این روزها جنب و جوشی شاد در بیشتر شهرهای آمریکا به چشم می خورد. پوسترها و بادکنک ها، با شعارها و تبریکاتی برای «روز مادر» خیابان ها را رنگین کرده است. فروشگاه ها انباشته از زنان و مردانی ست که در حال تهیه گل و یا هدایایی برای مادرانشان هستند.
در آمریکا روز مادر، مصادف است با دومین یکشنبه ی ماه می. بنیان گذار روز مادر در آمریکا خانم «آنا ماری جارویس» است. آنا پیشنهاد این روز را، به یاد مادرش و با تاسیس باشگاهی به نام «روز مادر»، در سال 1908 مطرح کرد که بعدها مورد استقبال مردمان زیادی قرار گرفت و در سال 1924، کنگره آمریکا این روز را به رسمیت شناخت.
روز مادر اگر چه در بیشتر کشورهای جهان هر ساله برگزار می شود اما در تقویم سازمان ملل، به عنوان روزی جهانی ثبت نشده است؛ زیرا هم زمانِ برگزاری آن، و هم دلیل انتخاب روزی به نام مادر، در هر کشوری متفاوت می باشد. برخی از کشورها روزی را در تاریخ کهن شان روز مادر می دانند، برخی روزی را که زنان سرزمین شان نقشی در آن داشته اند، و برخی نیز روزی را انتخاب کرده اند که در آن اقدامی موثر در مورد مادران و یا زنان انجام گرفته است.
ما هم در ایران از سال 1339 روز مادر داشته ایم. قبل از انقلاب روز مادر در 25 آذر برگزار می شد. این روز سالگرد تاسیس «بنگاه حمایت ازمادران و نوزادان» بود که از زمان رضاشاه، و به منظور کمک به مادران و خانواده های کم درآمد فعالیت می کرد. پس از انقلاب روز مادر نیز مثل بیشتر روزها و رویدادها تغییر هویت داد و به جایش روز تولد «فاطمه زهرا» را روز مادر اعلام کردند.
در واقع با این تغییر «روز مادرِ» ایرانی،که روزی غیر مذهبی و تقریبا مناسب با زمانه ی ما بود، تبدیل به روزی مذهبی ـ شیعی شد که الگوی زن و «مادر» در آن هیچ ربطی به زمانه ی ما و یا به زنان و مادران ایرانی ندارد.
برگزاری روز مادر، و تحسین مقام او در کشورهای پیشرفته (برکنار از جنبه های اقتصادی که اکنون در مورد هر مساله ی اجتماعی کارایی دارد) دیگر به دلیل آن نگاه سنتی و بیشتر مذهبی نیست که مردمان نسبت به نقش مادر داشتند. اکنون در نزد مردمان جهان پبشرفته «مادر» آن موجودی نیست که صبوری اش را تحسین می کردند، تا توان تحمل آزار را در او زیاد کنند، وفاداری اش را بزرگ ترین ارزش می دانستند تا هنگامی که به عاطفه ها و ارزش هایش خیانت می شود، صدایش در نیاید. فداکاری هایش را می ستودند تا تقاضای هیچ خواست و کمکی برای کار مادری اش نداشته باشد. و... مادر در زمانه ما دیگر آن موجودی نیست که بهشتی خیالی زیر پای او بگذارند، تا به عشق رسیدن به آن، ریاست و برتری خداگونه ی مرد را بپذیرد و درهای جهنمی از تبعیض و نابرابری برویش گشوده شود.
نقش «مادری» در نزد انسان های پیشرفته این روزگار تنها یکی از نقش های زن است. یعنی تنها نگاهداری و پرورش کودکان، بردباری، فداکاری، و بخشش های او در قبال کودکانش نیست که او را تحسین برانگیز می کند. اکنون در اروپا و آمریکا و بسیاری از کشورها که قوانین سلطه گرانه ی سنتی و مذهبی جای خود را به قوانین پیشرفته ی سکولار و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر داده است، این وظایف را پدران دانا، با فرهنگ و مدرن نیز پا به پای زنان بر عهده دارند.
طبیعی ست که به خاطر موهبتی که طبیعت به زن داده، او به نوعی آفریننده ی انسان است. اما این آفرینندگی وقتی ارزش واقعی خود را نشان می دهد که زن بتواند در نقش های دیگرش، همپا و همدوش مرد قدم بردارد، و در چنان فضایی ست که زن، به عنوان مادر نیز می تواند در ساختن آفریده های خود، که فرزندان بشریت نیز هستند، نقشی انسان ساز، به معنای واقعی کلمه، داشته باشد.
متاسفانه در قرن بیست و یکم، که این نوع نگرش به زن و نقش های متفاوت او اهمیت ويژه ای پیدا کرده، درکشورهایی چون ایران، که حکومتی مذهبی و یا قوانینی برگرفته از مذهب را دارند، زنان قادر نیستند هیچ کدام از نقش های خود را به آسانی اجرا کنند و همچنان درگیر ابتدایی ترین حقوق انسانی خود، از آزادی پوشش گرفته تا حضانت کودکانشان، و تا حق کار و قضاوت، و سفر و طلاق و غیره هستند.
نکته جالب این جاست که در کنار همه ی بلاهایی که حکومت مسلط بر ایران چهل سال است بر سر زنان ما آورده، مسئولین آن در مجلس و منبر و سخنرانی و رسانه هایشان مرتب از توجه اسلام به زن می گویند و از «بهشتی که زیر پای مادران است». همان بهشتی که چهل سال است مادران ایران را در قعر جهنمی از تبعیض ها و نابرابری ها قرار داده است.
به راستی وقت آن نرسیده که مادران رنج دیده ی ایران فریاد برآرند که: «ما بهشت تان را نمی خواهیم» بگذارید ما نیز چون مادران کشورهای پیشرفته بر روی زمینی زندگی کنیم که آزادی و برابری آن را از بهشت شما زیباتر کرده است.
دو آمریکا و دو استراتزی درمورد ایران، حسین موسویان