ایران وایر - حبیب حسینیفرد - اولی: این ماجرای سیل این فکر را به ذهن مییاره که شاید بشه یک قرینهسازی کرد بین سالهای آخر نظام شوروی و حکومت خودمون.
دومی: از چه لحاظ؟
اولی: حکومت شوروی گرچه به سبب نظام بستهاش در مجموع آسیبپذیر بود، ولی مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب در بطن جنگ سرد از یک سو و استفاده از اهرم تحریم از سوی غرب در دورهای، نفس اقتصاد شوروی را گرفتند. تو یک همچین شرایطی دو عامل ضربه نهایی را به نظام شوروی زدند، یکی حمله نظامی به افغانستان و هزینههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ناشی از اون و دومی هم ناکارایی در بحران انفجار چرنوبیل. حالا اقتصاد ایران هم که زیر تحریمه، حضور نظامی و امنیتی ایران در منطقه هم که پیامدهای اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیکش بحثانگیزه و برای بخشهایی از جامعه بیش از پیش نامفهوم؛ به خصوص که نفوذی که ایران از این رهگذر در منطقه ایجاد کرده به لحاظ عمدهبودن مولفههای نظامی و امنیتی و مذهبی و همچنین جنبه سلبی آن (محاصره رژیم صهیونیستی و مقابله با خاندان آل سعود و ...)، شکننده و ناپایدار و بیچشمانداز است و هم بیش از آن که مکمل و مددکاری برای اقتصاد ایران باشه باری بر دوش اونه، مثل همون حضور نظامی شوروی در افغانستان که فقط هزینه بود. به لحاظ بحران سیل هم، که تازه بعد که آب از نفس افتاد و ابعاد ویرانیها و خرابیها مشخص شد، حکومت از یک طرف باید جوابگوی سوءمدیریت چه قبل و چه در طول سیل باشه و از طرفی هم احتمالا در بازسازی و کمک به مردم با مشکل روبرو خواهد شد که این هم قابل قیاسه با بحران چرنوبیل. لذا وضعیت بیشباهت به دوران آخر شوروی هم نیست.
دومی: البته هستند کسانی که سیل کنونی را مثل زلزله طبس در سال ۱۳۵۶برای رژیم شاه میدونند که به نوبه خود ضربهای به مشروعیت و کارآیی آن بود. در همون بحث شوروی اگر بمونیم، راستش فروپاشی نظام شوروی با روی کارآمدن گورباچف و میدان پیداکردن کسانی مانند یلتسین که با غرب همسویی پیدا کردند و در مقام تصمیمگیری قرار گرفتند ممکن شد. از این لحاظ اگر بخواد قرینهای هم وضعیت ما با وضعیت شوروی پیدا کنه، باید کسی یا کسانی از درون نظام جای تصمیمگیران اصلی فعلی را بگیرند. دستکم در رویه و رفتار اپوزیسیون خودی درون یا حاشیه حکومت (اصلاحطلبان) کمتر میشه مشی و رویکرد یلستینی و آن سطح از رابطه تنگاتنگ با غرب را پیشبینی کرد. اینها اگر گورباچف نظام باشند و به قدرت برسند باز هم امکان به میدان آمدن و قدرتگرفتن کسی مثل یلتسین لزوما قطعی نیست، به خصوص که از آن تجربه شوروی هم شاید درس گرفتهاند و نگذارند که برایشان تکرار شود. این که البته پروژه خودشون هم پیش بره یعنی در صدد بربیاند که جمهوریت نظام را افزایش دهند و مثلا ولایت فقیه را به این یا آن صورت به حاشیه برانند هم، با توجه به ساختار و متن قانون اساسی کار چندان سادهای نیست، ولو که غیرممکن نباشه. از خارج هم البته بعیده که بشه آلترناتیوسازی کرد، گویدا که در ونزوئلا در داخل بود و سعی کرد بر بستر بحران اقتصادی و اجتماعی کنونی و با کمک فشرده و گسترده آمریکا (مثل یلتسین) برای برداشتن کل رژیم چاوزی آلترناتیوسازی بکنه هنوز کاری از پیش نبرده، آن هم به عنوان رهبر اپوزیسیونی که در مجلس اکثریت داره.
مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
اولی: هر چه که هست، بحران چند وجهی این دوره مثل بحرانهای قبلی (اشغال سفارت، جنگ ایران و عراق، پرونده هستهای با دولت اوباما و ...) نیست، یعنی هم به لحاظ ابعاد و سهمی که خود حکومت در بروز آن داشته و هم به لحاظ کارنامه ناکارا در تلفیق با فساد گسترده در مجموع مشروعیت و مقبولیت و اقتدار حکومت را بیش از آنها به چالش گرفته و خواهد گرفت. به خصوص روی خواهد گرفت تاکید میکنم، چون بحران سیل ابعاد و شدتش تازه بروز پیدا میکنه، اون هم در شرایطی که اقتصاد کشور نیمه فلج است و حکومت هم در مدیریت و کارایی و سلامت مالی و اقتصادی و شفافیت قافیه را باخته است. این انتظار بحثانگیز حکومت که شاید با رفتن ترامپ در مسائل اقتصادی و مناسبات بینالمللی ایران هم تغییری اساسی صورت بگیره و دوباره دستش باز شود که با اهرم اقتصادی بخشی از جامعه را راضی نگه دارد هم، خب مبنای اساسی نداره. اقتصاد نفتزده ایران دچار بحران اساسی است و رفتن یا ماندن ترامپ بدون تغییر اساسی در سمتگیریهای خارجی و در مسائل اقتصادی و سیاسی داخلی چیز را حل نمیکند. ضمن این که ساختار سیاسی آمریکا که قبل از ترامپ هم با جمهوری اسلامی مشکل داشته با رفتن ترامپ تغییر نمیکند. و خب صرفا آمریکا هم نیست، خود اروپاییها هم که در برجام موندند هنوز گشایشی برای مشکلات اقتصاد زیر تحریم ایران ایجاد نکردهاند. حرکت امروز اروپاییها برای بردن پرونده موشکی ایران به سازمان ملل هم که نشانهای قابل اعتناست.
این که فقدان آلترناتیو جدی هم چشمانداز را بغرنج میکنه، خب باهات موافقم، ولی این تاکید غیرمستقیم تو که باز هم اگر هر چه که بخواد بشه از درون و حاشیه خود حکومت رقم میخوره را قطعی نمیدونم. آلترناتیو هم بعضا در متن تحولات شکل میگیره.
دومی: نه، قطعیتی در کار نیست، بحث گزینههای محتملتره. البته در کنار همه این بحثها نباید غافل بود و نباید نگران نشد که فقر و فاقه و بیسرپناهی بیشتری که سیل برای بخشی از جامعه رقم میزنه و توانش را بیش از پپش روی به سرآوردن شب به روز و نان و آب و سرپناه متمرکز میکنه نفسش را برای پیگیری مطالبات سیاسی عمدهتر و ایجاد اهرمهای فشار برای حرکت در این راستا تنگ میکنه.
اولی: از کجا معلوم که همین نارضایتی از وضعیت ایجادشده برآمد مردم ناراضی را به دنبال نداشته باشه؟
دومی: ولو که بشود، باز هم احتمالا در تغییرات در درون حکومت تاثیرگذار خواهد شد...
اولی: جامعه ایران با جامعه کاملا بسته شوروی فرق داره و برآمد آلترناتیو در اون میتونه دینامیزم فعالتری بگیره و امکانات خودش را در بیرون حکومت جستجو کنه ..
دومی: نگاه کن این گروه مثل این که کمکهای امدادی خوبی را برای سیلزدهها بسیج میکنه و مطمئنه...
اولی: ...