حسین ترکاشوند - دیدگاه نو
سعید حجاریان که از او بهعنوان تئوریسین گفتمان اصلاحطلبان یاد میشود طی یادداشتی با عنوان «اصلاحطلبی و مسئله بقا» تلاش کرده است تا ضمن ارائه تحلیلی از وضعیت موجود، به یاران و پیروان اصلاحطلبان راهکارهایی برای بقا در سال ۹۸ ارائه کند. در این نوشته قصد دارم تا معنی حرفهای امنیتی او را به زبانی ساده که حجاریان عامدانه از آن طفره میرود بیان کرده و از آنجا نشان دهم که حجاریان با درک وضعیت بغرنج اصلاحطلبان و بالاتر از آن کل نظام جمهوری اسلامی میخواهد در طوفان پیشرو، ضربات سهمگین احتمالی را به حداقل برساند.
حجاریان در ابتدای نوشتهاش درباره اپوزسیون خارج از کشور و تلاشهای اخیر آن مینویسد: «جملگی این تلاشها تاکنون به شکست منجر شده است زیرا، مخالفان خارجی جمهوری اسلامی همچنان نتوانستهاند یکی از چهرههای اپوزیسیون را بهعنوان «رهبر» بپذیرند و مردم و دیگر گروههای اپوزیسیون را حول وی گردآوردند». در واقع او رندانه تلاش میکند مسئله مخالفت با جمهوری اسلامی را به رهبری یک شخص تقلیل داده و با این شیوه، کل گفتمان براندازی را بیاعتبار کند. در پاسخ باید گفت که اولاً، اصلاحطلبان که ۲۲سال است «رهبر» دارند، غیر از حضور در قدرت و انباشتن جیب خویش و فریب دادن مردم با شعارهای خوش رنگ و لعاب، چه طرفی بستهاند که اپوزسیون برانداز باید پا جای پای شما بگذارد؟ ثانیاً، اگر اپوزسیون در انتظار یک «رهبر»، معطل مانده باشد تا آن رهبر امور را سامان دهد و اپوزسیون را به سرمنزل مقصود برساند، یا حجاریان دچار اوهام شده یا اپوزسیون باید فکری جدی برای ارائه افکارش بکند تا چنین برداشتهای سطحی از براندازی مجال بروز پیدا نکند.
حجاریان در ادامه اصلاحطلبان را به «آرامش فعال» دعوت میکند: «اصلاحطلبی بهلحاظ تئوریک جریانی پیشتاز محسوب میشود و همواره باید بهعنوان پیشقراول در صحنه سیاست و جامعه حضور داشته باشد و دنبالهروی، از هر جریان کوتاهمدتی، پاشنه آشیل این جریان است». به عبارت دیگر، حجاریان تلاش میکند که ادعای دروغین و بربادرفته اصلاحطلبان مبنی بر پیشرو بودن را دوباره احیا کند چراکه از دیماه ۹۶ و صفآرایی آشکار آنها در مقابل خواست مردم در خیابان، ضربات مهلکی بر این ادعا وارد شد.
او سپس میخواهد همراهی و همصدایی اصلاحطلبان با حکومت در سرکوب مردم معترض را رنگ و لعاب تئوریک ببخشد: «چنانچه اصلاحطلبان [دارای پروژه سیاسی مشخص] و معترضان به وضع معیشت یکصدا شوند نخستین گزینه برخورد قهری، اصلاحطلبان خواهند بود نه توده مردم حاضر در خیابان. از این رو اصلاحطلبان ضمن تمرکز بر عدالت بهمعنیالاعم، بهتعبیری باید سر خود را پایین نگه دارند تا از این طوفان به سلامت گذر کنند». او به اصلاحطلبان سیگنال میدهد که اگر مورد پرسش قرار گرفتید که چرا در قبال اعتراضهای مردمی سکوت میکنید و در عین آنکه ادعای همراهی و نمایندگی مردم را دارید اما با سکوت خود دست در دست ظلم گذاشتهاید، بگویید سرمان را پایین گرفتهایم تا از این طوفان به سلامت گذر کنیم. غافل از آنکه تضمینی نیست اگر هوا طوفانی شود، چقدر باید سرتان را پایین بگیرید تا احیانا به سلامت گذر کنید.
همچنین حجاریان در قبال مسئله انتخابات، راهکار مشارکت مشروط را پیش پای اصلاحطلبان میگذارد. سوال اینجاست که چرا در انتخابات ۹۲، ۹۴ و ۹۶ سخنی از مشارکت مشروط نبود و اصلاحطلبان تمامقد در انتخابات شرکت کردند اما حالا سخن از مشارکت مشروط است؟ آیا آنها دغدغه مردم و ایران را دارند و بههمین دلیل تغییر رویه دادهاند؟ صدالبته که چنین نیست. حجاریان بهخوبی میداند که به دلیل شکست آشکار اصلاحطلبان در عمل به وعدههای پرفریب و به خاطر دروغهای مکرر این جریان به مردم، همانطور که محمد خاتمی اعتراف کرد، مردم دیگر به اصلاحطلبان اعتمادی ندارند و حجاریان روغن ریخته را نذر امامزاده میکند تا شکست سنگین پیشرو را توجیه کند.
تئوریسین اصلاحطلبان در بخش «فعالیت تمامقد» برای اصلاحطلبان، به شیوهای امنیتی پوست موز تفرقه و اختلاف را از دو طریق زیر پای براندازان میاندازد. یک آنکه با به کار بردن واژه تحولخواهی، جدال شناختهشده بین نیروهای مخالف جمهوری اسلامی را عمیق میکند و دوم آنکه با جدا کردن بخشی از اپوزسیون تحت عنوان «اپوزیسیون بدلی دستساز ترامپ» به بخش دیگر مخالفان جمهوری اسلامی که منتقد و مخالف ترامپ هم هستند این سیگنال دروغین را بفرستد که اصلاحطلبان با آنها مشکلی ندارند. باید هوشیار بود که اصلاحطلبان هرگز با هیچ بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی سر همراهی و همدلی نداشته و نخواهند داشت و در هر فرصتی از زدن براندازان دریغ نکردهاند. اگر اختلافی بین نیروهای مخالف جمهوری اسلامی وجود دارد باید با عقلانیت، درایت و صبوری حل شود و در این مسیر اصلاحطلبان هیچ تفاوتی با اصولگرایان و دیگر جریانهای سیاسی زیر پرچم جمهوری اسلامی ندارند چراکه هدف غایی تمام آنها حفظ نظام جمهوری اسلامی است و بس.