العربیه - دکتر کریم عبدیان، فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل بینالملل از واشنگتن، میگوید رژیم ایران تسلیم فشارهای آمریکا شده و بازی را در مقابل رئیس جمهوری آمریکا آقای دونالد ترامپ باخته است.
عبدیان که مهندس بازنشسته بخش صنعت هواپیماسازی وزارت دفاع آمریکا « پنتاگون»، است طی مصاحبه با «العربیه.نت» با اشاره به تهدیدهای سپاه پاسداران علیه نیروهای آمریکا در منطقه میگوید، با توجه به برتری نظامی و غیر قابل مقایسه آمریکا بر ایران این تهدیدها چیزی جز شعارهای توخالی نیست.
العربیه از دکتر عبدیان سئوال کرد، به نظر شما افزایش تنشها بین جمهورى اسلامى ایران و آمریکا به کدام سو میرود، عبدیان گفت: «در حقیقت منافع دو طرف در جوهر این تنشها نهفته است من تنشهای اخیر را مانند بازی پوکر و یا مسابقه شطرنج میبینم که هر طرف میخواهد دست طرف دیگر را بخواند و از نیت و حرکت بعدی طرف مقابل باخبر شود. تحلیل من این است که جمهورى اسلامى با ترفندهاى بیسابقه توانست در 8 سال دوره ریاست جمهوری اوباما، این توهم را به آمریکای لیبرال القاء کند که هر گاه تصمیم بگیرد در مدت زمان بسیار کوتاهی قادر به ساخت بمب اتمی بوده و میتواند اسرائیل و متحدان دیگر آمریکا را هدف قرار دهد. بنابراین برجام را که یک طرفه و به مقیاسی بالا به نفع جمهوری اسلامی بود در سال ٢٠١٥ امضا کردند. در مقابل اوباما دست رژیم را کاملا باز گذاشت تا بر عراق تسلط سیاسی، اقتصادی و نظامی داشته باشد و بعد در سوریه و در لبنان و سپس در یمن نفوذ کند. با آمدن ترامپ اما دست رژیم ایران رو شد و او پس از آنکه یک طرفه از برجام خارج شد توانست فریبکاری آخوندها را در مدت زمانی کوتاه خنثی کند. اکنون ایالات متحده به طور جدی خواهان خروج ایران از سوریه و عدم دخالت در امور عراق، لبنان و یمن است و فشار در این راستا را در اسرع وقت اعمال و با دادن اولتیماتوم به تهران، توقف صدور نفت که شریان حیاتی رژیم است را آغاز کرد. این مساله در حال حاضر مهمترین و بالاترین اولویت دولت ترامپ در مقابله با ایران است چرا که منافع آمریکا و منافع متحدانش را به خطر انداخته است. در حال حاضر و حداقل در کوتاه مدت، آمریکا نگران توسعه برنامه هستهای ایران نیست چون رژیم در کوتاه مدت قادر به ساختن سلاح هستهای نخواهد بود. در ضمن آمریکا ظرفیت و توانایی مراقبت از آسمان و احیانا تخریب برنامه اتمی ایران را دارد. رژیم جمهوری اسلامی ایران به خوبی میداند که کاملا در بازی به ترامپ باخته و اکنون مانند ماری به دور خود میپیچد ، اما برای فریب افکار عمومی داخلی هنوز علیه آمریکا شاخ و شانه میکشد، و مقامات نظامیاش عربدههای «دون کیشوتی» سر میدهند و تهدید به بستن تنگه هرمز میکنند.
اسلحه سری سپاه پاسداران
در پاسخ به این سؤال که مقامات سپاه پاسداران مدعی شدهاند که «سلاحهایی سری» دارند که با آن میتوانند ناوگان آمریکا را نابود کنند، تا چه حد این ادعاها واقعیت دارد? عبدیان گفت: «اولا این ادعا مطلقا واقعیت ندارد، سپاه هیچگونه سلاح سری یا علنی ندارد که آمریکا و ناتو از آن بی اطلاع باشند. ثانیا نیروی دریایی آمریکا داراى بیش از 319 هزار پرسنل فعال و نیروى بیش از 99 هزار نفر ذخیره، و بیش از 300 ناو هواپیمابر و دیگر کشتیهای جنگی اقیانوسپیما، و صدها زیر دریایی ، بیش از 4000 هواپیمای رزمی، و 7 ناوگان در مقر همیشگی ناوگان پنجم در بحرین و بغل گوش ملاها و فرماندهان سپاه است و با حداقل دو هواپیمابر و بیش از 140 جنگنده و چند زیردریایی در هر لحظه آماده عملیات هستند. لذا نه فقط سپاه نمیتواند و نه امکان نابودی ناوگان آمریکا را دارد، بلکه کلیه شهرهای بزرگ ایران و همه قدرت نظامی ایران را به کلی منهدم کند. این فقط قدرت ناوگان پنجم است، بدون کمک گرفتن از مقر فرماندهی عملیاتی بزرگ هوایی و ارتش «سنتکام» در قطر و یا امکانات ارتش آمریکا در کویت و یا نیروی هوایی در ترکیه و غیره. بنابراین، شعارهای توخالی فرماندهان سپاه پاسداران نشان میدهد که آنها در توهم به سر میبرند و مانند شعارهای توخالی در زمان جنگ با عراق ، شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" و فتح عراق و بعد از آن فتح قدس و نابودی اسرائیل سر میدادند، اما معلوم شد که برعکس آن رخ داد و خمینی مجبور به نوشیدن جام زهر شد. من شخصا متخصص و مهندس امور فضایی هستم و با دکترینهای نظامی ارتش آمریکا و ناتو آشنایی دارم و به شما میگویم که در حقیقت ایالات متحده دارای امکانات فوق العاده از جمله ماهوارههای نظامی سیار و ثابت در آسمان و با تمرکز دقیق بر ایران است و میتواند به وسیله لیزرها، امواج حرارتی و حرکت رادارها، هرگونه تلاش برای تحرک نظامی ایران را در هر لحظه در هوا، روی زمین، زیر زمین و در دریاها، کاملا تشخیص و منهدم کند. این ماهوارهها هرگونه سلاح سری و علنی را بلافاصله رصد میکنند و حتی این قدرت را دارند که با سیستمهای رادار، موشکهاى ایران را از کار انداخته و یا حتی موشکها را منحرف کنند. همچنین با بمبهای بسیار سنگین با کلاهکهای انرژی کینتیک میتوانند اهداف خود را تا درون عمق تونلها و کوهها هدف قرار دهند. این تازه به جز حداقل صدها و اگر نه هزارها جاسوس غربی در درون ایران - طبق آنچه که سران پاسداران و دیپلماتهای ایرانی پناهنده در غرب اظهار میدارند - است که میگویند و مینویسند که جاسوسان آمریکا و غرب تا ردههای بالای رژیم نفوذ کردهاند و تمام اسرار محرمانه و حتی درون منازل و اطاق کار و اطاق خوابهای رهبران جمهوری اسلامی را زیر نظر دارند، لذا امکان ساختن سلاح سری توسط رژیم غیر ممکن است.»
عبدیان در باره فشارهای اقتصادی و سیاسی آمریکا، و آیا این فشارها بالاخره رژیم ایران را به میز مذاکره خواهد کشاند یا نه، گفت: «به نظر من فشارهای اقتصادی و سیاسی آمریکا، تهران را به میز مذاکره خواهد کشاند، چون از نظر من رژیم ایران چاره دیگری ندارد و لیکن از ترس رسوایی، مواضعی متناقض و کاملا ضعیف اتخاذ کرده و فعلا از اعلام قبول مذاکرات به صورت علنی سر باز میزند. مقامات ایران فعلا ادعا میکنند که وارد مذاکره نمیشوند اما اتفاقا به بنظر من و تا جایی که اطلاع دارم یک سری مذاکرات سری و در سطوح پایینتر با وساطت سوئیس در حال انجام است و سفر اخیر رئیس جمهوری سوئیس، اولی ماورر، به واشنگتن در این رابطه بود. کما اینکه از طریق عمان و قطر و کویت و ژاپن و برخی کشورهای اروپایی مقدمات مذاکرات در حال انجام است. مشکل رژیم ایران این است که آمریکاییها طرح 12 مادهای وزیر خارجه مایک پمپئو را روی میز گذاشتهاند که قبول آن در حال حاضر براى رژیم قابل هضم نیست اما دو طرف ممکن است در آینده از مواضع فعلی خود عقبنشینی کنند».
تاثیر فشارهای بینالمللی علیه ایران
از دکتر عبدیان سئوال شد که تحریمها و فشارهای آمریکا و جامعه بینالمللی تا چه اندازه میتواند به تغییر رفتار سیاستهای منطقهای تهران مخصوصا درباره دخالت در امور کشورهاى عربی منجر شود؟، او اظهار داشت: «مجموعه تحریمها و فشارهای کنونى خود علت مسئله نیستند بلکه معلول اهداف توسعهگرایانه رژیم ایران هستند که با هدف صدور انقلاب به دیگر کشورها و تسلط نه فقط بر جهان شیعه بلکه بر کشورهای منطقه و رهبری جهان اسلام و رقابت سیاسی با جهان غرب صورت میگیرد. اما اکنون که هدف رژیم از برنامه هستهای برملا شده، مساله بسیار مساله مهمی است زیرا جهان از نیات شوم این رژیم آگاه شده است. اما مساله مهمتر سیاستهای توسعهطلبانه جمهوری اسلامی است که نگرانیها را در غرب و به خصوص در آمریکا و اروپا افزایش داده و باعث شده دولت آقای ترامپ به سیاست بازگرداندن ایران به مرزهای خود تمرکز کند، این یک سیاست جدی و اولویت استراتژیک خاورمیانهای دولت کنونی آمریکاست و در صدر برنامههای همه ژنرالهای رده بالا در پنتاگون است. خطر ایران اکنون به عنوان بالاترین اولویت برای غرب تبدیل شده است. به همین دلیل است که ایالات متحده بر قبول 12 شرط وزیر خارجه به عنوان مقدمهای برای هرگونه مذاکره اصرار میورزد. توجه داشته باشید که طرح پمپئو شامل مجموعه نگرانیها آمریکا از رفتار مخرب رژیم ایران در منطقه است که از توقف توسعه برنامه موشکهای بالستیک ایران و فرستادن آنها به گروههای وابسته به تهران در کشورهای منطقه از جمله شبهنظامیان حزب الله در لبنان و حوثیها در یمن، شروع میشود تا خروج نیروهای نظامی ایران اعم از سپاه و گروههای شیعه وابسته به خود از همه کشورهای منطقه و متوقف کردن رفتارهای توسعه گرانه و تهاجمی و تروریستی، ادامه مییابد. در حقیقت، 9 شرط از طرح 12گانه پمپئو بر پایان دادن به نفوذ رژیم ایران در منطقه و فعالیتهای بیثبات کنندهاش در عراق، سوریه، لبنان، یمن، افغانستان است. و باز به همین دلیل است که دولت ترامپ این طرح را مقدمهای برای مذاکره با ایران و نه به عنوان مذاکرات مستقل و جدا از یکدیگر ، بلکه به عنوان پیش شرط مذاکرات اعلام کرده است».
گرانی، کاهش قدرت مردم ایران برای خرید و اعتراضات کارگری
از عبدیان سئوال شد، با توجه به موج گرانى، کاهش قدرت خرید مردم و تورم طبق آمارهاى رسمى حکومتی و ادامه اعتراضات و اعتصابات کارگرى ، اوضاع داخلى ایران را چگونه ارزیابى مىکنید؟، او در پاسخ گفت: «این شرایط سخت جامعه ایران را کاملا انفجاری کرده و کشور در یک حالت پیش از انقلاب و فوق العاده ملتهب است. متاسفانه به دلیل سرکوب خشن و خرج بخش عظیمی از بودجه ملی برای سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و تولید تازه ترین وسایل سرکوب، رژیم توانسته موقتا اعتراضات را با زد و بند و زندان و شکنجه و کشتار کنترل کند اما در نهایت، ایران از شوروی سابق که قدرتمندتر و زورمندتر و پیشرفته تر نیست و سرکوب مستمر به ضررش تمام خواهد شد و به نفع تودههای معترض مردم ایران خواهد بود. این سرکوبها در مصر و لیبی و تونس و کشورهای اروپای شرقی نیز اتفاق افتاد. اما در صورت سراسری شدن اعتراضات، رژیم ایران آن قدر نیرو ندارد تا به همه مناطق گسیل کند و پوشش نظامی بدهد، در صورت همبستگی مردمان و اقالیم و اتخاذ سیاست نافرمانی مدنی سراسری، توام با قیام عمومی بدون شک توسط مردم ستمدیده و گرسنه و بیکار به زانو در خواهد آمد. خوشبختانه امروزه اکثریت مردم ایران بعد از شکست مفتضحانه پروژه دروغین اصلاح طلبی به این نتیجه رسیدهاند که راهی به جز سرنگونی و گذر از جمهوری ولایت فقیه ندارد، این امر نه فقط یک وظیفه ملی بلکه یک ضرورت تاریخی است که به دست هیچ گروه یا حزب و قوم و ملتی و سازمانی به تنهایی محقق نمیشود بلکه این پروسه سرنوشتساز بعد از 40 سال ظلم و سرکوب و دیکتاتوری، مسلما از طریق اتحاد همه مردمان در ایران و وحدت مبارزاتى کلیه گروههای اپوزیسیون داخل و خارج محقق میشود تا نظامی دمکراتیک، سکولار و فدرال سر کار آید و با احترام به تنوع ملی، فرهنگی، زبانی و دینی، حقوق تمامی گروههای تشکیل دهنده جامعه ایران را بر اساس آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی برآورده کند».