کیهان لندن - احمد رأفت - عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق به نیروهای حشدالشعبی یک ماه فرصت داده است در ارتش این کشور ادغام شوند یا سلاح را به زمین گذاشته و به عنوان نیروی سیاسی فعالیتهای خود را ادامه دهند.
حشدالشعبی که در سال ۲۰۱۴ در بحبوحه جنگ علیه حکومت اسلامی و داعش تشکیل شد، و حدس زده میشود بیش از ۱۵۰هزار شبهنظامی را در بر گیرد، از همان ابتدا از حمایت جمهوری اسلامی برخوردار بود و تحت اوامر قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عمل میکرد. جمهوری اسلامی رسما تجهیز حشدالشعبی را از ابتدای تشکیل آن بر عهده دارد.
انحلال حشدالشعبی
قبل از فرمان نخست وزیر عراق به خلع سلاح حشدالشعبی، دو سال قبل مقتدی صدر یکی از رهبران شیعه عراقی که شبهنظامیانش با عنوان «سرایا السلام» در این تشکل حضور داشتند، خواهان خلع سلاح آنان شده بود. «سرایا السلام» اگرچه تحت لوای حشدالشعبی در مبارزه علیه داعش حضور داشت، ولی هرگز همسویی با قاسم سلیمانی و جمهوری اسلامی را نپذیرفت. در سال ۲۰۱۶، دو سال پس از آغاز فعالیتهای حشدالشعبی، مجلس نمایندگان عراق قانونی را به تصویب رساند که بر مبنای آن حشدالشعبی به عنوان بخشی از نیروهای مسلح این کشور به رسمیت شناخته میشد و تحت نظارت ارتش قرار میگرفت. قانونی که هرگز اجرایی نشد و حشدالشعبی، به ویژه نیروهای تحت حمایت جمهوری اسلامی، به فعالیتهای مستقل خود ادامه دادند.
بسیاری از رسانهها در روزهای گذشته نوشتند که تصمیم عادل المهدی مبنی بر خلع سلاح آن گروههایی که نخواهند پذیرفت در ارتش ادغام شوند، تحت فشار آمریکا اتخاذ شده است. آمریکا اخیرا ابومهدی مهندس، قائممقام فرمانده حشدالشعبی را در فهرست تحریمهای خود قرار داده است. امانوئل ماکرون نیز در دیداری که چندی پیش با همتای عراقی خود داشت، خواهان انحلال حشد الشعبی شده بود. برهم صالح، رئیس جمهور کرد عراق ،که اخیرا در تهران با علی خامنهای ملاقات داشت میگوید برخلاف رئیس جمهور فرانسه، رهبر جمهوری اسلامی معتقد است «بهتر است حشدالشعبی بماند».
اصیل هاشمی روزنامهنگار در بغداد به کیهان لندن میگوید «تصمیم عادل عبدالمهدی بدون شک با بالاگرفتن تنش میان آمریکا و جمهوری اسلامی ارتباط دارد. عراق نمیخواهد رسما وارد جنگ احتمالی بین دو کشور بشود و از سوی دیگر میداند که به دلایل مختلف، از جمله جغرافیایی، نمیتواند بیطرفی خود را حفظ کند». اصیل هاشمی در ادامه میافزاید «استقبال مقامات ایرانی و رهبران برخی از گروههای هوادار جمهوری اسلامی از فرمان عادل المهدی می تواند تعجببرانگیز باشد، ولی اگر با دقت بیشتری این تصمیم مورد بررسی قرار گیرد خواهیم دید که به نوعی از سوی قاسم سلیمانی به نخست وزیر عراق پیشنهاد شده است».
«ساتراپ»های قاسم سلیمانی
یک هفته قبل از علنی شدن این تصمیم نخست وزیر عراق، قاسم سلیمانی در بغداد در نشستی با حضور رهبران عمده گروههای عضو حشدالشعبی چون «عصائب اهل حق»، «سپاه بدر» و «کتائب حزبالله» شرکت کرده بود. چند روز قبل از آن تهران میزبان نشستی با عنوان «خون ما یکی است» بود که رهبران عمده تشکلهای حشدالشعبی در آن حضور داشتند و اعلام کردند در صورت حمله آمریکا به جمهوری اسلامی در کنار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواهند بود و به مصاف آمریکا خواهند رفت. «عصائب اهل حق» که رهبری آن با قیس خزعلی است، مدتها است به عنوان بازوی نیروهای قدس حملاتی را به خاک پادشاهی سعودی و یا منافع آمریکا در عراق آغاز کرده است.
اصیل هاشمی یادآوری میکند که «پرتاب یک موشک کاتیوشا به منطقه سبز بغداد که در حیاط سفارت آمریکا، البته بدون خسارات جانی، منفجر شد، یا حمله به کارکنان شرکتهای نفتی آمریکایی در شهر بصره که به زخمی شدن دو کارگر عراقی منجر شد، و شلیک موشک کاتیوشا دیگری به ساختمانی در موصل که دفتر مشاوران نظامی آمریکایی است، را باید هشدارهایی از سوی شیعیان عراقی هوادار جمهوری اسلامی به آمریکا به حساب آورد».
از سوی دیگر، والاستریت ژورنال مینویسد پهپادهایی که برخی از تاسیسات نفتی پادشاهی سعودی را هدف گرفتند، نه از یمن بلکه از خاک عراق به پرواز درآمده بودند.
تلاش عراق برای بیطرفی
روزنامهنگار عراقی در اشاره به تصمیم اخیر عادل المهدی در ارتباط با حشدالشعبی میافزاید «این تصمیم از سوی دولت ما قابل درک است، زیرا اگر حشدالشعبیها به منافع آمریکا یا متحدینش در عراق، یا از عراق، حمله کنند، گروههای غیرقانونی هستند که مسئولیت آنها به گردن دولت نخواهد افتاد. از سوی دیگر حشدالشعبی پس از ادغام در ارتش به نوعی مصونیت خواهد داشت و حملات تلافیجویانه احتمالی از سوی آمریکا می تواند عواقبی در روابط واشنگتن با بغداد داشته باشد. بیدلیل نیست که قیس خزعلی این تصمیم عادل المهدی را اقدامی در جهت درست خوانده است».
اصیل هاشمی نفوذ جمهوری اسلامی در عراق را «ریشهای و عمیقتر از نفوذ آمریکا میداند» و میافزاید «در حال حاضر بخشی از تسلیحات ایرانی، از راه زمینی و از طریق خاک عراق به سوریه فرستاده میشوند، و آمریکاییها با وجود اطلاع از این مسئله نتوانستهاند تا کنون مانع آن شوند». منابع امنیتی غربی این اظهارات اصیل هاشمی را تائید میکنند. دو هفته پیش محمولهای که دهها موشک را شامل میشد از طریق زمینی و گذرگاه مرزی آلبوکمال به سوریه فرستاده شده است. جمهوری اسلامی در ماههای گذشته در حاشیه این گذرگاه مرزی در مرز عراق و سوریه، ترمینالی برای عبور نظامیان و تسلیحات خود اخداث کرده است که نه دولت بغداد و نه حکومت دمشق بر آن نظارت دارند.
سازمانهای عراقی تنها نهادهای شبهنظامی منطقه نیستند که به عنوان بازروی مسلح جمهوری اسلامی عمل میکنند و در صورت گسترش تنش با آمریکا میتوانند به عنوان نیروهای نیابتی برای حمله به آمریکا و متحدانش در منطقه مورد استفاده قرار گیرند. زیدیهای یمنی که از سال ۲۰۱۴، پس از اشغال صنعا، درگیر جنگ با پادشاهی سعودی و چند کشور عربی دیگر هستند نیز در صورت شعلهور شدن آتشهای دریگری نظامی بین جمهوری اسلامی و آمریکا، بدون شک در این درگیریها سهمی به عهده خواهند گرفت. سالهاست که جمهوری اسلامی از حوثیهای یمن حمایت تسلیحاتی میکند و بدون شک در صورت ضرورت از آنها برای حملاتی علیه کشتیهای نظامی در حول و حوش تنگه هرمز و حمله به خاک پادشاهی سعودی کمال استفاده را خواهد کرد.
شبکه نظامی جمهوری اسلامی در منطقه
حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه نیز دو نیروی قدیمی هستند که جمهوری اسلامی در صورت بالا گرفتن تنش و آغاز هرگونه درگیری نظامی میتواند از آنها برای حملاتی به خاک اسرائیل استفاده کند. البته شرکت حماس در جنگ نیابتی احتمالی در ابعاد قابل مقایسه با حشدالشعبی و یا حوثیها نخواهد بود. اگرچه حمایت تسلیحاتی جمهوری اسلامی از حماس سالها پیش آغاز شده و پس از توقف موقتی همزمان با آغاز جنگ داخلی در سوریه همچنان ادامه دارد، ولی امیرنشین قطر است که با حمایت مالی سخاوتمند خود حماس را در اداره نوار غزه یاری میکند. وابستگی مالی حماس به امیرنشین قطر، که میزبان یکی از مهمترین پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه نیز هست، اجازه نخواهد داد این گروه فلسطینی به عنوان بازوی نظامی جمهوری اسلامی منافع آمریکا را نشانه رود. البته در غزه، جمهوری اسلامی میتواند روی «جهاد اسلامی» نیز حساب کند. گروهی که به دلیل نداشتن نقشی در اداره دولت محلی میتواند از آزادی عمل بیشتری برای خرابکاری و درگیری برخوردار باشد.
همچنین در بحرین امیرنشین که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل میدهند، دو گروه شبهنظامی «سرای الاشتر» و «المختار» در هماهنگی کامل با نیروی قدس عمل میکنند.
البته بازوی اصلی نظامی جمهوری اسلامی حزبالله لبنان است که در سال ۱۹۸۵ میلادی در دمشق، در دفتر علیاکبر محتشمیپور، سفیر وقت جمهوری اسلامی در سوریه ، تاسیس شد. حزبالله لبنان که دبیرکل کنونی آن حسن نصرالله است، فرزند خلف جمهوری اسلامی است، علی خامنهای را به عنوان رهبر معنوی خود میشناسد و وابستگی آن به نظام حاکم در ایران به گفته رهبرانش کامل و بدون چون و چراست. حسن نصرالله در آخرین سخنرانیاش گفت «آمریکا بداند که در صورت وقوع جنگ در منطقه درگیری به مرزهای ایران محدود نخواهد شد.» او در ادامه تهدید کرد که در صورت وقوع جنگ «کل منطقه خواهد سوخت». او در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد که در صورت وقوع جنگ «کل نیروهای آمریکایی و منافعشان در منطقه نابود خواهند شد». حسن نصرالله همچنین تهدید کرد که «جمهوری اسلامی به اندازه کافی موشکهای نقطهزن در اختیار حزبالله قرار داده است که بتواند چهره منطقه را تغییر دهد».
شاخه آفریقایی نیروی قدس
جمهوری اسلامی در خاک سوریه نیز علاوه بر «مستشاران» سپاهی و «مدافعان حرم»، گروههایی متشکل از شیعیان افغان با نام «فاطمیون» و شیعیان پاکستان با نام «زینبیون» را نیز سازماندهی کرده که نه تنها اسلحه بلکه حقوق ماهیانه خود را نیز از جمهوری اسلامی دریافت میکنند. شبهنظامیانی که قبل از اعزام به سوریه در پایگاههای سپاه در حومه تهران و قم دوره دیدهاند. «لشکر باقر» نیز چند هزار شیعه علوی سوری را در بر میگیرد که آموزش نظامی و سازماندهی آنها را حزبالله لبنان عهدهدار است. «لشکر باقر» را میتوان شاخه سوری حزبالله لبنان به حساب آورد و مانند «حزبالله» و «حماس» از دو بخش نظامی و سیاسی تشکیل شده است. بخش سیاسی این گروه شبهنظامی سوری در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۶ که توسط رژیم بشار اسد برگزار شد نیز شرکت کرد و توانست نمایندگانی را راهی مجلس فرمایشی این کشور کند.
ارتش نیابتی جمهوری اسلامی در دیگر کشورها نیز دارای شاخههای فعال است. از بحرین تا پادشاهی سعودی، از کویت تا جیبوتی و حتا در آفریقای سیاه، جمهوری اسلامی در صورت افزایش تنشهای موجود میتواند با استفاده از گروههای افراطی که با حمایت نیروهای قدس و هزینههای عظیم فعال شدهاند، منافع آمریکا و متحدین غربی و منطقهایاش را هدف قرار دهد.
اخیرا رسانه بریتانیایی دیلی تلگراف گزارشی مبنی بر اطلاعاتی که در اختیار نهادهای امنیتی اروپایی قرار دارد، در این رابطه منتشر ساخته است. بر مبنای آنچه در این گزارش آمده است، «واحد ۴۰۰» نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که مسئولیت آن بر عهده حامد عبدالهی است، در چند سال گذشته موفق شده است شبکههایی با قابلیت انجام عملیات تروریستی در برخی کشورهای آفریقایی چون سودان، چاد، غنا، نیجر، گامبیا و آفریقای مرکزی سازماندهی کند.
بسیاری از عوامل این گروهها برای دیدن دورههای عملیاتی و خرابکاری به لبنان و جنوب عراق سفر کرده و توسط حزبالله یا «عصائب اهل حق» آموزش دیدهاند. محافل امنیتی غربی شدیدن نگران این شبکه تروریستی در آفریقا هستند. ضعف دولتهای این کشورها و ناکارآیی نهادهای امنیتیشان، چنانکه در گذشته نیز بارها اتفاق افتاده است، میتوانند فرصتهای مناسبی برای جمهوری اسلامی در راستای جنگهای نیابتیاش با آمریکا و متحدانش به وجود آورد.
یک منبع امنیتی اروپایی به به کیهان لندن میگوید، «ما بیش از آنکه نگران یک درگیری نظامی کلاسیک در منطقه با جمهوری اسلامی باشیم، از شعلهور شدن یک جنگ تروریستی نگرانیم که می تواند در هر نقطه جهان و در هر لحظه منافع ما را هدف گیرد». همین منبع در ادامه میافزاید «در یک جنگ کلاسیک هوایی یا دریایی، جمهوری اسلامی از چنان قدرتی برخوردار نیست که بتواند در مقابل یک غول نظامی چون آمریکا و حتا برخی از کشورهای منطقه که از نظر تسلیحاتی برتری کامل بر ایران دارند، مقاومت کند، ولی میتواند همزمان در چندین کشور سگهای هار خود را به جان ما بیاندازد».