Friday, Aug 2, 2019

صفحه نخست » راه تاریک در پیش، فرهاد یزدی

Iran_US.jpgپس از دو هفته پرحادثه که به سادگی می‌توانست به برخورد مسلحانه میان نظام اسلامی و آمریکا و متحدینش منجر شود، هر دو سو از شدت حملات به یکدیگر کاسته‌اند بدون اینکه در موضع و توازن قوا، دگرگونی محسوسی انجام گرفته باشد. در حالی که گذشت هر روز بدون دست یافتن به منابع مالی، به زیان نظام اسلامی تمام می‌شود، غرب می‌تواند با بردباری به نظاره بنشیند. در این مدت، سکوت رژیم دلیل براین نمی‌شود که استراتژی نوینی در پیش گرفته‌اند، بلکه باید چنین برداشت کرد که در سرگردانی بسر می‌برند. البته می‌توان به دو پیروزی سیاسی آمریکا در این زور آزمائی در چند روز گذشته اشاره کرد. نخست آنکه با اعلان آمادگی پمپئو برای حضور در تهران و مصاحبه با خبرنگاران، چنانچه ظریف در نیویورک انجام داده بود، و از پیش می‌دانست که با استقبال حریف روبرو نخواهد شد، امتیاز تبلیغاتی دیگری به دست آورد. دوم، در راستای خواسته ترامپ، که متحدین در هزینه‌ی پاسداری از امنیت خود شرکت مستقیم داشته باشند، دستکم در خلیج فارس و در این برهه با اقدام انگلیس در ارسال ناو جنگی و موافقت فرانسه و چند کشور متحد دیگر، به موفقیت دست یافت. اکنون آمریکا از آلمان به طور رسمی خواسته است که در این فرآیند شرکت کند. آلمان در حالی که به نفت وارداتی نیاز دارد، نمی‌تواند به سادگی از چنین درخواستی شانه خالی کند. آمریکا سال هاست که هزینه‌ی امنیت متحدین خود در اروپا و خاور دور را برگردن گرفته است. همین مطلب در باز نگاهداشتن راه‌های دریائی صادرات نفت صادق است. اکنون با در نظر گرفتن ثروت اروپا و خاور دور، آمریکا دلیلی برای ادامه این وضع نمی‌بیند و خواستار مشارکت مستقیم آن حکومت‌ها در تامین هزینه‌ی آن گردیده است. با حملات نظام اسلامی به شناورهای اماراتی و دیگران، موقعیت مناسب برای عملی کردن چنین خواسته‌ای به دست آمد. ناوهای جنگی انگلیس برای پاسداری از شناورهای بازرگانی آن کشور در خلیج فارس به آنسوی حرکت کرده‌اند. (۱) به سخن دیگر، دخالت نظام اسلامی در آزادی کشتیرانی در خلیج فارس و تنگه هرمز، نیرو‌های تمامی متحدین آمریکا را به زیان ایران، به حرکت وادار خواهد کرد. (۲) گام نخست در راه مشارکت در هزینه‌ی جانی و مالی در پاسداری از آزادی بازرگانی با موفقیت برداشته شد. به ویژه باید در نظر داشت که آمریکا پس از دوره‌ای که هفده میلیون بشکه نفت در روز وارد می‌کرد، برخلاف متحدین دیگر به نفت از منابع خارجی نیاز ندارد. بزودی باید انتظار تامین دستکم بخشی از هزینه‌ی پاسداری از تنگه مالاکا که میلیون بشکه نفت در روز برای مصرف در چین و دیگر سرزمین‌های خاور دور از آن گذر می‌کنند، را داشته باشیم. همین طور در مورد ناتو و قراردادهای امنیتی با کشورهای خاوردور. این موفقیت، همانند اتحاد اسرائیل با اعراب خلیج فارس، بدون واسطگی نظام اسلامی به سادگی بدست نمی‌آمد.

آمریکا حساب می‌کند که تحریم‌های اقتصادی (که برای آن کشور هزینه‌ای در برندارد) اگر تاکنون به سقوط نظام اسلامی که هدف نهائی است منجر نشده، دستکم تا مقداری زیادی از شعاع عمل رژیم کاسته و در جبهه‌های خارج موضع تهاجمی به پدافندی بدل شده است. بعنوان نمونه می‌توان به عملیات اخیر اسرائیل اشاره کرد که پس از پاکسازی نیروهای قدس در سوریه، به پایگاه (سابق) اشرف، محل اسقرار نیروهای هوادار قدس، در نزدیکی مرز ایران و عراق حمله برده‌اند. از نظر مالی رژیم اسلامی دیگر قادر به تامین هزینه‌ی هواداران خود در منطقه نیست و از این رو نیروهای بدون سرپرست مالی مانند حزب الله، حماس و حوثی‌ها ناچار به کاستن از دامن فعالیت‌های خواهند شد. آمریکا و غرب، چندین کشور در جهان را تحریم اقتصادی کرده‌اند: کوبا، نیکاراگوئه، ونزوئلا، کره شمالی، سوریه و جمهوری اسلامی. باوجودی که هنوز هیچکدام از این حکومت‌ها ساقط نشده‌اند، اما تمامی از رشد بسیار پائین تر واقعی در برابر رشد بالقوه، در سال‌های دراز گذشته در رنج بوده‌اند. رشد این کشورها و درآمد ملت آن می‌توانست بسیار بالاتر باشد. در میان این ملت‌ها، ایران و ونزوئلا، چون در سابق از سطح مصرف به نسبت بالائی در سایه درآمد بدون زحمت نفت، برخوردار بوده‌اند، بسیار آسیب پذیرتر هستند تا سرزمین هائی که به طور تاریخی، به سطح پائین مصرف عادت کرده‌اند. حکومت مادورا در ونزوئلا و نظام اسلامی در ایران هردو در آستانه سقوط هستند و با وجود فشاری که ملت آن‌ها تحمل می‌کند، برای غرب امتیازی در کاستن از تحریم‌ها وجود ندارد. در گزارش‌های اخیر براثر تحریم‌ها، میزان صادرات نفت ایران روزانه یکسد هزار بشکه، در مقایسه با دومیلیون بشکه پیش از تحریم‌ها، را نشان می‌دهد. در حالی که نظام از راه‌ها گوناگون، که شناخته ترین آن‌ها، کشورهای فرانسه و عمان می‌باشند تلاش در لغو تحریم‌ها و یا دستکم کاهش آن دارند، غرب نشانه‌ای از عقب نشینی از خود نشان نداده است. (۳) همزمان دو "متحد" رژیم اسلامی یعنی روسیه و چین، به هزینه‌ی ایران بر حجم مبادلات انرژی میان خود افزوده‌اند. واردات نفت از روسیه هم برای چین و هم روسیه امتیازاتی دارد که بر واردات نفت از خلیج فارس می‌چربد. بدون نیاز به راه‌های دریائی که وسیله‌ی غرب کنترل و نظارت می‌گردد و امنیت آن بسته به عوامل زیاد سیاسی و نظامی، قابل تغییر است، بازرگانی زمینی میان آن دو حکومت به نسبت با ثبات و با عوامل ناشناخته سیاسی کم تری روبروست. عامل دیگر پرداخت وسیله‌ی یوان و یا روبل می‌باشد که نیاز به دلار را از میان برمی دارد. برخلاف امید رژیم اسلامی، نگاه دو "متحد" رژیم و به ویژه چین به خلیج فارس، اهمیت کم تری یافته است. در عوض، این متحدین آمریکا هستند که به منابع انرژی از این منطقه وابستگی بیش تر دارند.

با هردیدی که نگاه کنیم، روشن است که از نظر بازرگانی، فرهنگی، فنی و حتا نظامی، ایران به غرب نزدیک و وابسته تر است تا به دیگر مدعیان قدرت در جهان. خط کشی‌های جهانی پس از جنگ دوم، از یکسو قدرت‌های خودکامه بدون ارزش به آزادی و حقوق فردی و از سوی دیگر کشورهای دمکرات با درجات مختلف حقوق لیبرالی، را در کنار هم قرار دادند. درست است که ما در حال حاظر، شاهد قدرت گیری نیروهای دست راستی در غرب که دشمنان حقوق لیبرالی می‌باشند هستیم، اما نمی‌توان چنین وضعیتی را روند حاکم در آینده جهان دانست. با وجود عقب نشینی نیروهای دمکرات در جهان، با تغییر رژیم در ایران که اثرات شدید آن در دیگر نقاط منطقه پراکش فوری بهمراه خواهد داشت، حکومت‌های خودکامه عرب منطقه (و حتا ترکیه) ارزش خود را برای غرب به عنوان نیروی مقابل رژیم اسلامی از دست خواهند داد و به احتمال زیاد مجبور به دگردیسی اجتماعی (و در مورد عربستان، تجزیه) خواهند شد. چنین موقعیتی در آمریکای لاتین نیز قابل پیش بینی است. ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه، زیر فشار شدید اقتصادی و سیاسی، دیر یا زود نیاز خواهند داشت که سیاست‌های لیبرال تری را در پیش گیرند. دمکراسی بیش از این در برابر نیروهای مهاجم مقاوم است و به دوام خود با قدرت ادامه خواهد داد. زیرا در نهایت با تمام کاستی و بی نظمی که بهمراه می‌آورد، تضمین می‌کند که بیش ترین سود را به بیش تر تعداد، در هر کشور خواهد رساند. نمی‌توان اتحاد چین، روسیه و کره شمالی که تمامی مجهز به جنگ افزار هسته‌ای هستند، را مصون از انگیزه‌های دمکراسی در میان ملت آنان دانست. (۴)

رژیم اسلامی گرایش فرهنگی، اقتصادی، فنی و نظامی ایران به غرب را درک و اما ژرفای آن را کم برآورد کرد. پس از چهل سال مبارزه با فرهنگ جا افتاده غرب در ایران (با شرکت برخی از دست پروردگان در غرب) نه تئوری‌های نیم بند اسلامی، نه چپ و نه حکومت وسیله‌ی آلیگارشی (که باید فاسد باشند) بر مبنای الگوی روسیه و چین در ایران هواداری ندارد. ایران بر مبنای ناسیونالیسم جا افتاده خود به دنبال دمکراسی و دوستی با دیگر ملت‌ها بر مبنای منافع ملی است. ایران بر خلاف رژیم اسلامی که اجبار دارد که متجاوز باشد، به دنبال ثبات و دوستی با بقیه جهانست. الگوی سیاست خارجی ایران، برخلاف نظام اسلامی، جنگیدن با جهان نیست بلکه همکاریست. نگاه ایران، نگاهی جهانیست که در سایه‌ی روابط با همه، ثبات، صلح و شکوفائی اقتصادی و فرهنگی را جستجو می‌کند. ایران با هیچ کشوری و به ویژه با غرب دشمنی ندارد و رسالتی برای مبارزه با فرمانفرمائی آمریکا در سطح جهان را بعهده نخواهد گرفت. در راستای منافع ملی، ایران دمکرات ازقدرت خود و به ویژه با تکیه بر نقاط مشترک فرهنگی کشورهای دمکرات جهان، برای گسترش نفوذ استفاده خواهد کرد. (۵) ایران پس از رژیم اسلامی می‌تواند بسیار درخشان باشد. اما نیاز است که پیش از آنکه قدرت‌های خارج برای ما حکومت تعیین کنند، که بدون تردید دست اندرکار هستند، این رژیم از میان رود تا بیش از ایران زخم خورده، ناتوان و بدون توان مبارزه بدل نگردد. نباید از یاد برد که سپاه پاسداران اکنون در نظام اسلامی، تعیین کننده اصلی سیاست کشور می‌باشد. از این رو سقوط نظام، بیش از هر نیروی دیگر بر دوش این سازمان به ویژه بدنه آن قرار دارد. بدنه این سازمان و بخش بزرگی از فرماندهان در قتل و چپاول ایران در چهل سال گذشته در همراهی با رژیم، دخالتی نداشته‌اند. اما بدنامی و تنفر ملت شامل آنان نیز گردیده است. با شرکت موثر در همراهی با ملت ایران، در واژگونی رژیم اسلامی، سپاه پاسداران تا اندازه زیادی، خواهد توانست مشروعیت خود را به عنوان بخشی از تشکیلات حفظ امنیت کشور بدست آورد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ - با تغییر نخست وزیر انگلستان، باید انتظار نزدیک شدن هرچه بیش تر سیاست آن کشور با آمریکا را داشت.
۲ - با اینکه این واقعیت در تمامی جهان به رسمیت شناخته شده که باید حساب نظام اسلامی را از ملت ایران جدا کرد، همزمان نمی‌توان از این واقعیت غافل بود که هزینه‌ی اعمال رژیم در نهایت بر گردن ایران خواهد بود.
۳ - درست پس از سفر نماینده چین به ایران برای خرید هرچه بیش تر نفت، سنگاپور از توقیف دو کشتی که برای آن کشور از ایران گاز مایع حمل می‌کرد، خبر داد.
۴ - اقتصاد و اجتماع دو ضلع دیگر این مثلث در برابر چین بسیار ناچیز هستند. بغیر از دفاع در برابر گسترش آمریکا و برخی مبادلات بازرگانی، منافع مهمی میان آنان وجود ندارد. برخلاف متحدین غرب که فرهنگ مشترک دمکراسی و بازارهای آزاد آنان را بهم متصل می‌کند، عامل پیوند زننده مهم میان آنان دیده نمی‌شود.
۵ - در این مورد سرمشق ایران باید اسرائیل باشد که با جمعیتی بسیار اندک، بالاترین تاثیر را در تعیین سیاست‌های غرب و به ویژه آمریکا در منطقه داشته و همزمان توانسته هم با اعراب و هم روسیه روابط نزدیک داشته باشد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy