در بکارگیری و پیروی سرچشمهها و روشهای تدوین قانون شرعی از سنت، اجماع، قیاس و عقل تا اجتهاد، مصالح مرسله، استحسان و .... اختلافهای حلنشدنی بین مذاهب مختلف اسلامی وجود دارد که در تاریخ باعث نسلکشیها، قتلعامها و سرکوبیهای غمانگیز شده است و هنوز هم میشود.
تدوین شریعت اسلام از منابع الهی اسلامی همچون سایر نظامهای حقوقی برای تنظیم روابط جامعهای معین در تاریخ معین صورت گرفتهاست. یعنی بر اساس نیاز جامعه بدوی عربستان و کشورهای فتحشده در قرن دوم و سوم هجری به دست فقهائی که حداقل دو قرن پس از پیامبر اسلام فعالیت داشتند.
ادلهی اربعه (اصلی)
فقه اسلامی چهار سرچشمه بنیادی دارد:
الف) کتاب (قرآن)
ب) سنت (حدیث)
پ) اجماع
ت) قیاس (فقه سنی)، عقل (فقه شیعه)
ادلهی فرعی
فقه اسلامی چندین سرچشمه فرعی نیز دارد:
ث) اجتهاد
ج) استحسان
چ) استصحاب
ح) مصالح مرسله
خ) سد ذرایع / فتح ذرایع
د) اِباحِهی اصلیه
ذ) تخیر
ر) حیله
ز) استصلاح
ژ) عرف
س) تلفیق
کتاب (قرآن)
هرچند مسلمانان در پیروی از قرآن اختلافی ندارند ولی در درک و تفسیر قرآن اختلاف بسیار زیاد است. در نگاه مسلمانان قرآن سرچشمه بنیادین قوانین شرعی است. اما به علت گوناگون از قرآن نمیتوان قانونی مورد توافق حتی مسلمانان و یا پیروان یک وذهب اسلامی تدوین کرد:
الف) تناقضات قرآن بسیار و آشکار است.
ب) فقها برای توجیه تناقضات آشکار قرآن، ناسخ و منسوخ را اختراع کردند. ناسخ و منسوخ هم یک قانون فراگیر نیست و هر کس به ظن خود و منافع ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی خود آنرا تعبیر می کند و آیاتی را حذف و بر آیاتی دیگر تکیه می کند.
پ) در قرآن تبعیضهای آشکار و غیرمنصفانهای علیه زنان، اهل کتاب و خداناباوران، بردهها و کشورهای غیرمسلمان (دارالحرب) و . . . وجود دارد که با کرامت انسانی، ارزشهای اخلاقی نوین و قوانین بینالمللی مدرن آشکارا ناسازگار است.
ت) تفسیر قرآن بغایت شخصی و متفاوت است. حتی مسلمانان قرآن را قطعی الصدور و ظنی الدلاله میخوانند. یعنی صدور قرآن از جانب خدا قطعی است، اما دلالت آن بر احکام، به علت ایجاز و اجمالش، ظنی و بر اساس حدس و گمان است.
سنت (حدیث)
سنت به معنی روش، طریقه، گفتار و کردار پیامبر است که میتواند سرمشق قرار گیرد و از جملهی ادلهی اربعه است و منبع تنظیم قوانین شرعی شود. متاسفانه بین مسلمانان در باره سنت پیامبر از نظر محتوی آن و از نظر روش اطمینان از وثوق آن اتفاق نظر وجود ندارد.
سنت از نظر مسلمانان سنی قول، فعل و تقریر پیامبر اسلام در امور شرعی است نه امور عادی. مقصود از تقریر این است که پیامبر امری را دیده و شنیده و تصویب کرده و یا آنرا منع نکرده است.
اما از نظر مسلمانان شیعه سنت عبارت از قول، فعل و تقریر معصوم است. از آنجائی که فرقههای مختلف شیعه وجود دارد و این فرقهها در عدهی معصومین اختلاف دارند، مصداق سنت نیز در نظر آنها بسیار مختلف است. به عقیده شیعهی اثنی عشری، عده معصومان چهارده است، حضرت محمد، حضرت فاطمه و دوازده امام.
از آنجائی که پیغمبر نه سواد داشت و نه منشی مخصوص برای پیبردن به سنت پیامبر باید متوسل به حدیث شد.
حدیث (به زبان سنیها) یا خبر (به زبان شیعیان) در نزد سنیها گفتهها، کارها و تقریرهای پیامبر و در نزد شیعیان چهارده معصوم است.
بعد از پیامبر حرص رسیدن به قدرت و ثروت بر اجرای احکام قرآن و سنت پیامبر پیشی گرفت. تازه پس از مرگ اصحاب و تابعین و تابعان تابعین بود که مسلمانان به فکر جمعآوری حدیث افتادند. مبارزه بین امویان و عباسیان، مبارزه با خوارج، تولید حدیث را رونق بیشتر بخشید.
با تولید انبوه حدیث جمعآوری حدیث نیز رونق پیدا کرد و یکی از ثوابها شد. ناقل حدیث را راوی و کسی که حدیث را شنید، حفظ کرد و نقل کرد را حافظ میخوانند. نوآموزان حدیث را طالب و کسی که حدود ١۰۰,۰۰۰ حدیث از بر دارد حافظ و کسی که حدود ٣۰۰,۰۰۰ حدیث می داند، حجت نامیده میشود. کسی که علاوه بر حفظ حدیث در آن پژوهش میکند را محدث میخوانند.
هر حدیث دو بخش دارد: اِسناد و متن.
اِسناد حدیث یک سلسله نام کسانی است که آن حدیث را از یکدیگر نقل کردهاند تا بیکی از اصحاب پیامبر و یا تابعین برسد.
متن حدیث گزارش عین کلام، عمل یا تقریر پیامبر است.
از آنجائی که پیغمبر عزیز سواد نداشتند و این خود یکی از محاسن و معجزات به شمار میآید. عده کمی از اصحاب سواد خواندن و نوشتن داشتند، گفتهها و تقریرهای پیامبر را بلافاصله بعد از شنیدن و یا دیدن یادداشت نمی کردند، بلکه پس از سالهای دراز و حتی پس از نسلها بعد از فوت پیامبر جمعآوری حدیث شروع شد.
اسناد و متن حدیث
اگر با چگونگی سازو کار حافظه آشنا باشیم، حتی تغییر و جعل مغرضانه حدیث را نادیده بگیریم، می توانیم به عیار حدیث به ویژه حدیثهای طولانی پیببریم. وقتی مسلمانان شروع به جمعآوری و تدوین حدیثها کردند، انبوه چند صد هزارتائی از حدیثهای گوناگون با مضمون های گاه مشابه و گاه ضد و نقیض، با متنها و اِسنادهای گوناگون پیدا شد.
فقها از پای ننشستند، علم حدیث، علم روایت، علم اخبار و علم رجال و . . . را اختراع کردند. علم حدیث دو شاخهی درایةالحدیث و روایةالحدیث دارد.
درایةالحدیث پژوهش در متن حدیث چون شرح لغات حدیث و همخوانی متن با افعال و احوال پیامبر و مانند اینها بحث میکند.
روایتالحدیث (اصول الحدیث) از کیفیت اتصال احادیث به پیامبر اسلام و امامان در شیعه، از جهت احوال روای (که آیا ضابط و عادلند؟) و از لحاظ کیفیت سند (که آیا متصل است یا منقطع؟) و غیر اینها بحث می کند و به نوبه خود دو شاخهی علم رجال و مصطلحالحدیث دارد.
علم رجال، رجالشناسی یا معرفة الرجال پژوهش در احوال سلسله راویان حدیث است از لحاظ عدالت آنان و وثوق و اعتماد به روایت و نقل آنها است. بهویژه بر شناخت صفاتی که در اعتماد پذیری احادیث شان مؤثر است، تکیه دارد.
مصطلحالحدیث پژوهش در کیفیت نقل حدیث توسط راویان از لحاظ اتصال و انقطاع زنجیره حدیث یا داشتن سند یا ارسال و مانند آن است.
انواع حدیث
با توجه به شک، تردید و عدم اطمینان در حدیث هم از جهت متن و هم از لحاظ شخص راوی و هم لحاظ راهها و اِسناد، انواع و اقسام مختلف حدیث وجود دارد.
انواع حدیث از لحاظ متن
با توجه به متن، حدیث میتواند ناسخ باشد یا منسوخ؛ مشکل باشد یا مصحف؛ مدرج باشد یا مضطرب.
انواع حدیث از لحاظ اسناد
از جهت اسناد حدیث میتواند مسلسل باشد یا مسند، متصل یا منقطع، مرسل باشد یا عالی.
انواع حدیث از لحاظ طریق
با توجه به طریق، حدیث میتواند مشهور باشد یا غریب؛ متواتر باشد یا آحاد.
انواع حدیث از لحاظ راوی
از جهت شخص راوی حدیث میتواند منکر باشد یا منفرد، متروک باشد یا موضوع.
انواع حدیث بطور کلی
بطور کلی حدیثها را میتوان به سه نوع عام تقسیم کرد: حدیث صحیح، حدیث حَسَن یا حدیث ضعیف.
حدیث صحیح
حدیث صحیح آن است که بدون خطا باشد. ما نتوانیم هیچ عیبی در اِسناد آن از حیث بریدگی سلسلهی راویان یا نامعتبربودن بعضی از آنها پیدا کنیم و تمام افراد در سلسله روایت مورد اعتماد و به راستگوئی مشهور باشند.
حدیث حَسَن
اگر حدیث کاملن بیخطا نباشد، مثلن از همه روایان تعریف و تمجید شده باشد ولی مشهور به معتمدبودن و راستگوئی نباشند، و یا با توجه متن روایت شکی در صحت حدیث نباشد، اما یک یا چند تن از راویان مورد اعتماد نباشند، آن حدیث حسن است.
حدیث ضعیف
اگر حدیث صحیح، حَسَن و موثّق نباشد، آنگاه ضعیف است.تعیین ارزش راویان از نظر راستگوئی و دورغگوئی در علم حدیث و رجال، جرح و تعدیل نام دارد.
نزد مسلمان، جمعآوری حدیث نه تنها سود قدرت شرعی پیداکردن و دنیوی دارد، بلکه متضمن اجر و ثواب اخروی نیز است. پس از مرگ حضرت محمد و در جنگها و اختلافهای قرنهای اول هجری عدهای دست به جعل حدیث برای منافع سیاسی، اعتقادی و اقتصادی خود حدیث جعل کردند. مسلم است کسانی که حدیث جعل کردهاند، اسناد هم جعل کردهاند. آنها از جعل اسناد نه ابائی داشتند ونه ناتوان بودند.
عدم تدوین قرآن، ثبت نکردن احکام و قوانین اسلامی زمان پیامبر و عدم تعیین جانشین و یا مشخص کردن شیوه تعیین جانشین پیامبر، با توجه به اختلافاتی که بعد از مرگ پیامبر بوجود آمد و اگر بپذیریم که پیامبر علم لدنی دارد و درگیریهای بعد از مرگ باخبر است، غیرقابل توجیه است.
اجماع
اجماع به معنی همرأی بودن، در داوری و تصمیم با توافق، همداستانی و پذیرش موضوعی به وسیلهی همگان است. ولی از این واژه در فقه اسلامی برداشت گوناگون می شود که یکی از علل پیدایش مذهبهای گونگون است. یکی از ویژگی اصلی قرآن و حدیثها ابهام است. اصل اجماع نیز از این ویژگی سوا نیست. معنی اصطلاحی اجماع از یک حدیث پیامبر بدین مضمون اقتباس شده است بدین مضمون که «لا تجمع أمتی علی ضلالة» (امت من بر گمراهی همرأی نمیشوند). مسلمانان این حدیث را چندین نوع تعبیر کردند. عدهای اجماع را تنها اتحاد کلمهی اصحاب پیامبر در امری میدانند (مثل وهابیه)، عدهای اجماع فقهای مدینه، برخی اجماع فقهای دو شهر بصره و کوفه. عدهای اجماع را همداستانی فقهای اسلام و برخی اتفاق نظر امت اسلامی میدانند.
برداشت شیعه و سنی از اجماع نیز بسیار متفاوت است. به عقیده سنیان دلیل و حجت بودن اجماع ناشی از خود آن است. اما در نظر شیعیان اجماع بدون نظر معصوم اعتباری ندارد.
در نظر علمای اهل سنت اتفاق تمام مجتهدین برای پیدایش اجماع لازم است، اما در مکتب شیعه اتفاق کل لازم نیست، اگر گروه کوچکی از فقهای شیعه در امری همنظر باشند و ادعا کنند بر رفتار و گفتار معصوم منطبق است، عنوان اجماع بر آن صادق است.
نه تنها شمول اجماع مورد اختلاف است، زمان آنهم مورد سوال است، آیا اجماع برای فقط دوران و نسل اجماعکنندگان اعتبار دارد و یا هر دوران و نسلی حق اجماع دارد؟
عقل
برخی مذاهب اسلامی عقل را به عنوان یکی از ادلّه تفصیلی برای استنباط احکامشرعی و قوانین حقوقی علاوه بر قرآن و سنت و اجماع میپذیرند. ولی، سنیهای اهل حدیث و شیعیان اخباری با به کار گیری عقل مخالفند.
قیاس
قیاس سرایت و عمومیت دادن حکمی در یک چیز یا پدیده ثابت شده است به چیز یا پدیده یا پدیده دیگر است برای آنکه علت آن حکم در هر دو چیز یا پدیده وجود دارد. چیز یا پدیدهای که حکم آن اثبات شده است را اصل می خوانند و چیز یا پدیده که حکم به آن سرایت و عمومیت داده می شود را فرع و علتی که در هر دو وجود دارد را وصف جامع.
نمونه، نوشیدن شراب حرام است و حکمی که اثبات شده است عبارت است از حرام بودن شراب. مجتهد از روی این حکم، حکم می کند که آبجو هم حرام است، زیرا شراب و آبجو یک وصف جامع مشترک دارند که مستیآوری است.
قیاس انواع مختلف دارد: قیاس منصوص العله، قیاس بطریق اولی، قیاس به تنقیح مناط، قیاس جلی، قیاس خفی، قیاس مع الفارق و قیاس مستنبط العله.
مذاهب چهارگانه سنی قیاس را حجت می دانند، ظاهریه منکر حجت بودن قیاس هستند و شیعیان فقط قیاس منصوص العله را حجت می دانند.
قیاس فقهی در منطق تمثیل نامیده میشود.
اجتهاد
اجتهاد یعنی استنباط و دریافت مسائل شرعی از قرآن، احادیث، و اخبار. به بیان دیگر فقیه کوشش می کند مسئلهای که از طریق ظنّی و گمانی برای او حُجّیت دارد، با مراجعه به قرآن و حدیث نبوی حکم قطعی صادر کند.
هم در منابع اجتهاد و هم جایز بودن اجتهاد اختلافهای بنیادی در میان مسلمانان وجود دارد. برخی اجماع را جزء منابع اجتهاد نمی دانند. اکنون اجتهاد مطلق در اهل سنت وجود ندارد. تا سال ۶۵۵ ه.ق اجتهاد مطلق در بین فقیهان اهل سنت رواج داشت ولی به علت سیاسی بعد از این تاریخ آنرا ممنوع کردند.
اما اختلاف و چنددستگی سر بازایستادن نداشت. در مورد چگونگی و حد و مرز کاربرد اجماع و قیاس بین علمای سنی اختلافی شدید و حل نشدنی شکل گرفت و چهار مکتب عمده پدید آمد: حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی. حق اجتهاد تا قرن هفتم هجری در میان اهل تسنن وجود داشت. ولی دراین قرن علمای سنی از خیر اجتهاد که اینهمه اختلاف می آفرید گذشتند و در یک شورا و اجماع برای همیشه علما را از این حق محروم و ملزم به پیروی از نظر علمای چهار مکتب فقهی از قرن دوم و سوم کردند.
استحسان
استحسان یعنی حکم کردن در باره امری با توجه به پیامدهای آن. به بیان دیگر، استحسان ترک کردن نتایج قیاس که با مصالح مردم تباین دارد بهوسیلۀ فقیه یا قاضی و اختیار کردن آنچه برای مردم مفیدتر و آسانتر است، میباشد. این اصل در فقه حنفی بسیار بکار گرفته میشود.
استصحاب
استصحاب یعنی باقی ماندن بر حکم پیشین تا زمانی خلافش ثابت نشود. نمونه، حکم کردن به زنده بودن شخص غایب که از مرگ یا زنده بودن او خبری در دست نیست.
مصالح مرسله
مقصود از مصالح مرسله، مصالحی است که با مقاصد شارع موافق است، هر چند دلیل ویژهای در کتاب و سنت برای آن نتوان یافت.
سد ذرایع / فتح ذرایع
سد ذرایع به معنای جلوگیری کردن از هر کاری است که منجر به مفسدهای میگردد.
فتح ذرایع تمسک به وسیله اى را مى گویند که منجر به امرى شود که داراى مصلحت بوده و در نظر شارع مطلوب باشد.
اِباحِهی اصلیه
هر چه در ظاهر کتاب و سنت حکمی راجع به آن نباشد اِباحِهی اصلیه یعنی مباح و جایز است.
تخیر
تخیر به معنی برگزیدن و انتخاب کردن است و در فقه امکان بکارگیری فقه مذاهب دیگر است.
حیله
حیله، دگرگونه دیدن پدیده است که با قوانین شرعی منافات نداشته باشد. مثلن ربا در اسلام حرام است. سرمایهدار مسلمان در بانکهای امریکا و اروپا، یعنی دارالحرب، سرمایهگذاری میکند و بهره بدست آمده را غنیمت جنگی به حساب میآورد و کاملن حلال میشود.
پرداخت بهره برای وام مسکن حرام است. بانک خانه را میخرد و با سود کافی به شما میفروشد. تو دیگر بهره نمیپردازی که مرتکب گناه شود، تو قسط خانه میپردازی. با این حیله صرف پول از بین میرود و معامله کاملن اسلامی میشود.
حیله همان کلاه شرعی است.
استصلاح
استصلاح عبارت است از عدول از نتایج قیاس نظر به مصالح مردم. فقه مالکی از این اصل بسیار سود می جوید.
عرف
عرف کارهای معمول و متداول در بین مردم که دلایلی شرعی مخالف آن وجود ندارد.
تلفیق
تلفیق به معنای تقلید از چند مذهب فقهی در یک مسئله است، به گونهای که صورت مرکّب عمل بر طبق هیچیک از مذاهب فقهی نباشد.
یک پرسش بنیادی
تعداد و انواع حدیث بسیار است. نام و تعداد این انواع نزد محدثین یکسان نیست.هر یک از اقسام حدیث در نقل و روایت صیغه و فرمول ویژهای دارند. همه گونههای حدیثها در کتابهای صحاح و مانید بر یک وجه و یک صیغه نقل نمی شود.
آیا انصاف است، آیا از نظر اخلاقی و انسانی و حتا مذهبی و دینی قابل توجیه است که منابعی با این عدم اطمینانها، با این اختلاف نظرها، با این تفسیرها و برداشتهای گوناگون، عدهای با برداشت خود از آن قوانین شرعی تدوین کند و مردم و فرزندان آنها به دست انسانهائی چون صادق خلخالی، محمد محمدی گیلانی، اسدالله لاجوردی و . . . در ایران، طالبان، القاعده، داعش، بکوحرام، ضیاء الحق در پاکستان، جعفر نمیری و عمرالبشیر در سودان و .... بدهند، تا آنها از روی آن و یا حتی بدون تدوین قانون تنها با داوری قاضی، مردم را تعزیر کنند، حد شرعی اجرا کنند و حتی اعدام کنند؟
درست در شرایطی مشابه در دنیای مسیحی با مذاهب گوناگون با برداشتهای گوناگون از قوانین شرعی بود که عدهای از رهبران مذهبی و سیاسی برای نجات دین و انسان به سکولاریسم رسیدند: جدائی دین و دولت در عین آزادی عقیده برای همه مذهبها و ادیان. این آغاز رسیدن به همزیستی مسالمتآمیز ادیان شد و جامعه آزاد، سازندگی و رفاه بعدی.
احد قربانی دهناری
http://telegram.me/ahaddehnari
بازی بر دو نطع، رامین کامران