نویسنده: احمد گنجی - سایت دیپلماسی ایرانی
با پایان کنفرانس امنیتی مونیخ اگر بخواهیم کشورهای مهم شرکت کننده را بر اساس یکی از موضوعات مهم مطرح شده در آن یعنی ایران و برجام، دسته بندی و برای هر کدام یک توصیف کوتاه ارائه کنیم، شاید واژه های زیر برای آنها مناسب باشد:
▪️ایران، طلبکارِ نا امید و عصبانی
▪️اروپا، مستأصل و غمگین
▪️آمریکا، سرمست و قلدر و سمج
▪️روسیه و چین، خوشحال و محتاط
▪️اسرائیل، راضی از متحدان جدید عرب و مسلمان
▪️عربستان، راضی از عصبانیت ایران و کلافگی اروپا
▪️خاورمیانه، ناامید از خلاص شدن از جنگ های نیابتی
با توصیفات کوتاه فوق قصد ندارم بگویم که از کنفرانس امنیتی مونیخ که هر ساله برگزار می شود، انتظار حل و فصل موضوعاتی نظیر مشکل پیش آمده برای برجام را باید داشت اما می توان از موضعگیری های انجام شده در آن، وضعیت آینده را تا حدودی حدس زد. مثلا می توان دریافت که ایران قرار است راه خودش را برود، آمریکا نه تنها قرار نیست به برجام برگردد بلکه به اروپا می گوید که اصلا دلیل شما برای ماندن در کنار پیکر نیمه جان و ضربه مغزی شده برجام چیست؟
رفتار اروپا در قبال برجام و موضع گیری مقامات کشورهای بزرگ اروپایی در کنفرانس نشان از یک واقعیت دارد و آن این است که اروپا در عین حال که با نگرانی آمریکا از تهدید ایران هم نظر است اما نمی خواهد با رفتار خارج از عرف ترامپ در این موضوع همراهی نشان دهد. شاید این را فرصتی می بیند که بتواند بلوغ و استعداد خود را در تعیین مسیر جداگانه از آمریکا برای حل و فصل یک مسئله بین المللی نشان دهد ولی همگان دیدند که در این پروژه شکست خورده چرا که ظرفیت اروپا به عنوان یک واحد سیاسی برای چنین رویکردی نه تنها کافی نیست بلکه اساساً اروپا نمی تواند به ویژه در پدیده امنیتی خرج خود از آمریکا را جدا کند.
روسیه و چین دعوای اروپا و آمریکا بر سر برجام را از زاویه دیگری نگاه می کنند. آنها این را فرصتی دوگانه برای خود تلقی می کنند. بدین معنی که هم از خدشه دار شدن هژمونی بین المللی آمریکا خوشحال هستند و هم اختلاف اروپا با آمریکا می تواند قدرت بازی آنها را در مسائل بین المللی افزایش دهد اما محتاطانه نگران این موضوع هستند که اگر اروپا در این روند با شکست مواجه شود، وابستگی بیشتری به ویژه در موضوع امنیت با آمریکا پیدا خواهد کرد. اسرائیل در این پروژه فعلا در بهترین شرایط خود به سر می برد یعنی هم برجام را که کاملا با آن مخالف بوده در حال احتضار می بیند و هم توانسته است ایران را به عنوان تهدید جدی به کشورهای عربی اسلامی منطقه بقبولاند و از این رهگذر موضوع فلسطین را از مرکز توجه خارج و آنها را روی خطر ایران متمرکز کند. شاید بتوان آشکار شدن اتحاد برخی کشورهای مسلمان با اسرائیل حول محور تهدید ایران را یک دستاورد رویایی برای اسرائیل دانست.
عصبانیت ظریف در سخنرانی مونیخ را می توان نماد ناامیدی جمهوری اسلامی از ایجاد اختلاف بین اروپا و آمریکا دانست تا جایی که آقای ظریف در این کنفرانس بیشتر به اروپا تاخته تا به آمریکا! نتیجه این نا امیدی و به ویژه آشکار شدن ناکارآمدی ساز و کار اروپایی برای حفظ مواهب اقتصادی برجام، بلافاصله در فضای سیاسی و اقتصادی در داخل کشور خود را نشان داده است. در بعد اقتصادی شاهد افزایش نرخ ارز و کالا بودیم و در بعد سیاسی می توان به تغییر لحن مقامات کشور اشاره کرد که به شکل معناداری جنگی شده و برای همین آقای روحانی طی دو روز گذشته در سخنرانی های خود در سفر استانی چندین بار ایران را در موقعیت جنگی البته از نوع اقتصادی آن توصیف کرده که همین خود بر التهاب شرایط اقتصادی خواهد افزود.
با توصیف فوق شاید بیراه نباشد که کنفرانس امنیتی مونیخ را نقطه عطف تعیین سرنوشت برجام بدانیم و حوادث پیرامون آن را به بعد و قبل از این کنفرانس تقسیم بندی کنیم.
به عنوان یک راه حل همچنان معتقدم برای برون رفت از مشکل و برای جلوگیری از تشدید التهابات روز افزون، تنها راه، خارج شدن کشور از ژست عدم مذاکره با آمریکا است. الزامات چنین مذاکره ای را می توان بصورت مستقل بررسی کرد. همچنان که قبلا در یادداشت های دیگر اشاره کردم، باز هم تاکید می کنم مذاکره و توافق با ترامپ بسیار آسان تر از مذاکره با دولت اوباما است./مطالعات امریکا