مقدمه
اتفاقاتی که در کشور ما روی میدهد قلب هر ایرانی را میآزارد. برای نمونه به موارد زیر توجه کنید:
- انتصاب یک جنایتکار بر علیه بشریت به ریاست دستگاه قضایی کشور،
- صدور حکم بلند مدت زندان برای بانوی حقوقدان (نسرین ستوده) مدافع حقوق بشر که افتخار ایران و ایرانی است به حبسهای بلند مدت،
- جلوگیری از اعزام به بیمارستان بانو (نرگس محمدی) مدافع حقوق بشر زندانی،
- افشا شدن فساد مالی میلیونها دلاری در صنعت پتروشیمی،
- صدور حکم در بیدادگاه اسلامی برای حبس مجدد مبارز سیاسی شجاع (ابوالفضل قدیانی)،
- واردات دام زنده به کشور و در همان زمان صادرات دام به خارج توسط باندهای مافیایی برای به جیب زدن رانت تفاوت نرخهای ارزی دولتی و آزاد،
- درگیری مردم در صفهای توزیع گوشت یخ زده،
- تشدید بیکاری جوانان کشور که در برخی از شهرها به ۴۰ درصد نیروی کار جوان میرسد،
- تعطیلی پالایشگاه نفت و گاز پیروزی در شهرستان شاهرود با ۶۸۰ تن نیروی شاغل، بهدلیل «عدمدریافت خوراک»
- براورهایی مبنی بر حاشیه نشینی یک سوم مردم کشور،
- کسری بودجه عظیم دولت و ناتوانی او در تامین مالی سبد حمایتی از محرومان،
- بیست برابر شدن شمار زندانیان کشور نسبت به قبل از انقلاب (در حالیکه جمعیت تقریبا ۲. ۵ برابر شده است)،
-....
آرزوی مردم به پایان حکومت جهل و جنایت
فهرست بالا را که گوشه هایی از واقعیتهای زندگی در ایران عزیز ما را نشان میدهد میتوان ادامه داد. اما سیوال آن است که آیا کابوسی که حاکمیت جهل و جنایت داعش شیعی بر ایران حاکم کرده است پایانی خواهد داشت؛ یا روند افزایشی شاخصهای فلاکت در جامعه ما سرانجام کار را به انفجارهای اجتماعی رسانده و هرج و مرج و آنارشی را در کشور حاکم خواهد کرد؟ وضعیتی که در آن نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان.
مشاهدات شخصی و گزارشهای مختلف نشان میدهد که اکثریت مردم از ادامه حاکمیت این حکومت ارتجاعی ناکارامد به ستوه آمدهاند زیرا در ۴۰ سال گذشته هر روز وضع بدتر از دیروز شده و امید گشایشی هم در آینده نمیرود، بهمین دلیل نیز مردم آرزو میکنند کاش این حکومت تمامیت خواه فاسد با یک حکومت مسئول و ایران دوست، که با دنیا سرجنگ نداشته و میتوانست برای کشور رشد و توسعه به همراه آورد، جایگزین میشد. اخیرا یکی از پژوهشگران اصلاح طلب عنوان کرده بود که در تظاهرات دیماه ۱۳۹۶ حدود ۷۰ درصد مردم آماده پیوستن به تظاهر کنندگان بودند. بنابراین حال که اکثریت مردم در آرزوی تغییر رژیم هستند سئوال آن است که چگونه میتوان از ادامه حکومت فاجعه بار رژیم ولایت فقیه جلوگیری کرد و یک حکومت مسیول ملی و سکولار دموکرات را با حداقل هزینه اجتماعی جانشین آن نمود.
شرایط تغییر حکومت و اهمیت بدیل سیاسی
برای تغییر یک حکومت ارتجاعی با پایگاه مردمی کوچک تنها ناکارایی نظام سیاسی-اداری حاکم و نارضایتی مردم از آن کافی نیست، بلکه شرایط دیگری نیز باید فراهم شود. مهمترین اینها عبارتند از:
- وجود یک بدیل سیاسی توانمند برای مدیریت مبارزات و اداره کشور در شرایط فرو پاشی رژیم حاکم،
- وجود یک گفتمان جایگزین،
- ناتوانی یا فقدان انگیزه در نیروهای طرفدار رژیم برای سرکوب مردم و مخالفان،
- توافق بین المللی برای شناسایی و حمایت از نیروی سیاسی جایگزین،
-....
به نظر میرسد در شرایط حاضر باید تشکیل یک بدیل سیاسی توانمند برای هدایت و هماهنگی مبارزات مردم ایران برای تغییر حکومت و استقرار دموکراسی در کشور را مهمترین عامل تغییر رژیم حاکم بر ایران دانست. علت نیز آن است که با فرض یک بدیل سیاسی توامند موارد بعدی تقریبا تحصیل حاصل است.
نخست آنکه مردم کشور که اکثریت آنان در سنین جوانی و زیر ۳۵ سال هستند بخصوص جمعیت تحصیل کرده (حتی در علوم دینی) هر روز بیش از پیش به نارسایی گفتمان و نا کارایی رژیم حاکم اسلامی برای حل مسایل کشور در قرن ۲۱ پی برده و از سوی دیگر نظامی بهتر از دموکراسی و حکومت متکی بر آرای واقعی مردم برای جایگزینی این رژیم نمییابند. شمار قابل توجه شخصیتهایی ایرانی که علیرغم آزارها، محرومیتهای مدنی، حبسها و شکنجهها برای دفاع از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین مردان و زنان ایرانی مبارزه میکنند، به اضافه مبارزان سیاسی دموکراسی خواه، مبارزان حقوق زنان، اساتید دانشگاهها، دانشجویان،... و دیگر گروههای سیاسی که خواهان استقرار دموکراسی در ایران هستند به خوبی گسترش قابل توجه گفتمان آزادی و دموکراسی خواهی در ایران را نشان میدهد. تجربیات ۴۰ سال گذشته به مردم کشور نشان داده است اگر نظام سیاسی صحیحی در کشور مستقر باشد میتوان از طریق انتخابات منصفانه مدیران و قانون گذاران توانمند برای اداره کشور انتخاب کرد.
از سوی دیگر تظاهرات سال گذشته و ناتوانی نیروهای سرکوبگر در کنترل و جلوگیری از گسترش تظاهرات به شهرهای کشور نشان داد که اگر دامنه اعتراضات به اعتراضات بزرگ میلیونی توسعه یابد امکان سرکوب مخالفتها نخواهد بود و اکثریت نیروهای سرکوبگر نیز انگیزه و اراده لازم را برای سرکوب مردم را نخواهند داشت. تلاشهای خامنهای برای افزایش بودجه نیروهای سرکوبگر رژیم در این موقعیت وخیم مالی دولت و اظهارات او در گردهمایی بزرگ بسیجیان در مهر ماه گذشته که کشور را متعلق به بسیجیان دانست و نیز اظهارات یک قاضی دادگاه در روزهای اخیر که اگر ما به انقلاب یاری نکنیم حشد الشعبی عراقی، حزب الله لبنانی، فاطمیون افغان و زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمن آمده به انقلاب کمک خواهند رساند به اندازه کافی گویا است و به خوبی وحشت سران رژیم از فقدان انگیزه نیروهای انتظامی داخلی در سرکوب مخالفان رژیم را نشان میدهد.
از لحاظ بین المللی نیز چه در منطقه و چه در سطح بین المللی جایگزینی یک حکومت آزاد و دموکراتیک به جای حکومت ماجراجو و ایدئولوژیک تمامیت خواه کنونی با استقبال مواجه خواهد شد.
دلایل عدم تشکیل بدیل سیاسی توانمند برای مدیریت مبارزات
بنابراین اهمیت تشکیل و فعالیت یک بدیل سیاسی توانمند برای مدیریت مبارزات، تشکیل دولت موقت انتقال و استقرار دموکراسی در کشور کاملا روشن است. اغراق نیست اگر گفته شود امروز مهمترین وظیفه وطن دوستانی که خواهان پایان دردها ورنجهای ملتی بزرگ در زیر حکمرانی مشتی مرتجع جنایتکار هستند کمک به شکل گیری و شروع به کار این تشکل سیاسی است. سیوال آن است که اگر این موضوع دارای چنان اولویت و ضرورتی برای پیروزی مبارزات آزادیخواهی و دموکراسی طلبی مردم ایران بوده است چرا این بدیل تا کنون شکل نگرفته است؟ به نظر میرسد ۳ عامل اصلی مانع تحقق یک بدیل سیاسی توانمند ایرانی بوده است:
- وجود این توهم نزد بسیاری از اصلاح طلبان، مبارزان و دموکراسی خواهان داخل و حتی خارج از کشور که رژیم از درون و از طریق انتخابات قابل اصلاح است و باید از طریق انتخابات کم هزینه ترین شیوه رسیدن به دموکراسی را دنبال کرد. این توهم پس از تقلبات انتخاباتی و سرکوب وحشیانه مردم معترض در سال ۱۳۸۸ بشدت کم رنگ شد و به نظر میرسد در دوسال اخیر و با عملکرد دولت تدبیر و امید روحانی از یکسو و تمرکز قدرت در دست خامنهای و نهادهای نا منتخب تا حدود زیادی برطرف شده باشد. اکنون بسیاری از فعالان سیاسی داخل و خارج از کشور که از اصلاحات تدریجی و شرکت در انتخابات حمایت میکردند اذعان میکنند که رژیم از درون و بدون فشار بیرونی و تهدید یک انقلاب مردمی اصلاح پذیر نیست.
- تفرقه افکنیهای رژیم بین مبارزان و آزادیخواهان داخل و خارج کشور و فعالیتهای دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و دیپلماسی رژیم برای ممانعت از شکل گیری یک اوپوزیسیون منسجم متشکل از مبارزان داخل و خارج از جمله از طریق اعزام عوامل خود برای نفوذ در بین گروههای سیاسی خارج از کشور. با توجه به هشدارهای اخیر وزیر اطلاعات رژیم نسبت به همگرایی بین گروههای مخالف رژیم ولایت فقیه در داخل و خارج از کشور باید انتظار تشدید این فعالیتهای مخرب را در آینده داشت. افتضاحات اخیر انتشار به اصطلاح مستندهای نفوذ دستگاههای اطلاعالتی رژیم در اوپوزیسیون خارج از کشور از صدا و سیما در همین رابطه قابل تفسیر است.
- فقدان چهرهها یا یک چهره سیاسی کاریزماتیک در سطح جهانی نظیر گاندی، نلسون ماندلا و شخصیتهای مشابه که بتواند احزاب، تشکلها و فعالان سیاسی اوپوزیسیون در داخل و خارج کشور را دور خود جمع کرده و مبارزات دموکراسی خواهی مردم را هدایت کرده و به نتیجه برساند.
چگونگی تشکیل جبهه سیاسی بدیل
خوشبختانه میتوان گفت از سه مانع یاد شده برای تشکیل یک جبهه سیاسی توانمند جایگزین مانع اول، یعنی توهم اصلاح پذیری رژیم بدون فشار بیرونی یا تهدید براندازی توسط یک نهضت قدرتمند مردمی، تقریبا برطرف شده است. عامل دوم همواره وجود خواهد داشت اما در صورت هوشیاری رهبران سیاسی اوپوزیسیون نمیتواند تاثیر چندانی در تشکیل و فعالیت یک بدیل توانمند بازی کند. مانع سوم یا فقدان رهبر فرهمند اوپوزیسیون نیز بنظر میرسد با ظهور شاهزاده رضا پهلوی به عنوان یک شخصیت شاخص ملی و محبوب آزادیخواه، فرا حزبی و فرا جناحی در حال مرتفع شدن است.
صرفنظر از عناوین و نامهای ایرانی، احزاب و گروههای سیاسی دموکراسی خواه کشور را میتوان با توجه به گرایشهای آنها در نقطهای از طیف بزرگ لیبرال دمکراتها در راست تا سوسیال دموکراتها در چپ قرار داد (شاید حتی تشکلهای سیاسی با ایدئولوژی اسلامی یا مارکسیستی هم با پذیرش شرط مهم استقرار دموکراسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر بتوانند در این طیف قرار گیرند). حال اگر این تشکلها و فعالان سیاسی بتوانند بر اصول حداقلی مانند:
- احترام به تمامیت ارضی ایران،
- مبارزه سازش ناپذیر تا استقرار آزادیهای بنیادی و دموکراسی مبتنی بر اعلامیه حقوق بشر در کشور،
- موکول کردن انتخاب نظام سیاسی کشور (مشروطه پادشاهی، جمهوری) به پس از انحلال رژیم ولایت فقیه با مراجعه به آراء عمومی مردم ایران،
-.....
توافق کرده و منشور روشن و شفافی را در این زمینه به امضاء برسانند قدم بزرگی در مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران برداشته خواهد شد.
البته از آنجا که این پروسه میتواند زمان بر باشد چه بهتر که شخصیت شاخص اوپوزیسون یا شاهزاده رضا پهلوی پیش قدم شده و ابتکار تشکیل این جبهه سیاسی بزرگ برای نجات ایران را نیز خود (مانند تشکیل ققنوس) به دست گیرند. چه بسا تجربه موفق تشکیل ققنوس در اینجا راه گشا بوده و مثلا دوستان گروه علوم سیاسی اندیشکده ققنوس بتوانند با ارایه گزارشهای تخصصی و تجربیات بین الملی در فراهم کردن زمینههای توافق رهبران احزاب، تشکلها و شخصیتهای شناخته شده سیاسی در ایجاد این جبهه سیاسی و شورای راهبری آن کمک کنند. معروف است که در هنگامه یکی از جنگهای نادر برای اخراج نیروهای اشرف افغان از ایران فردی از جنگاوران در رکاب آن سردار بزرگ دلیرانه شمشیر میزد و میجنگید. نادر از او پرسید: اهل کجائی؟ عرض کرد: اهل اصفهان! پرسید: مگر هنگام حمله محمود افغان در اصفهان نبودی؟ سرباز جواب داد: چرا قربان، من بودم ولی نادر نبود. حال حکایت مبارزان و آزادیخواهان ایران در داخل و خارج کشور است. آنها همه جا هستند اما نادر دورانی لازم است تا همه این مبارزان را سازماندهی کرده و ایران را نجات دهد.
برنامه عاجل جبهه سیاسی بدیل برای نجات ایران
با فرض تشکیل جبهه سیاسی جایگزین با شرکت تمام تشکلها و شخصیتهای دموکراسی خواه، سیوالی که پیش میآید آن است که برنامه این جبهه برای به چالش کشیدن رژیم چیست؟ شاید نتیجه مطالعات گروههای ذیربط ققنوس از جمله گروههای علوم سیاسی، اقتصاد، علوم اجتماعی مانند پروژههای مطالعاتی "نافرمانیهای مدنی" بتواند برنامههای کارشناسی موثری در اختیار این جبهه سیاسی قرار دهد. با اینحال با توجه به شرایط بحرانی کشور برنامه عاجلی لازم است که جبهه سیاسی جایگزین با ارایه آن رژیم را به چالش کشیده و تودههای مردم ایران را متوجه وجود خود و اهمیت همکاری مردم برای تغییر شرایط کشور کند. ما در اینجا نمونهای از یک برنامه اضطراری را پیشنهاد میکنیم که اگر به نحو صحیحی با مردم ایران مطرح شود میتواند فشار افکار عمومی سنگینی را بر رژیم وارد کرده او را به انفعال و عقب نشینی بکشاند.
سخنگوی جبهه سیاسی بدیل میتواند برنامهای شبیه به این برنامه را که طبعا به تایید جبهه رسیده است با مردم ایران مطرح و به درستی ادعا کند که اجرای این برنامه میتواند وضعیت بحرانی کشور را بلافاصله تغییر دهد. وی میتواند توضیح دهد که اگر رژیم ولایت فقیه نمیتواند چنین برنامهای را اجرا کند به دلیل ماهیت ارتجاعی (تبعیض بین زن و مرد و ادیان و اقوام مختلف کشور...) او، سیاستهای خارجی ماجراجویانه (دشمنی با اسراییل و آمریکا و عربستان، مصر، امارات،.....) آن رژیم، و خصلت ضد مردمی (افزایش مخارج نظامی و صرف منابع کشور در جنگهای منطقه بجای سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال،..) آن است. در حالیکه یک دولت ملی در یک نظام دموکراتیک مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر به خوبی میتواند چنان برنامهای را به اجرا در آورده کشور را از بحران نجات دهد. احزاب، تشکلها و شخصیتهای سیاسی عضو جبهه نیز از طریق روابط عمومی خود و برنامههای رادیوو تلویزیونی که برای ارتباط با طرفداران خود در داخل کشور دارند میتوانند ابعاد مختلف این برنامه را برای هواداران خود تشریح کنند.
کلیات چنان برنامهای را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- در سیاست خارجی: آغاز بی درنگ مذاکره با آمریکا و عربستان سعودی، مصر، امارات و غیره برای عادی کردن روابط سیاسی با این کشورها، به رسمیت شناختن اسراییل به عنوان یک کشور عضو سازمان ملل و لغو تمام تحریمهای بین المللی اقتصادی -مالی،
- در سیاست داخلی: لغو تمام تبعیضهای قانونی و مقرراتی علیه زنان (آزادی پوشش و غیره) و اقلیتهای دینی و مذهبی و قومی در کشور، آزادی واقعی مطبوعات، احزاب و تشکلهای صنفی و رسانههای جمعی توسط بخش خصوصی، اعطای حق خود گردانی به استانهای کشور در حدی که تعرضی به تمامیت ارضی و استقرار یک ارتش ملی در هر نقطهای از کشور و دنبال کردن یک سیاست خارجی واحد و مستقل نداشته باشد،
- درموضوع نیروهای مسلح: ادغام نیروهای نظامی کشور در یک نیروی مسلح دفاعی حرفهای و تقلیل دو سال سربازی جوانان کشور به ۳ ماه دوره آموزشی (جوانان در سن خدمت مخیر خواند بود که بعد از ۴ ماه دوره آموزشی در ارتش بمانند و یا کارت پایان دوره آموزشی گرفته و نیروی احتیاط به حساب آیند)،
- در موضوع اشتغال جوانان: اعلام برنامه اضطراری اشتغال با استخدام بلافاصله تمام جوانان دیپلمه و بالاتر بیکار در کشور به منظور کارآموزی به مدت یکسال تا ضمن این مدت با راه افتادن اقتصاد برای این جوانان فرصتهای کار بلند مدت فراهم شود،
- در حمایت از خانوارهای کم درامد: اعلام یارانه نقدی ۱ میلیون تومانی در ماه برای سرپرست خانوارهای زیر خط فقر،
- در پرداخت حقوق معوقه کارگران و کارمندان و بازنشستگان: پرداخت بلافاصله کلیه مطالبات عقب افتاده کارگران و کارمندان و بازنشستگان،
- در محیط زیست: شروع اجرای برنامه واقعی حفاظت از محیط زیست ایران با ایجاد شبکه سرتاسری آب رسانی کشور (مانند شبکه گاز رسانی) و ایجاد بازار آب شیرین که اجازه میدهد بخش خصوص آب دریا را شیرین و قابل استفاده در مصارف صنعتی، شهری و کشاورزی کرده و در شبکه سرتاسری بفروشد،
- اصلاح پولی و سیستم بانکی کشور و قراردادن نرخ برابری هر دلار معادل صد ریال نو و حفظ این نرخ ارز در بازارهای آزاد از طریق سیاستهای پولی و ارزی.
تاثیر مورد انتظار اعلام برنامه اضطراری
نگارنده تردیدی ندارد که این برنامه یا برنامه اضطراری شبیه این کاملا عملی بوده و یک دولت ملی بلافاصله میتواند این برنامه را به اجرا بگذارد. شاید ققنوس بتواند در تنظیم برنامه اضطراری حتی بهتری کمک کند. در هر حال ایده اصلی آن است که مردم کشور در جریان این موضوع قرار گیرند که جبهه سیاسی بدیل که با حمایت و همراهی شاهزاده رضا پهلوی و از اتحاد بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی فعال در داخل و خارج کشور شکل گرفته و برنامه اضطراری کاملی برای نجات کشور از این وضعیت فاجعه بار تنظیم کردهاند که بلافاصله نیز میتوانند اجرا کنند. این برنامه میتواند به نیازهای عاجل اکثریت قاطع مردم پاسخ دهد و به همین دلیل هنگامی که مطرح شد بلافاصله مورد توجه مردم ایران قرار خواهد گرفت. نکته مهم ن است که رژیم ارتجاعی حاکم به هیچ وجه توان اجرای این برنامه نجات بخش را نخواهد داشت و با اعلام این برنامه دچار انفعال کامل در مقابل مردم ایران و جهانیان خواهد شد.
سخنگو و اعضای تعیین شده جبهه سیاسی بدیل میتوانند وسایط ارتباطات جمعی جهانی را به کمک گرفته جزییات برنامه پیشنهادی و ضرورت اجرای این برنامه را به مردم ایران و جهان توضیح دهند. آنها میتوانند خواهان برگزاری یک رفراندم آزاد و منصفانه زیر نظر سازمانهای جهانی برای دریافت نظر مردم ایران شوند. منظور از برگزاری این رفراندم کشف تمایل مردم ایران است: آیا میخواهند این برنامه اجرا شود یا نه.
طبعا با امتناع رژیم از پذیرش این پیشنهاد، تشکل جایگزین، میتواند انتخابات آتی رژیم را تحریم و از مردم ایران بخواهد با نافرمانی مدنی و اعتصابات گسترده رژیم ماجراجو، ناکارامد و ارتجاعی ولایت فقیه را به زانو درآورند. به نظر ما شرایط مبارزات سیاسی بعد از اعلام این برنامه بطور کیفی با قبل از آن متفاوت خواهد بود و رژیم نمیتواند از این چالش ویرانگر به سادگی عبور کند. زیرا با اعلام این برنامه انتظارات مردم از رژیم به طرز بیسابقهای افزایش خواهد یافت.
من از یادت نمیکاهم
در ابتدای این نوشته به مواردی از گوشههای مختلف زندگی در کشور اشاره شد. همه ما به خوبی از شرایط بحرانی کشور و کابوسی که مردم در آن به سر میبرند آگاه هستیم. هر چند اگر از مردم کوچه و بازار بپرسید چون اقدامی نمیبینند اشاره میکنند که "کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها". رهبران سیاسی داخل و خارج کشور که مخالف رژیم ارتجاعی حاکم هستند نباید از مسیولیت انسانی-سیاسی خود شانه خالی کرده آماده نبودن شرایط داخلی و خارجی را بهانه بی عملی خود قرار دهند. فرصتها را نباید از دست داد. شعر معروف نیما یوشیج در این شرایط زبان حال ما در انتظار تشکیل یک جایگزین سیاسی بزرگ و توانمند برایی استقرار آزادی و دموکراسی در ایران است:
تو را من چشم در راهم ...
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایهها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم،
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام، در آن دم، که بر جا، درهها چون مرده ماران خفتگاناند:
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،
گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمیکاهم،
تو را من چشم در راهم.
وحید- وحیدی تهرانی
اسفند ۱۳۹۷
پاسخ اکبر گنجی به احمد زیدآبادی
عبدالکریم سروش، نواندیشی ژندهپوش، عبدالحسین طوطیایی