قتل میترا استاد بدست همسرش محمد علی نجفی شهردار سابق تهران جامعه ایران را در شوک فرو برد. قتل یک انسان البته محکوم است و اگر بدست همسر مقتول صورت گرفته باشد جنبه تراژیک آن بیشتر نیز می شود. اما شوک آور و تکان دهنده بودن این قتل برای مردم بیشتر از زاویه سوابق سیاسی، تحصیلاتی، جناحی و حتی شخصیتی قاتل بود. محمد علی نجفی یکی از مسئولان رده بالای نظام است که سال ها در مناصب بالای مدیریتی کشور از ریاست بر دانشگاه گرفته تا وزارت و شهرداری تهران بوده است. یکی از نخبگان علمی کشور بوده که درجه کارشناسی ارشد از دانشگاه ام. آی. تی ماساچوست در رشته ریاضی داشته و بسیاری از دانشجویان و همکارانش از شخصیت، آرام ، ذکاوت بالا و ادب او و حسن رفتارش با دیگران می گویند. موضوع باز پیچیده تر و سوال برانگیز تر می شود وقتی قاتل یکی از چهره های یکی از دو جناح عمده سیاسی کشور باشد. طبیعی است که سرزدن این حد از خشونت رفتاری ازسوی چنین فردی به مراتب سوال برانگیزتر است تا از شخصی که سابقه رفتار خشونت آمیز داشته یا از ناحیه یک آدم معمولی دیگر.
هرگاه یک دختر به مردی که بیش از 30 سال از او مسن تر است علاقه مند می شود سه دلیل می تواند علاقه مندی او را توضیح دهد:
1. مامور سازمان های اطلاعاتی-امنیتی داخلی یا سازمان های جاسوسی کشورهای بیگانه است. در پی کسب اطلاعات درونی از شخص یا گروه و جناح سیاسی رقیب است. ماموریت دارد طعمه خود را از متن سیاست به حاشیه برد و از صدر اخبار مهم به حال کشور و ملت به صدر اخبار زرد و جنجالی بکشاند. چهره ای موثر و پرتوان در سیاست را به وادی بگومگوهای خانوادگی و رسوایی های جنسی وارد کند تا هم شخصیت سیاسی فرد را در انظار عمومی مچاله کند و هم چهره گروه رقیب خدشه دار سازد. شهرآشوبی کند مگر آشوب شهرداری فراموش شود.
2. چشم طمع به ثروت یا استفاده از مقام کسی دارد. حداقل بدلیل فقر شدید دختر یا خانواده اوست.
3. بخاطر شهرت یا ویژگی های شخصیتی مردی واقعا جذب او شده است. در این حالت ظاهرا ردپایی از عشق و علاقه دیده می شود و توطئه ای درکار نیست. اما دختری که جذب مردی با چنین اختلاف سنی می شود و می خواهد با او زندگی بسازد با استناد به داده های علم روانشناسی حتما کودکی یا نوجوانی ویران شده یا حداقل صدمه دیده ای دارد و حالش خوب نیست. مرد مورد نظر نیز اگر یک فرصت طلب و سواستفاده گر نیست حتما باید به او توصیه کند به یک روان درمانگر خبره برای یک دوره تراپی نسبتا طولانی مراجعه کند.
پرونده قتل میترا استاد را می شود در نوع خود از هم اکنون جنجالی ترین پرونده جنایی ایران نامید. پرونده ای که زیر ذره بین افکار عمومی به معنی واقعی کلمه، یعنی زیر نظر همه اقشار و گروه های مختلف اجتماعی خواهد بود. آنها که نگران اجرای عدالت اند، می خواهند بدانند سرانجام در این پرونده عدالت اجرا خواهد شد یا مانند بسیاری موارد دیگر حقیقت در این ماجرا نیز مثله می شود. اصلاح طلبان می خواهند بدانند این واقعه و تلاش جناح رقیب برای بهره برداری از آن تا کجا قادر خواهد بود چهره سیاسی آنان را مخدوش کند و موقعیت تضعیف شده آنان در میان مردم را بازهم ضعیف تر کند. اصولگرایان نیز تمام تلاش خود را خواهند کرد بلکه کارگزارن و اصلاح طلبان را بخاطر لغزش یکی از چهره های معتبر آنها در افکار عمومی بی اعتبارتر کنند. فمینیست ها می خواهند بدانند که عدالت درمورد یک زن جوان که قربانی خشونت خانگی شده اجرا خواهد شد یا اینکه سیاسی کردن این ماجرا و "پرستو" خواندن یا اصولا پرستو بودن یا نبودن مقتول از هم اکنون مقدمه ای شده برای لوث کردن خشونت خانگی و قتل یک زن در جمهوری اسلامی. طرفداران اخبار زرد و ماجراهای جنایی نیز جزئیات این قتل و سردرآوردن از اختلافات خانوادگی شهردار سابق تهران با همسر دوم و مقتولش را با ولع دنبال خواهند کرد. به هر رو این ماجرا پرونده ای است که هرکس از ظن خود پیگیرش خواهد بود.
وزارت اطلاعات علیرغم اظهارات محمد علی نجفی و دخترش ارتباط مقتول با این وزارتخانه را تکذیب کرده است. البته این تکذیب ها در هیچ جای جهان، بویژه در ایران با سابقه ای که مردم از دستگاهای اطلاعاتی-امنیتی در ذهن دارند، ظن مردم و افکار عمومی به این نهادها را از بین نمی برد. سخنگوی قوه قضائیه نیز به خیال خود خواسته سخنانی بگوید که مو لای درزش نمی رود و درمورد رسیدگی به این پرونده گفته:"ما بنای این نداریم که دقت را فدای سرعت یا سرعت را فدای دقت کنیم". درحالیکه از نظر حقوقی هیچ وقت دقت نمی تواند فدای سرعت شود و معلوم نیست اینکه "نه سرعت را فدای دقت می کنیم" اصولا برای چه مطرح شده است؟
به دلیل وجود حساسیت عمومی و ذره بین بزرگ جامعه در این پرونده جنایی هر نهاد و سازمان یا شخصی که خود را در این میان بیگناه می داند یا مدعی اجرای عدالت است باید با شفافیت کامل، ادله قوی، وکلای مستقل و شجاع، رعایت آیین دادرسی، دادگاهی منصفانه و حضور نمایندگان مطبوعات مستقل در جریان پرونده و دادگاه به میدان بیاید. وگرنه افکار عمومی قانع نخواهند شد و روند بی اعتبار شدن نهادهای قضایی و امنیتی کشور ادامه خواهد یافت.
برخی در رساناها و فضای مجازی هوش بالای محمد علی نجفی و مدارک بالای تحصیلی وی را چنان تحلیل می کنند که گویی این ویژگی ها قبح کار زشت او را کم تر می کند. داوری نهایی در مورد این قتل و آقای نجفی را البته باید به رای یک دادگاه عادلانه و قضاوت مستدل و منصفانه سپرد. اما هم کشتن یک انسان دیگر به هر علت و بهانه محکوم است و هم داشتن مدارج بالای تحصیلی و ضریب هوشی بالا هیچگاه دلیل درستکاری یک فرد نبوده و نیست.