وضعیت ادلب سوریە حالت انفجاری بخود گرفتەاست. ادلب جایی است کە محل تسویە حساب و سرنوشت تمام قدرتهای داخلی، منطقەای و جهانی را تعیین میکند و سیاست خارجی هرکدام از آنان را بازتعریف میکند. ادلب چیست و کجاست کە حساسیت اینچنینی دارد و بە گرە کور بحران خاورمیانە درآمدە یک بحث گستردە اما بسیار بە اختصار باید گفت کە اهمیت ادلب در ژئوپولیتیک و نزدیکی آن بە دریای مدیترانە است.
جهت یادآوری روسیە و ایران، ترکیە را بە نشستی در قزاقستان کە بعدها نشستهای آستانە نام گرفت دعوت و طبق توافقات آستانە ترکیە میبایست در مدت یکسال نیروهای تروریستی تحت فرمانش را کە با نام و عناوین مختلف کنترل آن منطقە را در دست دارند بطور مسالمت امیز خارج کند اما ترکیە تاکنون توافقات آستانە را اجرا نکردە است. باتوجە بە حساسیتهای مورد اشارە روسیە و ایران بعنوان دو ضلع توافقات آستانە عدم پایبندی ترکیە بە خروج از ادلب را نادیدە میگیرند چون ممکن است بالانس قدرت در منطقە بهم بخورد. از نظر امریکا و متحدینش نیز حضور ترکیە در ادلب کە ادعای مالکیت طبق قوانین بین المللی بر آن ندارد د بهتر از بازگشت دولت قانونی سوریە است. از این منظر هرگاە دولت سوریە عزمش برای بازپسگیری آن مناطق جزم میشود امریکا و متحدینش ادعای استفادە سوریە از سلاح شیمیایی مطرح و بە مداخلە نظامی تهدید میکنند.
ایران کە منافعش در قضیەسوریە با ترکیە در تضاد بود و در واقع دو قطب منفی و مثبت بودند بنابە تحولات منطقەای و نگرانی هر دو کشور از تحولات باهم همسو شدەاند. ایران خارج از معاملاتی کە دو سال پیش با ترکیە برای مهار کوردها بویژە در بحث استقلال کوردستان عراق داشت در بحران جاری منطقەای نیز نیازمند کمک ترکیە است. از این جهت ایران در قضیە ادلب سکوت اختیار کردە است.
فشارهای سیاسی ـ اقتصادی بر ایران اگر بە جنگ نینجامد بە احتمال زیاد بە کشاندن ایران بە پای میز مذاکرە خواهد انجامید. ایران کە سالهاست برخلاف قواعد بازی میکند اینبار چارەای جز ورود بە میدان بر اساس قواعد بازی ندارد. یکی از خواستەهای امریکا در بیانیە ۱۲ مادەای، پایان حضور ایران در سوریە و عراق است. اگر بپنداریم ایران حاضر بە بازی نباشد شرایط سختتری در انتظارش خواهد بود و ممکن است نە سوریە و عراق بلکە ایران را نیز از دست بدهد و بە سرنوشت اتحاد شوروی سابق گرفتار شود. در هر صورت با خروج ایران از سوریە زمینە بازگشت سوریە بە جامعە عربی گشودە خواهد شد و بازگشت سوریە بە جامعە عربی بمنزلە اجماع نظر آنان برای خروج ترکیە از سوریە است.
پایان بحران نهایی سوریە بر اساس قطعنامەهای سازمان ملل کە در ژنف در دست بررسی است خواهد بود. ژنف سازو برگ قانونی خود را دارد و بر اساس قوانین سازمان ملل تسلط کامل دولت سوریە بمعنی حل مشکلات آن کشور نیست طرفە امکان اینکە سە طرف متخاصم سوریە یعنی دولت مرکزی (علویها)، اپوزسیون (سنی ها) و کوردها باهم کنار آیند بعید است. یکی از راە حلهای ژنف طرح فدرالیزە کردن سوریە است. در یک ساختار فدرال هرکدام از طرفها حق قدرت در حکومت مرکزی دارند مثل آنچە در عراق هست. بازهم اگر از طمع سنیها بە حوزە جغرافیایی گستردە بگذریم با توجە بە ۸ سال جنگ داخلی، صدها هزار کشتە و میلیونها آوارە اعتماد برای تقسیم قدرت کم است. دولت سوریە برای مقابلە با زیادەخواهی سنیها بە دلایل استراتژیک و امنیتی ترجیح میدهد شمال سوریە در حوزە جغرافیایی کوردها باشد تا از پیویستگی مرزی سنیها با ترکیە جلوگیری شود. تشکیل دولت سنی هم مرز با ترکیە نە برای سوریە علوی بلکە برای کل جامعە عربی تهدید بحساب میآید. تشکیل حکومت سنی بدون مرز با ترکیە نیز بمنزلە خودکشی سیاسی آنهاست. لازم بە یادآوریست جان کری وزیر خارجە وقت امریکا نگرانی خود را از این پنهان نکرد کە در صورت تجزیە سوریە منطقەسنی نشین محصور و بە مرکز تولید افراط گرایی اسلامی تبدیل خواهد شد. معاملە قرن امریکا چیست، آیا تنها معاملەای بر سر اسرائیل و فلسطین است یا بە ترسیم نقشە منطقە و ادغام مناطق سنی نشین عراق و سوریە باهم و یا با اردن توجە دارد هنوزمعلوم نیست.
ترکیە در چە موقعیتی است؟ اردوغان بعداز حذف احمد داوداغلو از سمت نخست وزیری کە رویکرد غربگرایانە داشت در صدد بازگشت بە رویکرد شرقی خود است، سیاستی کە از ابتدای تشکیل اقتدراش در پیش گرفت و انصافا موفقیت آمیز بود. نقش مخرب ترکیە در بە انحراف کشاندن بهار عربی برای کشورهای عربی و غربی غیرقابل پیش بینی بود و آنها را بە بفکر بازنگری در تعاملشان با ترکیە کردە است. امریکا برای مهار ترکیە نیاز بە وقت تا پایان دورە حکمرانی اردوغان دارد. اگر بپنداریم کە همین حالا ترکیە از خرید تسلیحات روسی ـ کە بە تنش با امریکا انجامیدە ـ صرفنظر کند بازهم اعتماد غرب را بدست نخواهد آورد. سیاست امریکا تا پایان دوران زمامداری اردوغان همراە با فشار اقتصادی، محتملا در لیست ترور قرار دادن گروە اخوان المسلمین کە اردوغان و حزبش تفکرات اخوانی دارند، حذف حزب کارگران کوردستان از لیست ترور و فشار بە ترکیە در مسئلە قبرس میباشد. هر گونە بحران اقتصادی زمینە شکست اردوغان را فراهم خواهد کرد و شکست او بمعنی شکست حزبش و شکست حزبش بمعنی شکست ترکیە و سر برآوردن ترکیە ضعیفی است.
در مثلث قدرت منطقە، (ایران ـ ترکیە ـ کشورهای عربی بە رهبری سعودیە) بلوک بندیهای جدیدی شکل گرفتە است. حاکمان سعودی کە از بدو تشکیل کشورشان نقش خادمین حرمین داشتند اینک نقش قدرت منطقەای بازی میکنند و درصدد تشکیل ناتوی عربیست. این ضلع برای مقابلە با ایران با امریکا و اسرائیل همسو شدە است. شکاف میان عربها و تورکها نیز جدی و عربها برای مقابلە با ترکیە نیازمند کوردها هستند.
سالها قبل امریکا برای اعمال سیاستهایش نیازمند فرودگاههای گرجستان و قرقیزستان بود حال با کمترین هزینە در قلب خاورمیانە یعنی کوردستان سوریە مستقر شدەاست. منافع امریکا در منطقە با عربها گرە خوردە و بدون توجە بە کوردها نیز میسر و محقق نخواهد شد. بنابراین میتوان گفت کشورهای غربی اسرائیل، کشورهای عربی و کوردها در یک طرف و ایران و ترکیە در طرف دیگر قرار دارند.
در این تردیدی نیست کە روسیە و امریکا مشکلاتشتان را حل خواهند کرد چە بسا در ملاقات سال ۲۰۱۸ در فنلاند میان پوتین و ترامپ توافقاتی انجام دادەاند. پوتین برای نجات کشورش از تحریمهای کمرشکن غرب چارەای جز تن دادن بە خواستە امریکا در سوریە و دیگر مناطق جهان ندارد. بنظر نمیآید روسیە برای ماندن ایران در سوریە پافشاری کند زیرا اولا منافع درازمدت خود را در سوریە تثبیت کردە، دوما خوب میدانند کە ایران کشور قابل دفاعی نیست.
بطور خلاصە و مشخصا در مورد ایران باید گفت کە مهار ایران الویت کشورهای منطقەای و بین المللی میباشد. همانگونە یوگسلاوی بزرگ برای اروپا خطرناک بود ایران بزرگ نیز برای منطقە خطرناک است بنابراین ایران باید ایرانستان شود، پتانسیل آن نیز هست. بحران و بحرانسازی در منطقە تداوم و زمانبر خواهد بود، خاورمیانە پروسەای طی خواهد کرد کە تجزیە سوریە و عراق و ایرانش پیداست اما تجزیە ترکیە و سعودی در برنامە هست و یا چە زمانی اتفاق خواهد افتاد سخن دربارە آن فعلا زود است.
اشتباه در جنگ و صلح، مهران زنگنه