غذا و دارو قرار است از کدام محل تأمین شود؟ در این که جمهوری اسلامی، به جای این که درآمد حاصل از فروش نفت که سرمایه طبیعی گرانقدر برای تمام نسلهاست را در تولید سرمایهگذاری کرده و رفاه همیشگی شهروندان را تضمین کند، نه تنها آن را خرج امور روزمرّه میکند بلکه ارقام بزرگی از آن دزدیده و همچنین خرج تروریسم میشود شکی نیست، اما حقیقت غیر قابل انکار این است که اکنون بخش قابل توجهی از درآمد نفت ایران خرج تأمین غذا، دارو و... ایرانیان میشود، کسانی که مبلّغ تحریمها شدهاند باید پاسخ دهند که این بخش از درآمد نفت از این پس قرار است از کجا تأمین شود. هیچ دروغی بی تناقض نیست، طبق ادعای مطرح شده، برای ورود غذا و دارو مشکلی نخواهیم داشت، پیشتر نیز این ادعا از سوی حکومت آقای ترامپ و ترامپیستها مطرح شده بود که پول فروش نفت ایران «صرفا» خرج تروریسم در منطقه میشود و بنابراین، تحریم نفت ایران کار درستی است[۳]، از سوی دیگر به جز آزاد کردن تمام شهروندان آمریکایی زندانی در ایران، تقریبا تمام شروط حکومت آقای ترامپ برای توافق با جمهوری اسلامی، در مورد پایان یافتن اقدامات تروریستی و دخالتهای این دولت در دیگر کشورهاست، اگر این سه ادعا را کنار یکدیگر قرار دهیم، نتیجه چنین میشود: حکومت آقای ترامپ دولت ایران را تحریم کرده است تا نتواند نفت بفروشد و پولش را خرج تروریسم کند، اما مردم ایران برای تهیه غذا و دارو هیچ مشکلی نخواهند داشت، این آقای خامنه ای و دستیارانش هستند که به خاطر نداشتن پول برای خرج ترورسیم کردن، تحت فشار کشنده قرار میگیرند تا بیایند و به دولت آمریکا تعهد دهند که دیگر دست به ترور و دخالت در دیگر کشورها نمیزنند! اینجاست که پوچ بودن این ادعاها نمایان میشود.
هدف واقعی تحریمها چیست؟
جمهوری اسلامی خدمات بزرگی به آمریکا ارائه داده و میدهد، در این چهار دههی ننگین، اقدامات و شعارهای پوچ سران جمهوری اسلامی باعث رونق بخشیدن به کارخانههای اسلحهسازی آمریکا، حضور نظامی آمریکا در منطقه نفتخیز خاور میانه٫ رقابت کشورهای نفتخیز برای تولید نفت بیشتر و ارزان نگه داشتن آن، عدم توجه به نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط دولت اسرائیل، خروج این دولت از انزوای منطقه ای و عدم توجه به تسلیحات هسته ای آن، فرار سرمایه و نخبههای بیشمار از ایران به آمریکا و...شده است، پس از این که در دیماه گذشته، مردم در سراسر ایران با شعارهای زیبای «استقلال، آزادی، جمهوری ایران» و «اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمومه ماجرا» اعلام کردند که کار جمهوری اسلامی تمام است و خواهان تشکیل دولت مستقل دموکراتیک هستند، آقای ترامپ وارد میدان شد و اعلام کرد که از قرارداد وین خارج شده و تحریمهای کشنده ای ضد ایران برقرار میکند، همان زمان کنشگران مستقل و آزاد از جمله آقای بنی صدر هشدار دادند که تحریمها با هدف فرونشاندن جنبش مردم ایران و نجات جمهوری اسلامی برقرار میشود، زیرا وقتی مردم نگران تأمین وعده های غذایی خود و نگران حمله نظامی به وطن باشند، جنبش نخواهند کرد و حرکتها به شورشهای صرفا اعتراضی بدون هدف مشخص تقلیل خواهند یافت، متأسفانه از آن زمان تا کنون نیروهای وابسته و رسانه ها شان شب و روز برای آقای ترامپ کف زده و او را قهرمان دموکراسی در ایران معرفی میکنند! اما در عمل درست بودن حرف جمهوریخواهان مستقل و آزادیخواه ثابت شد و متأسفانه سیاستهای آقای ترامپ منجر به فروکش کردن جنبش انقلابی مردم ایران شد. سیاست جدید آقای ترامپ پس از جنبش سراسری دی ماه سال گذشته، دو هدف را دنبال میکند:
۱- فرونشادن جنبش مردم، فلج شدن جامعه ایران برای جلوگیری از جنبش مجدد و نجات جمهوری اسلامی
۲- تضعیف هر چه بیشتر ایران و باجگیریهای بیشتر از جمهوری اسلامی
البته از چهره فاسدی مثل آقای ترامپ و دستیارانش انتظار دیگری نمیرود، اما باید برای ترامپیستهای ایرانی تأسف خورد که در صدد «عرضه خود» به آقای ترامپ به عنوان بدیل وابسته هستند غافل از آن که آقای ترامپ از آنها صرفا برای مهار انقلاب در ایران و فشار بر جمهوری اسلامی برای باجگیری بیشتر استفاده ابزاری میکند.
راه حل:
جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده است، کاملا مشخص است که اکثریت مطلق شهروندان ایران از چهار دهه جنایت، خیانت و غارت جمهوری اسلامی به تنگ آمدهاند، اما متأسفانه دو گروه مانع از انقلاب آنها برای ساقط کردن جمهوری اسلامی و برقرار نمودن دولت حقوقمدار هستند:
۱- اصلاحطلبان، این گروه ۲۱ سال است که به دروغ ادعای اصلاحپذیر بودن جمهوری اسلامی را مطرح کرده و مانع از تعیین تکلیف مردم با غده سرطانی جمهوری اسلامی میشوند، این گروه علاوه بر جنایات وحشتناک در دوران طلایی امام! در مورد جنایات، تخریب طبیعت، تخریب شدن هر چه بیشتر وجهه ایران در جهان، به باد دادن منابع طبیعی کشور، عقب افتادن ایران از همسایگان خود در پیشرفت و... ظرف ۲۱ سال اخیر مسئولیت مستقیم دارند
۲- بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی که به برخی دولتها وابسته هستند، همان گونه که در بالا توضیح دادم، این گروه با محور قرار دادن دولتهایی مثل آمریکا در مبارزه با جمهوری اسلامی، مانع از شکلگیری جنبش حقوقمند شهروندان ایران میشوند و نهایتا هم تبدیل به ابرازی برای باجگیری دولتها از جمهوری اسلامی شده و سرخورده میشوند.
نقطه اشتراک این گروه این است که با تحریف تاریخ اول انقلاب سال ۵۷، اصل انقلاب را حماقت و جنایت مردم ایران جلوه میدهند و استبداد ننگین کنونی که حاصل خیانت بزرگ آقایان خمینی، بهشتی، هاشمی و خامنه ای به انقلاب مردم بود را به پای نمکنشناسی ایرانیان مینویسند که برابر استبداد دولت کودتایی شاه زانو نزدند، این تبلیغات مسموم مخاطب را به سمت این نتیجهگیری اشتباه میکشاند که اگر چه جمهوری اسلامی دولت مستبدی است اما هرگز نباید جنایت انقلاب کردن را تکرار کرد و آن را برانداخت!
شهروندان ایران اگر واقعا خواهان نابودی جمهوری اسلامی و برقراری دولتی حقومند هستند، پیش از هر چیز باید این دو وزنه را از پای خود باز کرده و رها شوند، در این حالت است که با شناختن و بهکارگیری حقوق خویش، میتوانند حاکمیت جمهوری اسلامی را ناممکن سازند.
سخنی با جمهوریخواهان:
اکنون ایران ما در آتش استبداد میسوزد، کشوری ثروتمند، هنرپرور و با فرهنگی غنی که اکنون به خاطر نادانی و فساد حاکمانش دچار فقر شدید، مشکلات فرهنگی، بیاعتباری در جهان، تخریب طبیعت و... شده و در خطر نابودی قرار گرفته است، شهروندان ایران دچار فقر شدید، انواع ظلمها و ناامیدی از آینده هستند، در چنین شرایطی سکوت نوعی خیانت است، اکنون باید بر دو اصل بینهایت مهم استقلال و آزادی گرد هم آییم و در کنار هم، کاوهوار ضد ضحاک زمان کنشگری حقوقمند کنیم، کسانی که نه تنها در شعار بلکه در عمل نیز به جمهوری و واگذاری اداره کشور به جمهور باور دارند، باید خارج از محدوده ننگین جمهوری اسلامی و مستقل از قدرتهای بیگانه، تبدیل به الگوی حقوقمندی شده و سایر شهروندان ایران را به کنشگری حقوقمند بخوانند.
آقای بنی صدر که در حال حاضر تنها نظریهپرداز ایرانی در زمینه لائیسیته است، برای ایران پس از جمهوری اسلامی، قانون اساسی ای را برای پیشنهاد به شهروندان ایران در دست تألیف دارد که به شکل رسمی، بنیاد دولت را از بنیاد ادیان و سایر مرامها جدا اعلام میکند، اصول این قانون، حقوق ذاتی انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق طبیعت و حقوق ایران به عنوان عضوی از جامعه جهانی است، اکنون شرح کامل این حقوق که قانون اساسی پیشنهادی، بر مبنای آن نوشته شده است، تحت عنوان «حقوق پنجگانه»[۴] منتشر و برای عمل، به تمام شهروندان پیشنهاد شده است، متن اصلی قانون اساسی نیز در دست تألیف است، من از تمام شهروندان ایران دعوت میکنم که این کتاب را مطالعه و با نقد کردن، بر غنای آن بیفزایند، جمهوریخواهان مستقل و آزادیخواه نیز میتوانند این قانون اساسی را اساس تشکیل یک جبهه فراگیر با هدف نجات ایران قرار دهند، جمهوریخواهان! به پا خیزید!
پینوشت:
۱- https://ir.voanews.com/a/pompeo-iran/4654690.html
۳- https://www.radiofarda.com/a/f4_trump_un_pressure_iran_speech/29509195.html
۴- https://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=983:2018-08-15-18-12-38&catid=9&Itemid=141