۱ ـ "خدایا جانش بستان که چنین جان ستاندنی خیر است او را و جمله مسلمانان را (ص ۶۷). مردم آزار است و بهترین عبادتش خواب نیم روزی است تا در آن [یک نفس] خلق را نیآزارد (ص ۶۷)... نه احسانش به حساب است و نه فرمانش به "زجر و منع" (ص۶۹).
در"رعایت مملکت سستی" میکند... (ص۶۸). "تلون طبع" دارد و لاجرم"معزولی[به نزد خردمندان] بِه که مشغولی (ص۷۱). به خاطر همین تلون طبع، اهل خرد، "ملک قناعت را" حراست میکنند و ترک ریاست را واجب میشمرند که پادشاه به سلامی برنجد و به دشنامی خلعت دهد" (ص ۶۹). دربان درگاهش چون سگ هاری رعیت را عذاب میکند (ص۷۲) و گاه وزیرش "خانه رعیت خراب" میکند تا"خزینه سلطان آباد" کند... "
برگ ۹۲، تجدد و تجدد طلبی، دکتر عباس میلانی، در باره سیرت پادشاهان، گلستان سعدی، باب نخست. تاکیدها از من*
این زبانِ سعدیِ خدا باور است که در آخرین دهه سده ششم و سده هفتم هجری شمسی (۶۷۱ ـ ۵۸۹ برابر با ۱۲۹۲ ـ ۱۲۱۰ میلادی) یعنی نزدیک به ۸۰۰ سال پیش زیسته و در باره ویژگیهای یک حاکم بی خرد و گنده گوی بی مایه گفته است. در وصف سلطانی خود خواه و "تنگ نظر که اطرافیانش بخیل اند" و "آنان که عقل و کیاستی و فهم و فراستی" دارند را به بارگاه راه نمیدهد. (درون گیومهها بر گرفتهها از همآن برگِ کتاب).
ویژگیهای این حاکم بی خرد که پیرامونیانش نیز به شکل طبیعی میباید همچون خودش باشند که لذت وافر ببرد، بسیار فراتر از آن چند جمله است که در بالا آمد که گفتهاند: عاقل را اشارتی بس است!
اینک پس از گذشت هشتصد سال، فریاد مردم خدا باور از ستم حکومتِ اسلامِ نابِ محمدی با رهبریِ داهیانه خامنهای همآن دعای سعدی است که: "خدایا جانش بستان که چنین جان ستاندنی خیر است او را و جمله مسلمانان را"!
۲ ـ داستان هل من مبارز طلبیدن حکومت هم خود طنز تلخِ تاریخ است. خود میدانند که حکومتی که پشتوانه مردمی نداشته باشد هرگز نمیتواند جنگی آنهم در برابر غولی چون آمریکا را اداره کند. از آن گذشته این حکومت جز گروههای تروریستی حتا یک دوست حقیقی در جهان ندارد. نگاهی به رفتار حکومت پس از قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروربستی، خود بسیار گویا است:
الف ـ ظریف وزیر خارجه اسمی و ویترینی حکومت نامهای پُر سوز و گداز به وزیران خارجه دیگر کشورها نوشت و نالهها کرد از زیر پا نهادن پیمانهای جهانی وسیله آمریکا و خطر چنین رفتاری. کسی ولی کمترین اهمیت و پاسخی به این نالهها نداد زیرا همه میدانند بزرگترین پایمال کننده پیمانهای جهانی همین حکومتِ اسلام ِنابِ محمدی است. رفتار بی شرمانه حکومت با زنان، کودکان، سالخوردگان، کارگران، دست فروشان، آموزگاران، دانشجویان، زندانیان و... دریک جمله شهروندانِ ایران در جهان زبانزد است و چنین است که ناله هایِ ظریف بی پاسخ میماند.
ب ـ ظریف با شتاب به آمریکا رفت تا در آنجا شوِ مضحکی اجرا کند. نخست اعلام کرد که فورن (فورا") آماده مبادله زندانیان است و اختیار کاملش را دارد. تاکید او بر اینکه چنین اختیاری دارد خود نشانِ روشنی از بی اختیاری او در روند کارهای پیشین او است. تا موافقت خامنهای و دولتِ پنهان برای چنین پیشنهادی نباشد، ظریف چکاره است که بخواهد چنین اختیاری داشته باشد؟ خامنهای وزیران خارجه خود را داردکه یکی ولایتی است که چون نامش در لیست تبهکاران اینترپُل است تنها میتواند به کشورهایی که خطر دستگیریاش نیست چون روسیه، سوریه، ونزوئلا و یا چین برود. وزیر خارجه منطقهای او نیز قاسم سلیمانی است که در ماجرای آوردن بشار اسد به ایران به روشنی دیدیم که چگونه ظریف را خوار و بی ارزش کرد. او را حتا در نشست با اسد راه ندادند. کوچک شمردن او چنان بزرگ و خُرد کننده بود که او استعفا داد ولی کمتر از ۲۴ ساعت و شاید با یک نهیب و تهدیدِ پنهان، سرافکنده ولی با آن لبخندهایِ ساختگی چون کودکی مطیع به نقشِ عروسکی خود باز گشت.
ـ از آن گذشته ظریف خود را به بی خبری میزد زیرا همه میدانند که زندانیان آمریکایی/ ایرانی همه برای امتیاز گرفتن از آمریکا در حقیقت با برنامه ریزی و پرونده سازی در ایران گروگانند نه زندانی ولی ایرانیانی که در زندانِ آمریکا هستند همه با روندی قانونی و با تکیه بر سندهایِ ارائه شده مبنی بر بزه کاری، در دادگاهها محکوم و زندانی شدهاند.
پ ـ ظریف با راهنمایی رهبر معظم، دست به یک ریاکاری آخوندی مضحک دیگر نیز زد و در گفت و گوهایش پی در پی تاکید کرد که ترامپ جنگ نمی خواهد و این جان بولتون، مایک پمپئو، اسراییل و عربستان هستند که می خواهند او را به جنگ بکشانند. او با شیوه آخوندی به خیال خود می خواست در میان سران آمریکا و دیگران اختلاف و اغتشاش ایجاد کند و ساده لوحانه آمریکا را با عراق، یمن، سوریه، لبنان و... یکی گرفته بود. پرسیدنی است که چرا همه در منطقه از این حکومت متنفرند حتا عراق جز به دوشیدن این گاو شیر ده فکر نمی کند و هیچ تضمینی به رابطه دوستی اش با حکومتِ اسلامی نیست.
ت ـ پس از این ترفندها که بار و میوه ای حز سرافکندگی بیشتر نداشت کوشش کردند با هیاهو در ونزوئلا خود را درگیر کنند تا شاید بر آمریکا اثری بگذارد که آن نیز بی نتیجه بود و نخواهد بود و چنین شد که چون گذشته به روس ها و چینی ها پناه برده اند شاید آنان کاری بکنند.
ث ـ آخرین تیر ترکش تا کنونی، برنامه ریزی برای ایجاد درگیری بین حماس، جهاد اسلامی و حزب اللهِ لبنان با اسراییل بود که سرعت و کوبندگی پاسخ اسراییل و کم اثر بودن پرتاب 600 راکت به اسراییل، این نقشه را نیز تا کنون نقش بر آب کرده است.
جسارتِ درگیری رو در رو را ندارند
حکومت اسلامی در دوران چهل سال حکومت خود نشان داده است که تکیه اش بیشتر بر نفاق افکنی، نفرت پراکنی، جنگ های نیابتی که خود را پشت آن پنهان می کند و بمب گذاری و ترور است. جنگ با عراق نشانی آشکار و تاریخی بر بلاهت و ندانم کاری آخوندها است که بارها در باره آن گفته شده است. این زمانی بود که حکومت در سال هایِ نخستین پشتوانه مردمی داشت اکنون که مشروعیت خود را از دست داده است و کار به نفرت روز افزون مردم کشیده شده است، چگونه و با تکیه بر چه مردمی می خواهد به جتگی رُخ در رُخ برود؟ به این نیز باید توجه کرد که آخوندهای حاکم ترسو هستند و نباید تردید داشت که از هم اکنون راه گریز برای خود تهیه دیده و سرنوشت مردم و ایران برایشان اهمیتی ندارد.
***
در وبسایت گویا گزارشی آمده از کسی بنام "زاخاری کک" در"نشنال اینترست" که در آن بر قدرت حکومت اسلامی برای ضربه زدن به آمریکا، سخن رفته است. این گزارش به شکل گسترده ای در رسانه های وابسته به حکومت نیز با آب و تاب بازتاب یافته است.
در باره این گزارش نکته نخست این است که در جهان هستند گزارشگران و روزنامه نگارانی که روند کار و سمت و سویِ گزارش آن ها را "پولِ هایِ هنگفت" رقم می زند!
نکته دوم این است که گیریم همه این داده ها درست باشد. آن زمان باید پرسید کیفیت نیروهای ضربتی آمریکا چگونه است؟ و آیا آمریکا دست روی دست می گذارد تا حکومتِ ایران ضربه های خود را وارد کند؟
چنین گزارش هایی برای انحراف دیدِ مردم ایران است. مردم ما باید هُشیار باشند که درگیری با آمریکا جز ویرانی ایران و آسیب های جانی وحشتناک هیج چیز دیگری برای ما نخواهد داشت و این حکومت توانایی رویارویی با آمریکا را ندارد و همه امیدش دامن زدن به آتش افروزی های بیشتر در منطقه وسیله گروه های مزدور خود در جنگ های نیابتی، بمب گذاری و روش های تروربستی است. هیچ کس نمی تواند به درستی پیش بینی کند که چه آسیب هایی در ایران و منطقه پیش خواهد آمد و تضمینی نیست در درون ایران مردم هستی باخته سر به شورش بر ندارند.
همه فریادها علیه رهبر و دولت پنهان
در همه گردهمآیی های اعتراضی این دو، سه سال گذشته، شاهد هستیم که انتقادهایِ تند علیه دولت بی اختیار است که ویترینی بیش نیست، نه رهبر و دولت پنهانِ او که سبب اصلی همه گرفتاری ها هستند. این ترفندی است که دست هایِ پنهان و آشکار خامنه ای و فرزندش مجتبا(مجتبی) در میان اعتراض کنندگان براه انداحته اند تا چون همیشه رهبر و دولت پنهان در آرامش بسر برده و مسئولیت نابسامانی ها را که بر عهده شخص رهبر بی لیاقت و بی کفایت است بر دوشِ دولت بگذارند. دولتی بیکاره که کاربردی ندارد جز اینکه شماری را بر خوان نعمت و مکنت نشانده است.
اندک کسانی در ایران بوده اند که با دلیری و پذبرش هر گونه پی آمدی، به درستی خامنه ای را سخت مورد انتقاد قرار داده و او را سر چشمه همه گرفتاری ها دانسته اند. جنگی اگر درگیر شود، حکومت توان سرکوب مردم را نخواهد داشت حتا اگر خامنه ای گریه کند و "بدن علیل اش" را دستمایه کند. بندها که پاره شد، کسی جلودار مردم نخواهد شد. اگرخامنه ای و دولتِ پنهان از قدرت به زیر کشیده شوند، خطر جنگی ویرانگر از ایران دور می شود.
زیر نویس:
* شمارهای درون پرانتز اشاره به برگ هایِ کتابِ گلستان است که از سوی آقای دکتر میلانی برآن تاکید شده و آنچه درون نشانه کروشه[] آمده نیز افزوده آقای میلانی است. آنجا که چند نقط آمده از نگارنده است که جمله ای را نیاورده است.