Monday, Jun 3, 2019

صفحه نخست » هوشنگ امیراحمدی: ظریف به تحریک نایاک کارهایی کرد در چارچوب منافع نظام و نه منافع ملّی!

zari_kerry.jpgکیهان لندن - وزارت خارجه جمهوری اسلامی و بخشی از دموکرات‎های آمریکا با همراهی لابیگران نظام در آمریکا، کانادا و اروپا درپی یافتن راه دررو برای رژیم ایران با هدف مقاومت در برابر تحریم‎ها و «فشار حداکثری» هستند به این امید که شاید دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا پیروز نشود و چه بسا جمهوری اسلامی بتواند از این بزنگاه نیز به سلامت عبور کرده و مدتی به زندگی ادامه دهد.

شنبه شب ۲۵ ماه مه ۲۰۱۹ (چهار خرداد) هزاران نفر از کاربران توییتر با ترند کردن هشتگ «NIACLobbies4Mullahs#» (لابی نایاک برای ملاها) اعلام کردند شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) صدای مردم ایران نیست.

پیش از ترند شدن این هشتگ در شبکه‎های اجتماعی، دکتر هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی که سال‎هاست در محافل سیاسی به عنوان یکی از عوامل اصلی تاسیس نایاک معرفی می‎شده در یک مصاحبه کم‎سابقه مواضع تندی علیه نایاک، موسسان آن و وزارت خارجه جمهوری اسلامی گرفت. وی پیش از این نیز در سال ۲۰۱۷ در گفتگویی گفته بود که نایاک را محمدجواد ظریف درست کرده است. کیهان لندن درباره‎ی این مسائل و همچنین تنش‎ها در روابط تهران و واشنگتن با او به گفتگو پرداخته است.

وزارت خارجه جمهوری اسلامی و بخشی از دموکرات‎های آمریکا با همراهی لابیگران نظام در آمریکا، کانادا و اروپا درپی یافتن راه دررو برای رژیم ایران با هدف مقاومت در برابر تحریم‎ها و «فشار حداکثری» هستند به این امید که شاید دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا پیروز نشود و چه بسا جمهوری اسلامی بتواند از این بزنگاه نیز به سلامت عبور کرده و مدتی به زندگی ادامه دهد.

شنبه شب ۲۵ ماه مه ۲۰۱۹ (چهار خرداد) هزاران نفر از کاربران توییتر با ترند کردن هشتگ «NIACLobbies4Mullahs#» (لابی نایاک برای ملاها) اعلام کردند شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) صدای مردم ایران نیست.

پیش از ترند شدن این هشتگ در شبکه‎های اجتماعی، دکتر هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی که سال‎هاست در محافل سیاسی به عنوان یکی از عوامل اصلی تاسیس نایاک معرفی می‎شده در یک مصاحبه کم‎سابقه مواضع تندی علیه نایاک، موسسان آن و وزارت خارجه جمهوری اسلامی گرفت. وی پیش از این نیز در سال ۲۰۱۷ در گفتگویی گفته بود که نایاک را محمدجواد ظریف درست کرده است. کیهان لندن درباره‎ی این مسائل و همچنین تنش‎ها در روابط تهران و واشنگتن با او به گفتگو پرداخته است.

-آقای امیراحمدی، اخیراً در مورد نایاک مواضعی گرفتید که تقریبا بی‌سابقه بوده؛ درباره‎ی فعالیت‎های این سازمان و شخص تریتا پارسی مسائلی را عنوان کردید که قبلاً در موردش حرفی نزده بودید. چرا در این روزها این مسائل را مطرح کردید؟

- نایاک و آقای ظریف به نظرم در برجام کارهایی ضد منافع ملی ایران کردند. من از روز اول مخالف برجام بودم اما نایاک و آقای ظریف و دیگران می‌گفتند به نفع منافع کشور است که کلاً دروغ بود. آقای ظریف دیپلمات خوبی بود اما وقتی وارد میدانی شد که به نظرم برایش بزرگ بود کارهایی کرد که با منافع ملی ایران جور در نمی‌آمد. علاوه بر آن، ایشان در جاهایی به تحریک نایاک شروع به کارهایی کرد که صرفاً در چارچوب «منافع نظام» بود و نه منافع ایران و من نمی‌توانستم این را تحمل کنم.

از طرفی دیگر، من تحت فشار خیلی ناجوانمردانه عده‌ای بودم که هیچ اطلاعی از نایاک و رابطه من با آن نداشتند ولی مرا متهم به ایجاد نایاک، رهبری آن و همکاری با تریتا پارسی می‌کردند! در واقع جریان نایاک شده بود امیراحمدی و نایاک هم ناجوانمردانه در این‌باره سکوت می‎کرد. این بود که من تصمیم گرفتم به خاطر شفافیت توضیح بدهم که نایاک چه ربطی به من دارد یا ندارد و اصولاً نایک چه زمانی درست شد، آقای ترتیا پارسی کیست و با من چه ارتباطی داشته. خواستم در این رابطه توضیحاتی برای مردم ایران در داخل و خارج از کشور بدهم که دست از سر من بردارند. هرجا که می‌رفتم می‌گفتند نایاک- امیراحمدی! متاسفانه فرهنگ ایران همین است: هم شفاف نیست هم افراد متاسفانه مطالعه ندارند و بدون مطالعه حرف می‎زنند. اکثریتی هم از دروغ‎پردازی و کَلک و شارلاتان‌بازی خوششان می‎آید. به هر حال باعث دردسرم شده بود و می‌خواستم یک‌بار برای همیشه تکلیف خودم را با نایاک و تریتا پارسی و آقای ظریف روشن کنم آنهم در چارچوب شفافیت و آنجور که واقعیت است.

-شما در یکی از مصاحبه‌ها گفتید تریتا پارسی را برای تحصیلات از سوئد به آمریکا آوردید، حتی برای اقامتش در آمریکا او را حمایت کردید و او هم با شما همکاری می‎کرد!

-عرض کردم تریتا پارسی در سوئد بود؛ یک جوانی ایرانی تازه فوق لیسانس گرفته بود می‎خواست به آمریکا بیاید، اما اجازه کار نداشت. از من خواست کمکش کنم. شورای ما آن‌موقع کارهای مهمی می‎کرد. دیدم جوانی است که خیلی به کار شورا علاقمند است. ایشان را در شورا استخدام کردم و از همان طریق استخدام اسپانسر او برای گرفتن ویزای کار شدم. کمتر از یک سال برای من کار کرد و بعد هم گفت قصد ادامه تحصیل دارد و من هم به عنوان یک استاد دانشگاه همیشه دوست دارم همکاران و کارمندان هرچه بیشتر تحصیل کنند و گفتم با کمال میل؛ هرچه از دست من بر می‎آید برای ایشان کردم. واقعاً هم ادامه تحصیل داد اما همزمان نایاک را هم سر هم کرد.

-بطور غیررسمی گفته می‎شود جمهوری اسلامی از نایاک حمایت مالی کرده، شما در این مورد چه می‌دانید؟ آیا فکر می‎کنید حمایت‎های احتمالی جمهوری اسلامی از شورای ملی ایرانیان مالی هم بوده؟

-نمی‎دانم، اصلاً اطلاعی در مورد این مسئله ندارم، چون مسائلی است که نمی‌شود همینجور کیلویی در مورد آن حرف زد. باید مدرک و دلیل باشد و هیچ مدرکی را دست خودم ندارم که آقای تریتا پارسی یا نایاک از جمهوری اسلامی پول گرفته است. راستش نمی‎دانم و در این مورد عقیده‎ای ندارم.

مطالب بیشتر در کیهان لندن

-در ماه‌های گذشته نهادهای امنیتی آمریکا به دفتر نایاک رفتند و گفته شد آن محل را بستند و لوازمی مثل کامپیوتر را خارج کردند که نشان می‌داد وضعیت آنها در دولت ترامپ در مقایسه با گذشته بسیار تغییر کرده و جایگاهی که این سال‎ها دست و پا کرده‌اند رو به افول است. حرف‌های امروز شما تا چه اندازه تحت تاثیر ضعیف شدن نایاک است؟

-نه، خوشبختانه حرف‏‌هایی که من زدم بعد از اتفاقاتی بود که برای نایاک افتاد که در واشنگتن به دفترشان رفتند و کامپیوتر را برداشتند. این جریاناتی که من می‎گویم بعد از این اتفاقات بود، بنابراین حرف‎های من باعث نشد آمریکا یا FBI یا هر سازمان دیگری به نایاک مشکوک شود. نکته دوم این است که نایاک خیلی نزدیکی داشت با سیاستمداران آمریکا؛ با آدم‎های دست دوم و سوم‎شان کار می‎کرد و از دولت آمریکا هم پول می‌گرفت...

-... آقای امیراحمدی، اتفاقاً در این مورد هم پرسشی وجود دارد. بخشی از آنچه ظریف گاهی در مصاحبه‎ها می‎گوید یا توییت می‎کند و در یک دوره خاص مدام آن را تکرار می‎کند درست همانچیزی است که از زبان نایاکی‎ها هم شنیده می‎شود؛ مثلا جداکردن ترامپ و به قول خودش تیم «ب» از دیگر سیاستمداران یا جنگ‎طلب بودن بقیه و طالب مذاکره نشان دادن ترامپ...! پرسش این است که آیا این میزان که در مورد نایاک صحبت می‎شود توانسته در روابط بین ایران و آمریکا واقعا نقش بازی کند؟ اصلاً تا این حد که ادعا می‎شود، مهم بوده و ظرفیت اثرگذاری داشته‌؟

-نه، فکر نمی‎کنم. اعتقاد دارم آمریکا در مورد نایاک خیلی بیشتر از من می‎داند. به نظرم خیلی بیشتر از من روابط نایاک با جمهوری اسلامی را می‌داند. در این مورد اصلاً شک نکنید. هم اطلاع دقیق هست، هم کامپیوترهای آنها را گرفتند. آقای تریتا پارسی برای آنها شناخته شده است. پارسی هم از توبره می‌خورد و هم از آخور. ایشان برای فعالیت‎هایش کلی از دولت آمریکا پول گرفته و این همه جا هست از National Endowment For Democracy و سازمان‌هایی که وابسته با جاهای مختلف در آمریکا هستند و از اینها پول می‎‎گرفت و فعالیت‌های آنها در زمان احمدی‎نژاد خیلی در چارچوب فعالیت‎های دولت آمریکا بود یعنی از تحریم‎ها علیه سپاه و احمدی‎نژاد حمایت کردند. نایاک یک موقع سوگلی آمریکایی‎ها بود، از رفتن به کنفرانس‎ها، جلسات و تلویزیون‎ها تا کنگره آمریکا، تریتا پارسی همه جا بود و عموماً حرف آمریکایی‌ها را می‌زد. ایشان هم با آمریکایی‎ها کار می‎کرد و هم با جمهوری اسلامی.

- چرا نایاک ارتباط خود با جمهوری اسلامی را انکار می‌کند؟

-چون دروغ می‎گویند و شارلاتان‌‌اند، حتماً به قول خودمان ریگی در کفش‌شان است. اگر نبود شفاف می‎گفتند.

- فکر میکنید امروز وضعیت رابطه‏ ایران و آمریکا با پیش از امضای برجام قابل مقایسه است؟ بخشی از تحلیلگران معتقدند رابطه‎ تهران و واشنگتن به نقطه بازگشت‌ناپذیر رسیده، آیا امکان مذاکره بین آنها وجود دارد؟

- شانس گفتگو هست اما شانس عادی شدن رابطه نه! این رابطه دیگر خیلی تخریب شده. جمهوری اسلامی هم تا حد زیادی تخریب شده، یعنی حکومت دیگر نمی‌تواند این رابطه را عادی کند و زیر بار چنین رابطه‌ای برود و اصولاً نظام بهم ریخته و به سرعت در حال سرنگون شدن است...

-...منظورتان چیست؟ می‌شود دقیق‌تر توضیح بدهید؟ «رژیم ایران در صورت مذاکره با آمریکا سرنگون میشود» یا اینکه «چون در حال سرنگونی است نمیتواند مذاکره کند»؟

-به نظرم جمهوری اسلامی چه با آمریکا مذاکره بکند چه نکند در مسیر سرنگونی قرار گرفته. خیلی‌ها فکر می‎کنند اگر با آمریکا مذاکره کند و کمی پول به اینها بدهند و تحریم‎ها برود حکومت زنده می‎ماند...

-... رژیم ایران چه فاکتورها یا ابزاری را از دست داده و با چه شرایطی روبروست که شما را مجاب می‎کند تا بگویید به نقطه بی‏‌بازگشت رسیده؟

-یکی اینکه این حکومت مشروعیت خود را از دست داده است. یعنی مردم نسبت به این حاکمیت کلاً بی‌اعتمادند و جز افرادی که خیلی خیلی در حکومت‌ هستند کسی به آنها اعتماد ندارد. حتی در درون خود سیستم هم بهم اعتماد نمی‎کنند. این اعتماد هم بین مردم و حکومت از بین رفته و هم درون حکومت بین جناح‌ها نابود شده است. بنابراین مشکل عدم اعتماد به این حکومت و عدم مشروعیت آن زیست نظام مذهبی را زیر سوال برده. این حکومت یک وقتی می‎گفت من انقلابی و اسلامی‎ام اما هیچکدام از اینها نیست؛ نه انقلابی و نه اسلامی. ایرانی هم که هیچوقت نبوده! ضمنا کشوری است که ۵۰ درصد جامعه آن زیر خط فقرند و به قول آقای خمینی کوخ‎نشین شده‎اند که قرار نبود بشوند.

در همین حال هم یک جریان بسیار اشرافی و دزد و فاسد بر جامعه حاکم است و دزدانی حاکم‌اند که به هیچ‌ چیز رحم نمی‎کنند و رودربایستی با کسی ندارند. مردم اینها را می‎دانند. این حکومت کارآیی خود را نیز از دست داده و نتوانسته آدم بسازد. یک عده آدم ساخته که از اول انقلاب همه آنها سرکارند و الان نزدیک ۸۰ و ۹۰ و ۱۰۰ سال سن دارند!

این نیرو کم کم قابلیت‎های فکری خود را از دست داده، و قابلیت‎های عملی و سیاست‌گذاری و کاربردی خود را هم از دست داده است. اصلاً فرسوده شده، فرسودگی فکری و فیزیکی دارند و فرسودگی مردمی دارند. مردم وقتی به حکومت نگاه می‎کنند جُک می‎گویند، در مورد سن آنها، و در مورد حرف زدن و تفکر آنها. مشکلات دیگری هم هست: محیط زیست از بین رفته و مردم حاکمان مذهبی را مسئول می‎دانند. فرهنگ مردم هم نابود شده و فرهنگ بداخلاقی جایگزین شده است. مردم اینها را مسئول از بین رفتن ایران می‌دانند؛ عظمت و تمدن و فرهنگ و جایگاه جهانی ایران را از بین برده‎اند.

-اینکه فردی مانند شما این حرف‌ها را می‎زند چند پیام دارد. شما بیش از سه دهه به بهبود و عادی ساختن روابط ایران و آمریکا امیدوار بودید، تا حدی که به صندوق رای جمهوری اسلامی نیز باور داشتید و برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می‎کردید، اما حالا از سرنگونی نظام میگویید. یا پس از گذشت سالها، تازه الان می‎گویید که نایاک مهرهی جمهوری اسلامی است. آیا این نشانههای موفق نبودن تحلیل و مسیر شما نیست؟ شما چند ماه پیش حتی برای حفظ نظام پیشنهاد کردید دولت روحانی کنار برود و یک دولت شبه‌نظامی تشکیل شود. این یک تناقض نیست؟

-جمهوری اسلامی همه را مأیوس کرده از جمله مرا! یعنی به هر حال نظامی بود که از انقلابی بیرون آمد. حالا یا این انقلاب را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم بحث دیگری است. به هر حال مردمی رفتند و انقلاب کردند برای یک انتظاراتی. متاسفانه اینها انتظارات را نابود که کردند هیچ وضعیت ما را از صفر بدتر کردند. من به عنوان یک وجدان آگاه کشور نمی‎توانستم نسبت به این جریان ساکت باشم...

-...چرا پس اینقدر دیر!؟

-ببینید، من هیچوقت نه کارمند این حکومت بودم نه کار خاصی کردم. تنها کاری که من با این حکومت کردم رابطه ایران و آمریکا بود. اعتقاد داشتم این رابطه به نفع ملت ایران است و هنوز هم این اعتقاد را دارم. برای اینکه در نبود آن، تحریم و جنگ و این چیزها هست. برای اینکه جنگ و تحریم نباشد از ۳۵ سال پیش در این رابطه رفتم و به خاطر منافع ملی و مردم ایران گفتم این رابطه را درست کنم. تمام زورم را هم زدم و هر کاری هم که توانستم کردم و متاسفانه نشد. بجز رابطه با آمریکا، برای جامعه مدنی هم سعی کردم کمک کنم؛ باز هم نشد. در جنگ ایران و عراق کمک کردم. در بازسازی مناطق جنگی و زلزله‌زده کمک کردم. خیلی هم کمک کردم. برای اینکه من آدم ملی هستم، وطن‌پرستم، دلم می‎سوزد. حکومت بلد نیست، مردم که گناه ندارند. تا کار به جایی رسید که دیدم بی‎فایده است؛ دیدم که اینها همه بی‌فایده است. این حکومت از اول سقف‌اش سوراخ بود و چکه می‎کرد، بعد دیوارش سوراخ شد بعد متوجه شدم تمام ستون‌هایش پوسیده...

-... بعد از سه دهه این خلاصه‎ نظر شماست در مورد جمهوری اسلامی؟

-بله، من بر اساس درک آکادمیک و تجربه به اینجا رسیدم. من سه دهه و نیم با این حکومت سر و کله زدم. یکی از سفیران حکومت که از دوستان من است می‎گفت آقای امیراحمدی تو تنها براندازی هستی که ما در حکومت از او گله‎ای نداریم، چون «تو هر کاری که می‎شد کردی که ما را آدم کنی اما ما آدم نشدیم!» من مثل بقیه از روز اول نیامدم که برانداز شوم. من آمدم اینها را به قول دوستم آدم کنم که نشد! سر برجام به مذاکره کننده‌ها گفتم که دارند سرتان را کلاه می‎گذارند گوش ندادند. گفتم در مورد جامعه مدنی کار کنیم که نشد، و گفتم دموکراسی بسازیم که نشد. گفتم این مسائل را تبدیل به جریان اصلاح‌طلبی و این مسخره‌بازی‎ها نکنید، گوش ندادند. حتی دریای خزر را فروختند. هر کاری کردم نشد. گفتم حالا که نمی‎شود راه دیگری را پیدا کنم. الان هم راه همان راه سازندگی است. من اصلاً از این کلمه برانداز خوشم نمی‎آید، من نمی‌دانم برانداز یعنی چی. ما چی را می‎خواهیم براندازی کنیم، کشور را که نمی‎خواهیم براندازی کنیم. سازمان درست کردم به نام «آبان» با یک طرح‎ جامع گذار. حدود ۲۰۰ نفر آخوند هستند حکومت مذهبی را حاکم کرده‌اند که در قرن ۲۱ بی‌سابقه است و به کشور صدمه اساسی زده و خرابکاری‌های جبران‌ناپذیر کرده است. اینها باید بروند. مدارک «آبان» روی تارنمای آن موجود است و کانال تلگرام هم داریم.

- از صحبت‌های شما اینطور برداشت می‌کنم که مقصر این وضعیت‎ را در جناح‎ها و باندهای درون حکومت جستجو می‎کنید و در مورد مسئولیت‏‌های علی خامنه‎ای با اکراه چیزی می‌گویید. آیا این یک سودجویی است یا اصول سیاسی شما اقتضا میکند که فعلاً نوک پیکان را به سمت ولی فقیه نگیرید و ایراد را بین دو جناح درون نظام سرشکن کنید!

-من یک آدم سیاستمدارم، یک روشنفکر سیاسی نیستم. سیاستمدار ایدئولوژیک برخورد نمی‎کند، واقعگرا و عملگراست و مراحل مختلف سیاست را فازبندی می‎کند و فکرها را کیلویی روی میز نمی‎گذارد. من نامه‎ای نوشتم به آقای مهدی کروبی که واقعاً تاریخ اخیر ایران است. این نامه بهانه‎ای بود برای نوشتن نامه‌ای به خامنه‎ای و گفتم وضع هر روز خراب‎تر می‎شود و پیشنهاد می‎کنم با سپاهیان و مردم این سکان کشتی‌ای را که در حال غرق شدن است به دست بگیرید به ساحل نجات بروید. طرح هشت ماده‎ای گذار را هم روی میز برایش گذاشتم تا پیاده کند و بعد به طرح دولت شبه‌نظامی رسید...

-... یعنی شما احتمال میدادید که طرح‌تان به بن‌بست برسد؟

-من فرصت دادم. گفتم در شش ماه این کارها را بکنید، نکردند. یک مرحله جلوتر رفتم گفتم از نیروهای نظامی کشور می‌خواهم وسط بیایند و به اتفاق مردم این کشور را از دست این تعداد روحانیون بگیرند. اسم این را گذاشتم خروج عزتمندانه روحانیون حاکم و ورود عزتمندانه مردم و نظامی‎ها. باز هم گوش ندادند، چند ماه بعد سازمان «آبان» را ساختیم و این سازمان گفت ما اصلاً این نظام را قبول نداریم. این نظام مذهبی برای حل مسائل مشکل دارد و برای شنیدن مشکل دارد. سازمان «آبان» می‎خواهد ازاین نظام بگذرد اما با هم. ما گفتیم این نظام ۲۰۰ روحانی تراز اول دارد که کشور دست‌شان است و می‎خواهیم اینها بروند. این مدل من همان مدلی است که انقلاب ۱۳۵۷ عمل کرد.

شاه فقید ارتش ۴۰۰ هزار نفره داشت، گارد داشت، ساواک عریض و طویل داشت. دربار و نخبه‎های سیاسی داشت. اما مردم در خیابان می‌گفتند شاه باید برود. چون شاه که می‎رفت همه چیز بهم می‌ریخت. الان ما ۲۰۰ شاه داریم باید این ۲۰۰ نفر بروند که یکی از آنها شاه شاهان، شیخ شیخ‎ها، آخوند آخوندهاست. در آخرین مرحله که همین دو سه هفته گذشته بود ما تمام تمرکز را روی آقای خامنه‎ای گذاشتیم و گفتیم آقای خامنه‎ای مسئول اصلی این وضعیت است و او هم باید برود. ما هیچ رودربایستی با کسی نداریم از جمله با آقای خامنه‎ای.

خامنه‎ای مسئول اصلی همه گرفتاری‎هاست. از ایشان هم گذشتیم. ما یواش یواش جلو آمدیم. معنی‌اش این نیست که من نمی‌دانستم ایشان مسئول است. من از ۳۵ سال پیش می‌دانستم که خامنه‌ای نمی‌خواهد رابطه با آمریکا را درست کند. اما اگر این را می‎پذیرفتم فعالیت نمی‎کردم و می‌رفتم دنبال کارم در حالی که در این مدت فعالیت کردم. وقتی وارد این رابطه شدم ۵ درصد ایرانی‎ها فکر نمی‎کردند کار درستی است و من عقل دارم، امروز ۹۰ درصد مردم رابطه ایران و آمریکا را می‎خواهند و این افتخار بنده است که مردم طرفدار فکر امیراحمدی هستند! من سال‌ها پیش چیزی را دیدم که مردم ایران ندیدند! نخبه‎های سیاسی و مخالف حکومت ندیدند! و آن اینکه این رابطه به نفع مردم و به ضرر نظام است!

شاه فقید بهترین دوست آمریکا در منطقه بود اما توسط خود آمریکایی‎ها و اسرائیلی‎ها سرنگون شد. دوستی با آمریکا سر کار ماندن را تضمین نمی‎کند وگرنه شاه فقید سر کار مانده بود. آمریکایی‎ها دیکتاتورها را پرورش می‎دهند و بعداً نابود می‌کنند. من به مخالفین حکومت نمی‌توانستم بفهمانم این رابطه به نفع شماست. مخالف این رابطه خامنه‎ای است. وقتی او مخالف است دیگر شاهزاده رضا پهلوی نباید مخالف این رابطه باشد. متاسفانه هم خامنه‎ای با من جنگید و هم مخالفان حکومت.

-اما آقای امیراحمدی، بسیاری از مخالفان حکومت سالیان سال است که می‌دانند رابطه ایران و آمریکا به سود کشور است ومیگویند جمهوری اسلامی اصلاح‎پذیر نیست و با دوقطبی اصلاحطلب- اصولگرا در سیاست داخلی و خارجی بازی می‎کند؛ شما امروز تازه به این نقطه رسیدید که آنها چهل سال و سی سال پیش رسیدند!

-نه! حالا چرا نه؟ شما مخالف بودید. مخالف از روز اول. شاهزاده رضا پهلوی از اول مخالف این حکومت بود چون پدرش را سرنگون کرده بود. برای اینکه زندگی او را نابود کرده بود، یا مجاهدین به همین شکل. آنها از روز اول مخالف بودند چون صدمه دیده بودند. دیدگاه آنها بحث علمی و آکادمیک و درک شرایط نبود. خیلی چیز ساده‎ای بود، تو پدرم را کشتی من پدرکُشتگی با تو دارم و می‎خواهم براندازی کنم. اما آدمی مثل من با جمهوری اسلامی پدرکشتگی نداشت، من سعی کردم سی چهل سال رابطه‎ را درست کنم، جامعه را درست کنم و آخرشم به این نتیجه رسیدم که با جمهوری اسلامی نمی‎شود.

-ترامپ معتقد است جان کری مانع شده رهبران جمهوری اسلامی مذاکره کنند، نظرتان درباره‏‌ی این ادعا چیست؟

-بله، معتقدم درست است. دو دلیل دارد. جان کری بعد از ۵۰ یا ۶۰ سال زندگی سیاسی چیزی نداشت به مردم آمریکا نشان دهد. بعد از مرگ هم هیچ چیز برای یادگاری نداشت. برجام تمام هستی و دستاورد سیاسی جان کری است. جان کری از اینکه ترامپ برجام را خراب کرده شدیداً ناراحت و عصبانی است. کارد بزنید، خونش در نمی‌آید. آقای ظریف هم هیچ چیز برای عرضه نداشت و تنها دستاورد او و روحانی برجام بود.

برجام برای روحانی و ظریف یک خار و یک سرگشتگی است اما برای جان کری دستاورد بود و هست. او سر ایران کلاه گذاشت اما ترامپ چون با اینها دشمنی دارد از برجام خارج شد. کری برای انتقام از ترامپ، ظریف و روحانی را تحریک می‎کند که با آمریکا مذاکره نکنند و نزدیک نشوند.

در جریان سفر ظریف به نیویورک او با دایان فاینشتاین سناتور ارشد دموکرات صحبت کرد. سناتور فاینشتاین از دوستان بسیار نزدیک کری است. کری برای ظریف این ملاقات را گرفت برای اینکه بین جمهوری اسلامی و جمهوریخواهان آمریکا فاصله بیندازد. ظریف احمق و نادان است.

کری می‌داند ملاقات ظریف با فاینشتاین باعث عصبانی شدن ترامپ می‎شود. ظریف نادان هم به ایران می‌رود و می‎گوید من با یک سناتور آمریکایی دیدار کردم! اما نمی‎فهمد این ملاقات منافع ملی را بیشتر به خطر انداخت. او نمی‎فهمد این کار را کری کرد چون می‎خواهد هرچه بیشتر ایران را از ترامپ دور کند. به دنبال جنگ بین ایران و ترامپ است. جان کری اگر طرفدار صلح می‌بود و راست می‎گفت دوستان سناتور جمهوریخواه زیادی دارد که می‎توانست برای ملاقات با ظریف از آنها وقت بگیرد. او نمی‎خواهد بین ایران و جمهوریخواهان رابطه خوبی برقرار شود. ولی کدخدا در آمریکا جمهوریخواهان هستند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy