هفته ی پیش مطلبی منتشر شد از نور پهلوی دختر شاهزاده رضا پهلوی.
لقب شاهزاده را در این نوشته عمدا به کار می گیرم تا نشان دهم که با وجود جمهوری خواه بودن ام، هیچ مساله ای با زاده ی شاه بودنِ یک انسان ندارم.
معمولا عکس این موضوع صادق است یعنی بسیاری از لقب شاهزاده استفاده نمی کنند تا امتیاز بیهوده به شخصی که فرزند شاه است ندهند و چنین امتیاز دادنی را بد شمارند ولی فعلا وضع به گونه ای شده که منِ نوعی باید از لقب شاهزاده استفاده کنم تا نشان دهم که خطاب کردن کسی با این عنوان، اگر امتیازی برای او نباید باشد، عامل نفی او به عنوان انسان نیز نباید باشد.
چیزی که سرنوشت ما ایرانیان را تیره و تار نگه خواهد داشت، غیر از حکومت دیو سیرت اسلامی، افراط و تفریط است در دوستی و دشمنی و حب و بغضی که گاه سراپای وجودمان را فرا می گیرد و ما را به طور کامل از خود بیخود می کند.
نور پهلوی، که شایسته است او را مثل همه ی دختران کشورم، دختر خود بدانم، اخیرا مطلبی نوشته در «ایندپندنت فارسی» و با زبانی روشن و انسانی، از حق زنان ایران سخن گفته و قیاسی کرده است میان دختران ایران با خواهر کوچک اش فرح.
او در این مطلب از ازدواج دختر بچه ها سخن گفته، از محدودیت دختران، از خواهر خودش و درگیری های میان دختر و مادر، از مادر بزرگ محترم اش، ملکه ی ایران، و این که نام خواهرش از مادر بزرگ گرفته شده. از حق طلاق و ارث، از اجازه سفر دادن شوهران به زنان، از بیماری مادرش و از دیگر مسائلی که زنان ایران با آن رو به رو هستند.
یک مطلب تماما انسانی که اگر نام ها را از متن آن حذف کنیم و ندانیم که نویسنده ی آن، «نتیجه» ی پادشاه فقید ایران است کمترین ایرادی به آن نمی توانیم بگیریم.
اما چه باید کرد اگر این مطلب را «نور پهلوی» نوشته باشد. کسی از تبار پهلوی.
در این جا بلافاصله دو گروه رو در روی هم صف می کشند:
اول کسانی که نور را شاهدخت می نامند و پرنسس خود می دانند. کسانی که نور را به خاندان پهلوی و خاندان پهلوی را به پیشرفت ایران و پیشرفت ایران را به انقلاب خانمان بر انداز و حکومت ۴۰ ساله ی نکبت و تباهی متصل می کنند.
دوم کسانی که نور را دختر رضا پهلوی و رضا پهلوی را پسر محمد رضا پهلوی و محمد رضا پهلوی را فرزند رضا شاه پهلوی بنیانگذار سلسله ی پهلوی می دانند. آن ها کل خاندان پهلوی را از صدر تا ذیل و از رضا شاه تا نور پهلوی عامل تباهی و دیکتاتوری و استبداد شاهنشاهی و حتی وقوع انقلاب ۵۷ می دانند و وقتی نامی از افراد این خاندان به میان می آید، چنان چهره در هم می کشند که گویی کلمه ی طاعون به گوش شان خورده است.
من در این میانه، فقط با نور پهلوی و مطلب او کار دارم. با انسانیت او. با باورهای انسان مدارانه و طرفداری اش از زنانی که در کشور ما حق شان بیش از مردان پایمال شده است.
نور، دختر ایران است، مثل همه ی دختران دیگر ایرانی.
آن کسی را که با تمسخر می نویسد «نور مدل بوده حالا هم در نقش دانشجو می خواهد دل به حال زنان ایران بسوزاند اول برود یقه ی پدرش را بگیرد که چقدر از پول مردم ایران در اختیار اوست و بیاورد آن را پس بدهد»، چه باید نام داد؟
قبلا نوشته ام باز هم می نویسم شاید بر مغز سنگی امثال این شخص اثر بگذارد:
آنچه شاه از مادیات نصیب اش شد، هزاران هزار برابرش را نصیب ایران کرد. او به عنوان یک مدیر ارشد، هر چه نصیب اش شد، حقوقی بود هم تراز نفعی که به ایران رساند.
فقط یک فقره اش، خرید همین تسلیحاتی بود که عمری به خاطر آن بر سرش زدند، که اگر نخریده بود، عراق کشور را برده و تکه های بزرگی از آن را خورده بود.
تا سال ۶۳ ما هنوز فشنگ هایی را که بر کف پوکه اش علامت تاج حک شده بود در خشاب مسلسل هایمان قرار می دادیم و به طرف عراقی ها شلیک می کردیم. هنوز پولوورهایی را که دوخت اسراییل بود می پوشیدیم و اورکت و پوتین امریکایی به تن می کردیم.
شما همین امروز حقوق مدیر عامل فلان شرکت بزرگ امریکایی یا فلان کشور خاوردور را که در نظر بگیرید خواهید دید که پادشاه ایران در مقابل اینان درآمدی نداشته است که عقده های شما را این گونه نیشتر می زند.
اما این هم مساله ی ما نیست. مساله ی ما نفهمیدن این واقعیت است که «نتیجه» ی یک پادشاه چه ربطی به عملکرد آن پادشاه دارد؟
وقتی دختر جوان مطلبی می نویسد در جهت منافع ایران و زنان ایران، داغ شما چرا تازه می شود که این دختر از کجا فارسی یاد گرفته یا سیاست آموخته که چنین چیزی نوشته است؟!
پ نه پ! در دنیا هیچ کس داناتر و باسواد تر از شما وجود ندارد که نتواند مکنونات قلبی اش را و آرزوهای انسانی اش را روی کاغذ بیاورد و تنها شما هستید که بلدید بنویسید و حرف بزنید و دیگران از چنین استعدادی محروم هستند! (و الحق که در «حرف زدن» و حرف «زیادی» زدن رقیب ندارید!)
شاید نور پهلوی فارسی بلد نباشد بنویسد، آیا به انگلیسی هم نمی تواند افکارش را روی کاغذ بیاورد و کسی متن او را به فارسی بر گرداند؟! یعنی در این زمینه هم این قدر بخیل شده ایم و سطح حسادت و سخافت مان تا این اندازه ها سقوط کرده است؟
من امیدوارم نور پهلوی و دیگر دختران ایران -از نواده ی شاه تا نواده ی تمام آحاد ملت- باز هم از آمال و آرزوهای خود بنویسند؛ بنویسند تا آینده ای که متعلق به آن هاست بر بنیاد این آرزوها بنا شود.