يکی از جشن های ایرانی که از دوران باستان تا به امروز با ما آمده، «تیرگان» است. مهم ترین دلیل ماندگاری جشن تیرگان، استوره ی زیبایی ست که در دل آن نهفته است: استوره ی آرش کمانگیر؛ مردی که ايرانیان را از جنگی چندين ساله نجات می دهد و، با انديشه ی والای انسانی و جانی عاشق، تبديل به یکی از قهرمانانان ملی سرزمين مان می شود.
این استوره از جنگی چندين ساله و سخت ميان ایران و توران می گوید. ايرانيان در اين نبرد در نقطه ای از مازندران در تنگنا قرار می گيرند و به فکر چاره می افتند و، برای جلوگيری از ضايعات بيشتر، عاقلانه می کوشند تا جنگ را تمام کنند. تورانيان نيز، خسته از جنگی فرسايشی، پيشنهاد خاتمه ی جنگ را می پذيرند. اما معلوم نيست که پس از پايان جنگ مرز دو کشور در کجا خواهد بود تا از آن پس ديگر به خاک يکديگر تجاوز نکنند. قرار می شود هر کدام تيری از کمان رها کنند و تير هر جا که فرود آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هيچ يک از دو کشور از آن فراتر نروند.
نکته ی زیبای ديگر اين استوره در این است که قاضی و شاهد چنين مسابقه ای يک ایزد بانو است، یعنی یک زن (همانی که بعدها در سرزمين مان، بمدد تسلط فرهنگی واپسگرا، به اتهام «ناعادل بودن» يا «بی عقل بودن» نصفه ی يک انسان به حساب آمده و از شهادت دادن و قضاوت کردن محروم می شود!) قاضی و ناظر مسابقه ای که برای تعيين مرزهای سرزمين مان برگزيده می شود «سپندارمذ»، ايزد بانوی زمين، است؛ همو که نگاهدار محیط زيست و رودها و درياها و باران هاست. بانو فرمان می دهد که تير و کمان بياورند و مسابقه را آغاز کنند.
آرش، شجاع ترين و ماهرترين کمان انداز ايران زمين، به بهای زندگی اش، این مسابقه را می برد.
مردمان ايران از آن پس، هر ساله، در آستانه ی تيرگان، سالگرد جان باختن آرش را، به جای گريه و شيون، به جشن و پایکوبی پرداخته اند و، بنا بر سنت ايرانی، بر چهره و تن يکديگر آب پاشيده اند تا غبار رنج ها را از تن و روی يکديگر بشويند.
اين روزها ما ديگرباره در آستانه ی تيرگان ايستاده ايم، در آستانه ی سالگرد جان باختن قهرمانی ملی برای آزاد شدن مردمان سرزمينمان از هیولای جنگ و از رنج های چندين ساله. و اگر چه اکنون نيز با رنج ها و زخم های تازه ای درگیر هستيم اما همچنان «می رقصيم که نيافتیم»؛ و اگر نتوانيم از ترس محتسب برقصيم، چهره و تن یکديگر را به آب می شوييم تا غبار رنج های چندین ساله مان را بشوييم و توان بازايستادن و زنده ماندن و نجات دوباره ی سرزمين مان را داشته باشيم. در هر تيرماه ايرانی آرشی ديگر تير در کمان می کند تا مرز دوست و دشمن را بر صفحه ی فرهنگی ايرانزمین تعيين کند.
جشن ملی تیرگان خجسته باد
شکوه میرزادگی