Friday, Jun 21, 2019

صفحه نخست » جنگ یا مذاکره؟ بهترین گزینه، سازش با مردم، امیرحسین لادن

AmirHossein_Ladan.jpgیادمه، بچه که بودیم، یک شعارِ نادرستی آموخته بودیم: "نه قُم خوبه، نه کاشون، لعنت بهر دوتاشون"! زمانی که کسی میگفت اهل یکی از این دو شهر است، با چنین شعارِ بیهوده‌ای روبرو میشد! حالا ما چه دشمنی با این دو شهر داشتیم، که نداشتیم؛ و یا چیزی در موردشان می‌دانستیم، که نمی‌دانستیم، بماند. فرهنگمان شعاری و حرفی است: هنر نزد ایرانیان است و بس! خدا، شاه، میهن! ما همه سرباز توایم خمینی! مرگ بر آمریکا! در مورد همین چهار شعار یک لحظه بیآندیشید؛ چنانچه با یکی از آنها موافق هستید، آنرا بشکافید و بازبینی کنید؛ یعنی کامل و شفاف آنرا از هر طرف بنگرید.

آیا امکان دارد که یک آدم عاقل و باشعور بتواند بپذیرد که "هنر" تنها نزد ایرانیان است؟ ایرانیانی که به عقب افتاده ترین قشر جامعه می‌گویند: "علما"!؟ آیا امکان دارد که یک شخص: "شاه" یا "خمینی" بر میهن، ارجحیت داشته باشد؟ و یا ما گوسفندوار، سرباز و دنبال او باشیم؟ میرسیم به مرگ بر آمریکا - که واقعن (واقعاً) جالب است، زیرا چنانچه مرزهایی کشورمان را باز کنند و به مردم اجازه‌ی خروج بدهند، "دهها میلیون"، ایران را بسوی آمریکا ترک خواهند کرد؟

جنگ

سرتیپ امیر رحیمی وزیر دفاع ایران گفت: "امروز نیز همچون دوران جنگ تحمیلی، درگیر جنگی تمام عیار و همه جانبه هستیم.... تفاوت جنگ امروز با دوران هشت سال دفاع مقدس در آن است که امروز فقط به ظاهر شاهد عملیات نظامی از سوی دشمن غدار نیستیم ولیکن معتقدیم دشمنان با بکارگیری تمام ظرفیت، توان و ابزار و توطئه‌ها به صحنه مقابله با ملت ایران اسلامی آمده‌اند تا با ایجاد رعب و وحشت در منطقه و کشور، ایستادگی و مقاومت مردم عزیزمان را هدف قرار دهند. "
یک زبانزد (ضرب المثل) فارسی داریم که می‌گوید: "این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست"! جنگ ایران و عراق، با آنچه امروز در مقابل داریم، دو موضوع بسیار متفاوت هستند: نخست، آن جنگ زمانی به وقوع پیوست که مدت کوتاهی از انقلاب مردمی ۵۷ می‌گذشت، و تب و تاب انقلاب تازه بود. مردم هنوز با چهره‌ی کریهِ ضد انسانی و ضد ایرانی‌تان آشنا نشده بودند! هنوز نیآموخته بودیم که یک مشت آدمهایِ دروغگو، فاسد و چپاولگر، اهرم‌های کنترلِ کشور را در دست گرفته‌اند تا حقوق ملت ایران را بطور روزمره پایمال کنند.
ولی با گذشت چهار دهه، شما سردمداران رژیم، نه تنها آشکارا نشان داده‌اید که کوچکترین ارزشی برای "کشورِ ایران" قائل نیستید، بلکه ادعا می‌کنید که زادگاه زرتشت و کوروش و داریوش و رودکی و فردوسی...، یک سرزمین اسلامی است، متعلق به ایران نیست، متعلق به مسلمین است!؟ سرتیپ "شیاد" رحیمی که "ایستادگی و مقاومت مردم عزیزمان" را می‌خواهد، باید بداند که دست‌های شما حکومتچیان به خون "مردم عزیزمان" آلوده است؛ چهار دهه، زدید و زندانی کردید و کشتید و حقوق ملت را نادیده گرفتید، مشت‌هایتان باز شده، و حنایتان دیگر رنگ ندارد!؟
تفاوت دوم اینستکه، جنگ ایران و عراق، تجاوز به خاک میهنمان، و برای تصرف آب و خاکمان بود. ملت ایران برای دفاع از میهنش، از شرف و ناموسش می‌جنگید. اینبار، جنگ با ایران نیست. جنگ برای تصرف نیست. جنگ با نظام فقاهتی است که دشمن ملت ایران است! هر ایرانی میهن دوست و با وجدان، با جنگ و ویرانی مخالف است. ولی دفاع از میهن و دفاع از نظام ضد ایرانی، متفاوت هستند اولی مسئولیتِ همه مان می‌باشد؛ دومی دفاع از دشمنِ داخلی است!
دست اندرکاران رژیم باید بدانند که جنگ برای جمهوری اسلامی و جامعه‌ی روحانیت، آخر خط است. زیرا چنانچه جنگ شما را از بین نبرد، مردمِ ایران، کارتان را یکسره خواهند کرد. چهار دهه‌ی زندگیِ جهنمی، طاقت مردم را طاق کرده و جانشان را به لبشان رسانده است. همه آماده‌اند که برای بقای خودشان و میهنشان، شما را رهسپار جهنم کنند! در ضمنی که مردم، به درستی، سیاست ناآگاهانه و یک بُعدیِ شما را باعث تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی می‌دانند؛ و انزوای بین المللی و بی اعتباری مان را، نتیجه یِ بی کفایتی و کم دانی‌تان، می‌دانند.

امروز، با تکنولوژیِ پبشرفته‌ی فضائی، توپ و تانک کارآئی کمتری دارند. نیروهای نظامی آمریکا، به آخرین تکنولوژی مجهز هستند و قادرند که پیش از یورش هوائی، سیستم دفاعی ایران را کور کنند. از سوی دیگر، ایران نیروی دریائی ندارد، مانورهایِ ناشیانه و عرض اندام هایِ بیهوده یِ سپاه در خلیج فارس، در مقابل نیروی دریائی آمریکا، طبل توخالی و خوش خیالی است، و در مقابله، طی ۴۸ ساعت نابود خواهد شد. بنابراین جنگ برای حکومت سم است، در ضمنی که ایران را ویران خواهد کرد.
جنگ را نمی‌توان و نباید دست کم گرفت، و شوخی بردار نیز نیست. مدتی است که شعارها و حرکاتی صورت می‌گیرد که می‌توانند به جنگ دامن بزنند، مانند حمله به کشتی‌های تجاری و نفتی؛ شلیک موشک و خمپاره بسوی و سمت مناطق تحت کنترل آمریکا، و یا مانند سرنگون کردن پهباد بامدادِ پنجشنبه. برای روشنگریِ آسیب‌ها و زیانبار بودنِ جنگ، یک نگاهِ کوتاه به لیبی و عراق و سوریه، می‌تواند خرابیهایِ جنگ را به نمایش بگذارد و با یک بازبینی از آمار جنگ در این کشورها، فاجعه‌ی انسانی آنرا می‌توان دید و لمس کرد:
یورش برنامه ریزی شده به لیبی، دهها هزار کشته و زخمی، و ۱۲۷۳۰۰۰ تن آواره، بجای گذاشت. (۱)
عراق، ۱۱۱۰۰۰۰ کشته و نزدیک به ۴ میلیون آواره داشت. (۲)
در سوریه، ۱۷۷۰۰۰۰ کشته و ۴۸۰۰۰۰۰ آواره که هنوز ادامه دارد. (۳)
بنابراین، کمتر انسان عاقل و آگاهی پیدا میشود که بدنبال جنگ و نابودی میهنش و بی خانمانی و آوارگی هم میهنانش باشد. حتی ایرانیان گمراهی که خواستار حمله‌ی نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران هستند، نمی‌توانند واقعن (واقعاً) دنبال کشتار و نابودی و آوارگی مردممان باشند، چه برسد به آدم‌های درست حسابی!؟

مذاکره

برایان هوک، مسئول ویژه آمریکا در رابطه با ایران، در کنگره‌ی آمریکا گفت: "هدف ما آوردن ایران به پای میز مذاکره می‌باشد. ما برای عادی سازی روابط و صلح آماده هستیم. ما امکان یک آینده خیلی روشن را برای مردم ایران طرح کرده‌ایم. کارزار تحریم و فشار نیز برای اجرای همین برنامه می‌باشند. "
این سخنان در زمانی است که آمریکا، کشتی‌های هواپیمابر مجهز به موشک با کلاهک‌های هسته‌ای و بمب افکن‌های ب ۵۲ و هزاران کماندو آمریکائی را در مرزهای دریائی ایران، مستقر ساخته است. هواپیماها و ماهواره‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل منطقه را زیر نظر دارند. در ضمنی که آمریکا با اسرائیل و عربستان و امارات، دشمنان ایران، مرتب در گفتگو و برنامه ریزی و بده بستان می‌باشد.
برایان هوک می‌گوید: "امکان یک آینده روشن را برای مردم ایران طرح کرده.... " ببین ما چقدر بدبختیم که دیگران باید برای آینده مان برنامه بریزند!؟ این موضوع مرا به یاد ماجرایِ لرد کرزان، وزیر امور خارجه انگلیس می‌اندازد که صد سال پیش، برای امکان یک "آینده خیلی روشن" برای مردم ایران، "برنامه‌ی تحت الحمایگی ایران و کودتای ۱۲۹۹" را طرح کرد!؟ با یک تفاوت، آینده‌ای که انگلیس و آمریکا و دیگر بیگانگان، برای ایران طرح کنند، روشنی‌اش برای آنها و دودش توی چشم مردم ایران خواهد رفت. همانطور که طرح انگلیس، ایران را ۲۰ سال دربست در اختیار انگلستان قرار داد. انگلیسی‌ها با کمک نوکران و عاملان خود در ایران، هستی مان را چاپیدند و بردند. حالا هی شما سلطنت طلب‌ها سینه بزنید "رضاشاه روحت شاد"ً!؟
خمینی، پایه گذار جمهوری اسلامی گفت: "من میزنم توی دهن آمریکا"! جانشین‌ها و وردست‌هایش، چهل سال است میگویند "مرک بر آمریکا"! حالا با چه روئی میخواهند بنشینند سر میزِ مذاکره با ترامپ خوله، بولتون دیونه و پومپیو بادی!؟ (می خواستم بدانید که من هم می‌توانم شعار درست کنم)! چه جوری میخواهند شعارهای چهل سال رو پس بگیرند و مثل بچه آدم، مظلوم وار بنشینند و برای بقای حکومت نکبتشان، چانه بزنند؟!

میانجیگری

رژیم تحقیر شده‌ی فقاهتی، در مقابل سیاست تند و تهدیدهای نظامی ترامپ و یارانش، ایستادگی و مقاومت می‌کنند؛ در ضمنی که در را به روی "میانجیگری" باز نکهداشته‌اند! سردمداران رژیم نیز پشت پرده، دست بدامان هر کس و ناکسی می‌شوند و می‌گویند: "ما تمام مفاد قرارداد را انجام دادیم" پس چرا آمریکا آنرا رها کرد!؟ این موضوع نیز، مرا به یاد درد دل شاه می‌اندازد: "من نمی‌فهمم چرا آمریکائی‌ها علیه من قد علم کرده‌اند در حالی که من هر چه آنها گفته‌اند قبول کرده ام". (۴)
همانطور که کشورهائی مانند عمان، ژاپن، سوئیس، آلمان و چند کشور دیگر، نقش میانجیگری را ایفا می‌کنند؛ کشورهای دیگری نیز هستند که با تمام قوا جلوی آنها سنگ می‌اندازند و سد می‌سازند. باید بدانیم که میانجیگرها، تا جائی پیش میروند که منافع کشورهایشان به مخاطره نیافتد!؟ در این راستا، سه دشمن قسم خورده‌ی ایران: اسرائیل، عربستان و امارات، "مثلث خبیثه"، در تلاشند که "رشته‌های میانجیگرها را، پنبه کنند"!
قصد برخی از دست اندرکاران رژیم خریدن زمان است، با این برنامه که گفتگوها را تا انتخابات ۲۰۲۰ کِش بدهند، به این امید که شخص دیگری انتخاب شود و آمریکا را به برجام برگرداند. برای تحقق بخشیدن به این برنامه، در تلاش هستند که از طریق ساز و کار مالی (اینستکس) با اروپا بتوانند تا آنزمان دوام بیآرند و روی پا بایستند؟!
وزیر امور خارجه‌ی آلمان پس از گفتگو با همتای خودش در ایران، گفت: برای حفظ برجام تلاش می‌کنیم، اما معجزه هم نمی‌توانیم بکنیم. "
ولادیمیر پوتین پس از ملاقات با وزیر امور خارجه آمریکا، در مورد خروج آمریکا از برجام اظهار تأسف کرد و گفت: "روسیه آتش نشانی نیست که بتواند همه چیز را نجات دهد".

سازش با ملت ایران

با در نظر گرفتن کشتار و نابودیِ جنگ، و مشکلات عظیم مذاکره که نوعی تسلیم خفت بار است، و میانجیگری نیز در نتیجه نیاز به مذاکره‌ی رو در روی آمریکا با ایران را دارد؛ پیشنهاد من به آقای خامنه‌ای اینستکه که گزینه، نه جنگ است و نه مذاکره! بلکه بهترین، عاقلانه ترین، و عادلانه ترین گزینه: "سازش با ملت ایران است". چرا سازش با ملت ایران، بهترین گزینه است؟ برای پاسخ، باید کارنامه‌ی حکومت‌تان را خلاصه وار، مرور کنیم.
نخست اینکه انقلابیون و روشنفکران، با اعتماد به وعده‌های خمینی در پاریس، با او همراه شدند. خمینی گفت: "دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک بمعنای واقعی است و... هر کس میتواند اظهار عقیده خودش را بکند... و دولت اسلامی تمام منطق‌ها را با منطق جواب خواهد داد. و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و بهمین نحو که الان هستم، وقتی هم که دولت اسلامی تشکیل شود نقش هدایت را دارم. " (۵)
سپس بر اساس اعتبارِ کاذب و ساختگیِ جامعه‌ی روحانیت، در کویر ناآگاهی و خرافاتِ متن جامعه، مردم از او پشتیبانی کردند و در رفراندوم جمهوری اسلامی آری یا نه، رأی مثبت دادند. متاسفانه، خمینی پس از سوار شدن بر "خر مراد"، گفت: "تقیه کردم"!؟ جامعه‌ی روحانیت نیز، بجای هدایت کردن و راهنما بودن، رفت دنبال: "رقابتها بر سر مال و مقام یا جنگ قدرت،... عقده‌های مشروع یا نامشروع واپس زده در زمان زبونی، نیز میتواند از عوامل مهم حسادت و کارشکنی باشد". (همان)
عنصر مذهب بجای ملت و مملکت، بزرگترین انحراف خمینی برای به کژراهه کشاندن انقلاب مردمی ۵۷ بود! حتی اولین نخست وزیر انقلاب، (رهبر ملی مذهبی ها)، مهدی بازرگان معتقد بود که هدف دولت موقت "خدمت به ایران از طریق اسلام" بود؛ ولی خمینی، با نفی ملی گرائی و ملیون، یک نهضت ضد ایرانی و مکتب گرائی و انحصار گری بر پا کرد.

آقای خامنه‌ای

واقعیت اینجاست که با وعده‌های دروغ، و بر اساس جایگاه ویژه‌ای که برخی روحانیون (مانند آقای طالقانی) در بین مردم داشتند، سوار کار شدید. ولی تا امروز، کار را بجائی رسانده‌اید که همان مردمی که به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند، اسلام گریز و روحانیت ستیز، شده‌اند!؟ آنچه مردم از شما و همراهانتان دیده‌اند، حرص و طمع، و ضرب و شتم، و یاوه گوئی بوده؛ فساد و دزدی، و چپاول بوده؛ و زندگی طاغوتی شماها، نه تنها دست کمی از زیاده روی هایِ شاه و هزار فامیل ندارد، بلکه رویِ آنها و حتی خلفای بنی امیه را، سفید کرده‌اید!
بنابراین، مهمترین دلیل برای "گزینش سازش با مردم": بقای خودتان، و در بین شماها، احیانن (احیاناً) آنهائی که به اسلام باوردارند، برای حفظ اسلام می‌باشد. چنانچه "کبک وار، سرتان را زیر برف" نکرده‌اید، و می‌پذیرید که نه تنها مردم شماها را نمی‌خواهند، بلکه از شماها و رفتار و کردار و گفتارتان منزجر هستند؛ اکنون، یگ فرصت طلائی دارید، و می‌توانید هم نقشِ سرطانی حکومتتان‌تان را تغییر بدهید، و هم با انتخاب این گزینه، غده را آرام آرام درمان کرده و مریض را از مرگ حتمی نجات بدهید.

"گزینه‌ی سازش با ملت" چیست و کدامست؟

پاسخ خیلی ساده است و اجرایش نیز راحت است، تنها نیاز به "حقیقت بینی" و "واقعیت گرائی"‌تان دارد. گزینه‌ی سازش با ملت در گروی دو تغییر است: شهروندی و قانونمندی.
نخست، شهروندی - مردم صغیر و اُمت نیستند، و نیاز به قیم و آقا بالاسر ندارند. مردم شهروند هستند، شهروند از حقوق طبیعی و شهروندی برخوردار می‌باشد. یعنی به زندگی خصوصی مردم دخالت نکنید، و خواهران زینب و امر به معروف را کنار بگذارید.
دوم، قانونمندی - سیاست اقتصادی باید رابطه‌ای باشد، نه ضابطه‌ای. یعنی همه باید از فرصت‌های برابر برخوردار باشند؛ نه فقط دست اندرکاران رژیم و خانواده‌هایشان. سیستم مالی باید بر اساس عدالت و انسان مداری، باشد. یعنی حقوق کارمندان و دستمزد کارگران باید زندگی‌شان را تأمین کند. کارمند و کارگر باید استخدامی باشند نه قراردادی و از تمام مزایای معمول، مانند مرخصی و بیمه و بازنشستگی، برخوردار باشند.
آقای خامنه‌ای، برای نجات خودتان، جلوگیری از به آتش کشیدن منطقه، و معامله نکردن با آمریکا؛ با ملت ایران سازش کنید.

امیرحسین لادن
[email protected]
خرداد ۱۳۹۸
(۱) جمعیت لیبی پیش از جنگ ۶۲۶۵۵۰۰ تن
(۲) جمعیت عراق پیش از جنگ ۲۳۵۷۵۵۰۰ تن
(۳) جمعیت سوریه پیش از جنگ ۱۸۲۲۷۵۰۰ تن
(۴) یکرنگی، شاپور بختیار
(۵) انقلاب ایران در دو حرکت



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy