هموطنان گرامی
در هفتهء گذشته نهاد غیر سیاسی مهمی در سپهر سیاسی اپوزیسیون، با نام «ققنوس»، پا به عرصه وجود نهاد؛ نهادی برآمده از گرد هم آمدن گروهی از متخصصین و دانشوران به نام کشورمان در خارج از ایران برای امکان پذیر کردن استفاده از مهارتها و تجربه هائی که میتوانند به کار سازندگی ایران فردا، ایران رها از شرّ حکومت اسلامی، ایران ستمدیده و بی آیندهای که این حکومت طی چهار دهه به نسل جوان ایران تحویل میدهد، بیاید و، آنگاه که پایههای لرزان حکومت اسلامی فروبریزد، مردم ایران بدانند متخصصانی آشنا با مشکلات کشور وجود دارند که میتوانند حفظ مملکت و زمینه سازی برای بازسازی کشور را عهده دار شوند. نام با مسمای «ققنوس» هم یادآور آن پرندهء افسانهای است که چون بهنگام مرگ آتش میگیرد و خاکستر میشود، فرزندانش از دل همان خاکستر بدنیا میآیند و بدین سان زندگانی نوینی آغاز میشود. بقول شاعر بزرگ مان، نیما یوشیج، در شعر مشهور «ققنوس»: «آنگاه، چون به جای پر و بال میزند / بانگی برآرد از ته دل، سوزناک و تلخ / که معنیاش نداند هر مرغ رهگذر. / آنگه ز رنجهای درونی ش مست، / خود را به روی هیبت آتش میافکند. / باد شدید میدمد و سوخته ست مرغ / خاکستر تناش را اندوخته ست مرغ... / پس جوجههایش از دل خاکسترش به در».
در این رابطه، حزب سکولار دموکرات ایرانیان، همراه با خجسته باد گوئی صمیمانه به مبتکران این اقدام اساسی، طرح مطالبی چند را ضروری میداند:
۱. اینکه این بزرگان، در نشست اعلام موجودیت گروه خود، بصراحت اعلام داشتند که علم چیزی به نام تقدس و تجربهء غیر ملموس را برسمیت نمیشناسد آشکار نشان آن است که با نهادی «سکولار» روبروئیم که آبادانی کشور را نه در گروی استخاره و تسبیح و خرافه که بر اساس دریافت از واقعیتهای علمی برنامه ریزی شده میبیند و از این لحاظ وجودش به سپهر اندیشههای سکولار غنا میبخشد.
۲. «سیاسی نبودن» این نهاد به معنی، نفی کار سیاسی نیست بلکه نشان از آن دارد که اعضاء ققنوس میدانند که سیاست، بدون تکیه بر یک تشکیلات دیوانسالار و تکنوکرات آینده نگر و برنامه ریز، امری ماجراجویانه و بسی خطرناک، بویژه برای کشوری است که از هر لحاظ محتاج تخصص و علم است.
۳. عدهای میکوشند این ویژگی «بطور مستقیم سیاسی نبودن» را منکر شوند چرا که این فکر از جانب شاهزاده رضا پهلوی آمده و با این بزرگان در میان نهاده شده است، و چون ایشان شخصیتی سیاسی است ققنوس را هم واجد همان وجه سیاسی این شخصیت میدانند. این نهایت خلط مسئله است و بجای اینکه شاکر باشیم که در میان ما شخصیتی وجود دارد که میتواند عدهای بی نیاز از امکانات مادی و مجهز به دانش حلّال مسائل را برای انجام این مهم فرابخواند، و آنان نیز با اشتیاق از این دعوت استقبال کنند، ارزش این کار را منکر شدهاند. در حالی که در سراسر اپوزیسیون کنونی کسی چون آقای رضا پهلوی با این مشخصات و توانائی وجود ندارد؛ و اگر او، علاوه بر شخصیت سیاسی، دارای اینگونه توانائیهای اجرائی نیز هست این امر بر ارزش ایشان و نیز اهمیت توجه اعضاء ققنوس به دعوت ایشان میافزاید.
۴. گفته میشود که انجام این امر در مرحلهء کنونی کاری زودرس است و فعلا وقت آن نیست که انرژیهای لازم برای براندازی رژیم کنونی را صرف برنامه ریزی برای آیندهای کنیم؛ آیندهای که در چنین استدلالی هنوز معلوم نیست کی "وقت آن " خواهد رسید. این سخن اگر از سر ساده اندیشی نباشد نشانی از رفتاری هرج و مرج طلب و ماجراجو است که در عمل حاصلی جز تخریب یک کشور باستانی نخواهد داشت. همچنین اگر مردم ایران ندانند که متخصصینی وجود دارند که قادرند مملکت ویران شده بدست ملایان عمامهای و یقه اسلامی را عاقلانه بازسازی کنند و از هم اکنون برای این مهم طرح ریزی میکنند چرا باید گام مؤثری برای برانداختن رژیم کنونی بردارند؟ برنامه ریزی برای آیندهء پس از پیروزی، لازمهء گریزناپذیر مبارزهء کنونی ما با حکومت شریر اسلامی است.
۵. میگویند آقای پهلوی، در راستای هموار کردن راه رسیدن به مقام پادشاهی قصد استفادهء ابزاری از این گروه را دارد. اما باید دید که آیا متخصصین و دانشوران غیرسیاسی و چشم و دل سیر میتوانند برای جلب وجاهتی آنگونه بهترین وسیله محسوب شوند؟ آیا اقدام برای تشکیل گروه کارآموختهای این چنین، درست بر عکس اقدامات و وعدههای عوامفریبانه و سراسر خدعهء خمینی، نسیت؟ اگر قرار باشد کسانی به استفاده ابزاری نشدن تن ندهند، مسلماً متخصصین و دانشوران آگاه به وظایف خود در قبال ملت ایران سرآمد آنانند.
۶. اگر گروههای سیاسی مختلف، همسان با - همچون گردآمدگان در حزب ما و جنبش و مهستان سکولار دموکراسی ایران - بجای دعوا بر سر پادشاهی و سلطنت بفکر نوع دیگری از برنامه ریزی، همچون یافتن راهکارهای جلوگیری از باز تولید استبداد، نباشند و در نتیجه خود جاده صاف کن بمقصد رسیدن چنین بازتولید خطرناکی شوند، حاصل کارشان لزوماً چیزی جز بازتولید استبداد نخواهد بود؛ چه رژیم پس از فروپاشی حکومت اسلامی پادشاهی باشد و چه جمهوری. بهمین دلیل لازم است گروههای سیاسی، بجای حمله به نهادی به نام «ققنوس»، دوشادوش آن دست به برنامه ریزی شفاف سیاسی زده و این برنامهها را چنان شفاف اعلام دارند که مردم ایران بر این نکته آگاهی یابند که پس از سرنگونی حکومت اسلامی با چه نوع حکومتهای بالقوهای روبرو خواهند بود آنگونه که بتوانند، پس از وصول به این آگاهی، آنچه را به نفع ملت ایران میبینند برگزینند.
البته ما در چهل سال اخیر فراز و فرود نهادهای مختلفی را شاهد بودهایم، و شکستهای پی در پی این نهادها کام ما را با تلخیهای بسیار آشنا کرده است. اما بر اساس آنچه که گفته شد، حزب سکولار دموکرات ایرانیان که حزبی جمهوریخواه است، به نوبهء خود، برای ققنوس، این گروه داوطلبِ ایران دوست و، از لحاظ نگرش علمی «سکولار دموکرات»، در انجام خدمت به ملت رنجدیده مان آرزوی موفقیت دارد.
منوچهر یزدیان
دبیرکل حزب سکولار دموکرات ایرانیان
۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۵ فوریه ۲۰۱۹