تحلیل سایت نقطه
برای مثال به حملات طرفداران جمهوری اسلامی در نایاک به «نئولیبرالیسم» نگاه کنیم. از همهی ابزار تحلیل باز و آزاد درون سیستم نئولیبرال کمک میگیرند تا به نقد و نارسایی سیستم نئولیبرال برسند. از نویسندگان، متفکران، منتقدین و سیاستمداران مخالف نئولیبرال مدام جملات و گزارههای تکبیتی نقل به مضمون میکنند.
بامداد امروز یکشنبه ۲ ماه ژوئن را با پیامی روی تلگرام سایت «مردم ریپورت» آغاز کردیم. پیامی کوتاه که از امیر طاهری، روزنامه نگار سرشناس، که بتازگی با مجلهی اینترنتی «ایندپندنت» حوزهی جدیدی بر فعالیتهای خود را افزوده، یکی از نحوههای برخورد با طرفداران جمهوری اسلامی در خارج از کشور را توصیه میکند.
این توصیه بسیار مفید است. جالب این است که همانطور که مدتی پیش سایت نقطه نیز در مقالهای اشاره داشت، این توصیه از سوی کاربران شبکههای اجتماعی بسیار فراوان و خوب مورد استفاده قرار گرفته است. در میان کاربران این شبکههای اجتماعی بسی فراوانند ایرانیانی که زبان «تحلیل» را به دیگر هموطنان آموزش میدهند.
تحلیل و سیستم
از دلائل فاصله افتادن بین غرب و شرق، و پیشرفت سریع غرب در دو صدهی اخیر، از دلایل جا افتادن ریشههای نگاه فلسفی به مسائل و ماندگار شدن این نگاه در اروپا و غرب از زمان یونان باستان، از دلایل بسر بردن انسانها در باورهای قدیمی چند هزار ساله و زیستن با اتکای به آن باورها، نبود قوهی تحلیل در ذهنیت آدمی است - هدف این نیست که گفته شود این امر ژنتیکی است، اما خوگرفتن به تحلیل و جرات تحلیل مسائل از دوران کودکی در ذهن انسان جای میگیرد و طبعا محیط پرورش بسیار در این مورد مهم است. با اینحال در طول مسیر زندگی و بویژه در دوران تحصیلات نیز مغز آدمی میتواند به تحلیل مدام نزدیکتر شود.
از فلسفهی تحلیلی که مرز بین فلسفهی مدرن و فلسفهی کلاسیک است گرفته تا كامپیوتر که یک ماشین تحلیلگر است، در هندسه و ریاضی و زبان نیز امروزه از روشهای تحلیل استفاده میکنند. اما روی سخن ما در این مطلب طبعا با نوع نگرش تحلیلی به مسائل جامعه و سیاست است که خود شاخهای از فلسفهی تحلیلی میتواند باشد. تولد و تاثیر تحلیل در همهی ابعاد کارکرد ذهن بشر نیز بی شک از قدرت استدلال و برتری یافتن جایگاه علوم تجربی در زندگی بشر است.
تحلیل چیزیست که دارای فایده است و این فایده سیستمها را از اشتباه، کهنگی و گندیدن نجات میدهد. تحلیل کارش رفتن به درون اجزای یک سیستم و شکافتن و بازبینی آنها در جایگاه خود و در ارتباط با دیگر اجزای سیستم تا آنجایی که ایراد را پیدا کند و بدنبال چاره حرکت نماید، است. برای اینکه تحلیل بتواند درست حرکت نماید (در ذهن آدمی نگاه تحلیلی زاده شود) و پویا (خواهان بهتر) باشد چهار شرط لازم است:
۱- شرط اول برای نیاز به تحلیل، تشخیص و اعتراف به یک ایراد یا نارسایی است.
۲ - دوم اینکه بتوان آماده شد برای قبول اینکه این نارسایی میتواند ناشی از کمبود لازمات باشد.
۳ - و در مرحلهی سوم جرات و توان این را داشت که کلیت سیتسم را زیر سوال برد.
۴ - همینطور مقایسهی مورد نقد با «رقیب» آن، شرط اصلی تحلیل است.
برای همین نیز واژهی تحلیل در برابر ترکیب قرار میگیرد. معنای ضعیف شدن نیز در ذهن تبادر میکند. معنای رسیدن از سادگی به مفاهیم پیچیده را نیز میدهد. تحلیل در هر حالتی برای نجات سیستم حرکت میکند و اینکه پس از اتمام کارش چند درصد از سیستم هنوز قابل استفاده است به نتیجهی تحلیل بستگی دارد.
(خواننده گرامی ما همین جا با یک مکث کوتاه میتواند بازبینی بر این نکته داشته باشد که چرا سیستمهای فکری ایدئولوژیک و مذهبی برای حکومتها به معنای گندیدن تدریجی سیستم حکومت هستند. این سخن سفسطهای بیش نیست که «روح ایدئولوژی و دین با تحلیل همخوانی دارد»؛ زیرا تحلیل پویا همیشه با کلیت در تضاد قرار میگیرد و مشکل بسیار پیدا خواهد کرد.)
جایگاه مقایسه در تحلیلهای سیاسی
در تحلیل هیچ چیز مهمتر از شکافتن نقش و کارکرد اجزای سیستم نیست. تحلیل راستین، و نه تفسیرمدار، با رسیدن به اینکه اجزای سیستم دارای کفایت نیستند خواهان دگرگونی خواهد شد. این دگرگونی یا به بهبود جزء قدیمی و یا حذف جزء قدیمی و بکار گرفتن جزء جدید منجر میشود. چنانچه بدلیل گستردگی و انبوه ناكارآمدی اجزاء، سیستم لازم به جایگزین داشته باشد، تحلیل آنرا توصیه مینماید.
اما برای شناخت و یافتن ارزیابی دقیق از کار اجزا نیاز به «مقایسه» است. اگر جزء جدیدی را در کنار جزء قدیم نداشته باشیم، این مقایسه صورت نمیپذیرد. سیستمهای ایستا و دیکتاتور (ذهنیتهای ایستا و دیکتاتور) خواهان این پروسه نیستند. از آن فرار میکنند. از مناظره میگریزند، از پاسخدهی طفره میروند، از دروغ نهایت استفاده را میبرند، از خلط مبحث بهره میگیرند، در انجام وظیفه کاهلی میکنند، گناه و تقصیر را به گردن «رقیب» و «شرایط» میاندازند. از هر امکانی مدد میجویند تا به این تحلیل دچار نگردند.
برای مثال به حملات طرفداران جمهوری اسلامی در نایاک به «نئولیبرالیسم» نگاه کنیم. از همهی ابزار تحلیل باز و آزاد درون سیستم نئولیبرال کمک میگیرند تا به نقد و نارسایی سیستم نئولیبرال برسند. از نویسندگان، متفکران، منتقدین و سیاستمداران مخالف نئولیبرال مدام جملات و گزارههای تکبیتی نقل به مضمون میکنند. اما زمانیکه به جمهوری اسلامی میِرسند با تک جملهای که «بله، قبول دارم که در جموری اسلامی هم کمبود ها و اشتباهاتی روی داده است»، مبحث را میبندند. یا اینکه تظاهرات روز ۲۲ بهمن را در حکم «رفراندوم» میانگارند. *
مثال دیگر: بخشی از مخالفان سرسخت لیبرالیسم و بازار آزاد نیز که به تحلیل اجزای لیبرالیسم میپردازند و کارشان را هم خوب انجام میدهند، بسیار دقیق و با حوصله به تحلیل همهی ضعفها و اشتباهات سیستمهای سرمایهداری و آمریکا میپردازند. اما مشکل زمانی پیش میآید که از نقاط برتری و مثبت این سیستم کلامی حرف نمیزنند و تازه از مقایسهی نتایج این تحلیل با «رقبای» لیبرالیسم نیز سخنی به میان نمیآورند. برنی سندرز، نامزد حزب دموکرات آمریکا در دورهی قبلی که به سود هیلاری کلینتون کنار رفت، برای تحلیل شرایط اقتصادی آمریکا، نگاه را به کشورهای شمال اروپا کشاند و ادعا کرد که آمریکاییان سزاوار بکار گیری «اجزایی» از سیستمهای اقتصادی و رفاه اجتماعی اسکاندیناوی هستند. این پیشنهاد جایگزین کردن بخشهای از سیستم اجتماعی آمریکا با نمونههای اسکاندیناوی به گوش بسیاری خوش نشست و امید که این رویداد را در آینده شاهد باشیم. اما، در مقام مقایسهی شرایط آمریکا برای ایجاد دگرگونی در سیستم آن، تحلیل درست و پویا (خواهان بهتر) نمیتواند از چین و روسیه لحظهای چشم بپوشاند. پس، این تحلیل سندرز، نه تنها دقیق و مجرب نبود، بلکه باید در درون سیستم عظیم اقتصادی آمریکا با ظرافت و با شکیبایی مرحله به مرحله اجرا و نظارت شود.
جمهوری اسلامی ایران
اکنون اگر به تحلیل سیستم، دستاوردهای چند دهه، وعدههای اجرایی، سیستم قضایی، فساد اقتصادی، اپیدمی خرافات، جایگاه زنان، جایگاه علم روانشناسی در آموزش و پروش، نحوهی کار سیستم قانونگذاری، سخنان سران رژیم، بهرهگیری از متخصصین و کارشناسان درون کشور بپردازیم، جمهوری اسلامی کاملا یک سیستم «گندیده» را نمایندگی میکند. همانند میوهای که از درون گندیده است اما سوی سالم آنرا جلوی چشم خریدار بگذارند. تمامی اجزای این سیستم از زمان خود دور افتاده، عقب مانده و دارای نقصهای بزرگ اجرایی، کمیتی و کیفیتی است. برای همین اصلاحطلبان راستین و مردمی، که دیگر باقی نماندهاند، از بیست و چهار سال پیش تلاش کردند که با تحلیل این سیستم، به کمک آن آمده و بهبودش بخشند. اصلاحطلبان حکومتی و عاشقان نظام، با روشهایی که بارها به تحلیل آن در این سایت پرداختهایم (سفسطههای حرافانهی اصلاحطلبی)، چون دیدند که نظام تحلیل را بر نمیتابد، به حفظ آن همت گماردند و در درون و خارج از فشارهای وارده به سیستم کاستند.
اما هر سیستمی وقتی به مرحلهی گندیدن برسد باید آنرا حذف کرد. همانند دور انداختن میوهای که دیگر خریداری نخواهد داشت. طبعا وقتی از سیستمی چون یک حکومت حاکم بر کشوری سخن میگوییم، شاید مثال میوهی گندیده بسیار دور از ذهن بیاید زیرا حکومت سیستمی است که تعویض آن بسیار هزینه و تلفات خواهد داشت. و همین حجم تلفات و خسارات است که انواع روشهای تحلیل و بهبود را از سوی نیروهای داخلی و خارجی به حکومت پیشنهاد میدهد. اما غافل از اینکه با ارجاع به تاریخ تشیع، نحوهی زندگی آخوند شیعی و جایگاهی که او برای خود قائل است، منافعی شخصی که بر منافع کشور ارجحیت یافتهاند، سطح بدفهمی طرفداران رژیم و از همه بدتر ایدئولوژی مرگزا و مخرب انقلابیون، هیچ امکان ترمیم و تعویض اجزای این سیستم باقی نمانده است.
جمهوری اسلامی در مقایسه با عراق، ترکیه، آدربایجان و حتی «شیخنشینهای» جنوب کاملا مردم ایران را در شرایط اسفبار و پر مشقتی قرار داده است. در هر زمینه که به آمارهای راستین و نتایج کار جمهوری اسلامی روی آوریم با این واقعیت برخورد میکنیم که ایران کشوری است بس عقب مانده و دارای مشکلات بسیار بزرگ، اما ظاهری که این مشکلات را تا حدی میپوشاند.
تحلیل/نقطه
۲ جون ۲۰۱۹
* عطاالله مهاجرانی در برنامهی محبوباش، «شصت دقیقهی» بی بی سی، دقیقهی ۱۵، میگفت مردم در سالروز انقلاب در خیابانها رفراندوم برگزار نمودند. این نوع جدید رفراندوم است البته که فقط رای «آری» را میدهند و تنها رای آری محسوب میشود. و رایهایی مثل دیماه ۹۶ که، بدون مجوز و با ترس از جان، «نه» گفتند رای نیست.
............................................................................................................................................
منابع:
Graham, Benjamin & Dodd, David, Security and analysis, Principles and Technique, 2009
Grant, Robert M., Contemporary strategy analysis : concepts, techniques, applications / 2017
پروژه پرستوها" یا ماجرایی دیگر؟ حمید فرخنده