متن سخنرانی در کانون دفاع از حقوق بشر در ایران - شهر هامبورگ آلمان
انسانها از دو حق اطلاع یافتن و دیگری از حق اطلاع دادن برخوردارند. بنا بر این آزادی قلم و آزادی بیان از شرایط برخوردار شدن انسانها از این دو حق میباشد.
جریان آزاد اندیشهها، دانشها و هنرها و اطلاعها بایستی در سطح جامعه بوجود بیاید تا هر شهروندی به تناسب استعداد خود در آنها شرکت کرده و رشد در سطح جامعه ممکن بگردد.
جامعه مدنی حق دارد و باید بتواند از وسائل ارتباط جمعی برخوردار بشود تا بتواند برنامههای متصدیان در امور مختلف و عملکردهای آنها را نقدکرده و در اختیار شهروندان قرار بدهد.
وظیفه جامعه مدنی است که جریان آزاد اندیشهها و و دانشها و هنرها و اطلاعها را برقرار کند تا سانسورها از میان برداشته شوند و شهروندان اطلاع صحیح از امور بیابند. در صورتی که اطلاعات صحیح به شهرومندان رسیده شود، آنها میتوانند در تصمیم گیری از خطای کمتری برخوردار بشوند.
رادیو تلویزیون دولتی و نشریات سراسری دولتی و وسائل اینترنتی که دولت آنها را اداره میکند نیز باید در جهت برقرار کردن جریان آزاد اندیشهها و دانشها و هنرها و اطلاعها باشند. وظیفه مهم آنها شکستن سانسورها میباشد.
برقرار کردن بحث آزاد از وظایف وسائل ارتباط جمعی نیز هست.
بحث آزاد از این بابت مهم است که جو خشونت را در جامعه کم کرده و امکان تبادل نظر را فراهم میکند و امکان جریانهای آزاد اندیشهها و دانشها و هنرها و دادهها و اطلاعها را ممکن میگرداند. با این روش، سانسور و خود سانسوری در اذهان بی محل میگردد.
مقامهای قوای مختلف دولت میباید گزارش از حاصل عملکردهای خود به مردم بدهند. در ضمن باید به سوالات اساسی جامعه و مردم پاسخ گویند. در این رابطه رسانهها نقش مهمی را میتوانند اجرا کنند تا شهروندان از حقایق آنگونه که رخ دادهاند مطلع بگردند. در حال حاضر در ایران سانسور امری است عمومی. بودجه شفاف نیست، برنامه دولت شفاف نیست. مسئله اتم از بودجه آن تا چگونگی روابط داخلی و خارجی آن در سانسور تمام است. نقش ایران و ارتش ایران در سوریه و در یمن و در عراق و در لبنان مشخص نیست و کمترین اطلاعی از بودجه و مخارج آن و تعداد کشتهها و... داده موجود است. ایرانیها سانسور میشوند که چرا تحریم هستند و به چه دلیل این نظام برای شکستن تحریم کاری نمیکند. ایرانیها نمیدانند که چرا ایران دچار جنگ اقتصادی و دیپلماتیک است. وسائل ارتباط جمعی در سانسور عمل میکنند و جامعه مدنی مخصوصا درون کشور تحت خشونت نظام عمل اصلی خود که شکستن سانسور است را خیلی ضعیف انجام میدهد.
چگونه از سانسور به آزادی بیان برسیم؟
زبان آزادی زبان خشونت زدایی است و زبان دفاع از حقوق است.
بنا بر این:
ناسزا و بهتان و هر گفته و یا نوشتۀ ناقض کرامت و منزلت انسان و ناقض حقی از حقوق پنجگانه (حق انسان و انسان به عنوان شهروند و حق طبیعت و حق کشور و حق کشور به عنوان عضوی از جامعه جهانی) و یا توهین به دینها و مرامها و یا برانگیختن به خشونتگری از زمره آزادی بیان و قلم شمرده نمیشوند.
باوجود این، بخاطر گفته و یا نوشتهای که ناقض کرامت و منزلت انسان و ناقض حقی از حقوق پنجگانه میباشد، نمیتوان یک وسیله ارتباط جمعی خواه نوشتاری و خواه صوتی و تصویری را توقیف کرد.
سانسورهایی که وسائل ارتباط جمعی جامعه مدنی و وسائل ارتباط جمعی در اختیار دولت باید با آنها مبارزه کنند.
سانسورها ساخته ذهنیت قدرت مدار است سانسور میشود تا حق پنهان بماند. در این شرایط است که از کمبود اطلاع انسان مستبد رابطه سلطه برقرار میکند. انسانها میتوانند ذهنیت مذهبی و یا ایدئولژیک داشته باشند و سانسور را برای رسیدن به هدف مشروع بشمارند.
سانسورها در حکومتهای استبدادی و در نظام استبداد ولایت فقیه رایج است. در حال حاضر این سانسورها در کشور ما وجود دارند و عدهای از مردم این سانسورها را روزانه اعمال میکنند و برای آنها امری است معمولی.
۱ سانسور جریان آزاد اندیشهها و دانشها و هنرها و دادهها و اطلاعها.
۲ - سانسور جعل قول و نظر افراد.
۳ - سانسور از راه محدود کردن و ممنوع کردن حق اختلاف نظر (اختلاف و اشتراک در نظر حقی است از حقوق انسان. استبدادها چنان عمل میکنند که تنها باید با نظر (استبداد) موافق بود و دیگر نظرها را حتی در میان خودیها سانسور کرد.
۴. سانسور از راه ممنوع و یا محدود کردن انتقاد؛ انتقاد امکان پاسخگویی را ممکن میگرداند. انتقاد ذهن را به پاسخ میخواند. وقتی انتقاد ممنوع شد قبول روابط ضد حق با زور ممکن میگردد.
۵. سانسور عمل به حق و یا اظهار حقیقت بنام مصلحت دولت و غیر آن. متاسفانه مصلحت اندیشی عملی است ضد حق که بجای عمل به حق نشسته است و بسیاری تصور میکنند، برای رسیدن به منافع باید مصلحت که ضد حق است را بجای حق نشاند.
۶. سانسور از راه پوشاندن حقیقت. رایج ترین روش دروغ است. دروغ روشی است برای پوشاندن حقیقت.
۷. سانسور به بهانه رعایت سنت و رسم و عرف و عادت. روابطی وجود دارد که اساس آن بر ناحق است ولی بنام عرف جامعه و بنام رسم اجرا میشود.
۸. سانسور به بهانه مخالفت با دین و مرام. بنام مخالفت با مرام و دینی، محتوای آنها را سانسور میکنند و یا کل نظر و یا بخشی از نظر سانسور میشود و یا برعکس نظر بیان میشود.
۹. سانسور تاریخ آنسان که واقع شده است بقصد مشوش کردن و بدتر از آن، پاک کردن وجدان تاریخی. وجدان تاریخی جهت رشد جامعه امر مهمی است. البته تاریخ همانگونه که رخ داده است باید گفته شود. در عصر علم اینتر نت ما شاهد هستیم که حقایق چند لحظه بعد با سانسور به عکس خود تبدیل میشود.
۱۰. سانسورها که قشرهای صاحب امتیاز برقرار میکنند تا که شهروندان از حقوق خویش آگاه نگردند و از اداره جامعه و کشور خویش بیاطلاع و غافل بمانند و گروهبندیهای اجتماعی از یکدیگر بیخبر بمانند و وجدان همگانی ضعیف بگردد و جامعه مدنی هرچه بینقشتر بگردد. (قشرهای صاحب امتیاز همانگونه که از اسمشان مشخص است از عدم امکانات و اطلاع شهروندان و ساسورهایی که حاکم میکنند استفاده کرده و صاحب سود و موقعیت میگردند.
۱۱. سانسور از راه در انحصار گرفتن مالکیت وسائل ارتباط جمعی.
۱۲. سانسور از راه ایجاد فکرهای جمعی جبار (تعصبهای کور و عصبانیتهای جمعی و یا نگاه داشتن شهروندان در مدار بسته بد و بدتر و برانگیختن به خشونت گروهی و یا فردی) فکرهای جمعی جبار از سانسورهایی که از تکرار و تکرار یک دروغ درست میکنند و در ذهن مردم جایگاه حقیقت را مییابند.
۱۳. سانسور صاحبان اندیشه و یا اطلاع و نیز شنوندگان و خوانندگان از راه ارعاب آنها و تحمیل همه دیگر انواع خودسانسوریها؛
۱۴. سانسور از راه تخریب و بیاعتبار کردن با انگ و برچسبزدنها. یکی از بدترین سانسورها که باعث هذف افراد میگردد، زدن انگ به آنهاست. فرد سانسور شده در مواردی باید سالها بکوشد تا انگ سانسور را از خود پاک کند.
۱۵. سانسور از راه تحریف در گفته و یا نوشته و دست بردن درآن.
۱۶. سانسور از راه ایجاد حساسیت و بسا دشمنی نسبت به گوینده و یا نویسنده یک اندیشه.
۱۷. سانسور از راه ممنوعالقلم و ممنوعالبیان کردن با بیشغل کردن. روش معمول استبدادها این سانسور است. در ایران از قدیم تا به امروز این سانسور و این تبعیض به شکل قضایی اجرا شده و میشود.
۱۸. سانسور از راه کیش کردن شخصیت و فصلالخطاب گردانی این و آن شخصیت. لذا در این جمهوری، هیچ شخصیتی و صاحب مقامی فصلالخطاب نیست. سانسورها از فصل الخطاب و ولی فقیه و حجت زمان و خدایگان، بزرگ ارتشداران، آریا مهر و... ساختن کیشهایی است که آدمها را از انسانیت خارج کرده و افراد دست نایافتنی میگردند. کیش شخصیت یکی از بدترین کیشهاست.
۱۹. سانسور از راه برقرارکردن استبداد دینی و یا مرامی با ممنوع کردن انتقاد. تمام استبدادهای دینی و مرامی در ساختن و بهره بردن آن همیشه برخوردار بودهاند.
۲۰. سانسور دین و یا مرام از راه جلوگیری از اظهار و یا حضور آن در بعدهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی. در حال حاضر جدایی دین از دولت و جدایی بنیاد دینی از دولت را با هم در تداخل میآورند. یکی سانسور است و دیگری روش عدم دخالت قدرت دینی در روابط سیاسی است.
۲۱. سانسور از راه بکاربردن زبان قدرت، بخصوص وقتی بقصد پوشاندن حقیقت و یا برای ترساندن شهروندان و کارپذیر کردن آنها، بکار میرود. به گفتههای آقای خامنهای توجه کنید. دشمن و دشمن از دهانش نمیکفتد. در گفتههای او انواع ترسها هویدا است.
۲۲. سانسور از راه سخن مبهم گفتن و یا نوشتن. از اینرو، مقامهای مسئول در برابر شهروندان میباید زبان آزادی و شفاف بکار برند. (زبانی که، درآن، کلمهها و جملهها بنمایهای از زور نداشته باشند و شفاف باشند). مبهم گویی و مبهم نوشتن روش کار آدمهای قدرت مدار است. عدم شفافیت روش قدرت است.
۲۳. سانسور از راه منع و یا انحصار ابتکار و ابداع و کشف و خلق در هریک از بعدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی؛
۲۴. سانسور از راه ایجاد انواع مانعها بر سر راه اطلاع یافتن و اطلاع رساندن؛
۲۵. سانسور از طریق سازمان، سیاسی و یا اقتصادی و یا اجتماعی و یا فرهنگی. از اینرو، سانسور اعضای احزاب و سانسورهائی که بنیادهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی برقرار میکنند، ممنوع هستند. و
۲۶. سانسور از راه مسکوت نگاهداشتن اندیشه و بسا اندیشهها. شماری از رسانههای گروهی، مباحث نظری ترتیب میدهند اغلب به قصد برقرار نگاه داشتن «سانسور سکوت» درباره اندیشه و یا اندیشههائی که باید سانسور شوند. هر اندیشهای و نظری حق اظهار شدن را دارد.
۲۷. سانسور از راه جانشین کردن حقوق انسان با تکلیف، و یا دوگانه کردن حق با تکلیف، و غافل کردن شهروندان از این که تکلیف جز عمل به حق نباید باشد. کار فقه این است که تکالیف را جای حقوق بنشاند. در تکلیف مداری رشد و تحول و آزاد و مستقل بودن جایش را به مطیع بودن میدهد. این روش ضد حقوق انسان است و سانسور بزرگ در درجه اول در ذهن بوجود میاید و بعد اصل راهنمای انسان میگردد و نتیجه اینکه مطیع بودن امکان رشد استبداد را در اشکال مختلف ممکن میگرداند.
۲۸. سانسور از راه جلوگیری از برگزاری بحث آزاد.
وظیفه رسانه هاست که با این سانسورها مقابله جدی نمایند و سعی در شکستن سانسور و بوجود آوردن فضای رشد و بدون خشونت نمایند.
جامعه مدنی نقش بسیار مهمی در شکستن سانسورها و رشد اندیشه جامعه دارد. بدین خاطر جهت رسیدن به خواستههای بر حق باید هر شهرومند خود را مسئول بشناسد و در این راه کوشش نماید. ایران آزاد و مستقل میشود، اگر هر شهروند خود را مسئول تحول بشناسد.
پیوست - سانسورهای ۲۸ گانه از کتاب حقوق پنگانه، اصول حاکم بر قانون اساسی پیشنهادی به ملت ایران - نوشته ابولحسن بنی صدر میباشد
[email protected]
جهانگیر گلزار
مزن باران* که شیخان میرِ مایند! م. سحر