Tuesday, Aug 6, 2019

صفحه نخست » باز هم در مورد تز دینخویی آرامش دوستدار، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpg«میراث فرهنگی» را باید در دو بُعد یک فرهنگ دید یکی استثنا و دیگری قاعده. شما از استثناء فرهنگ ما سخن گفتید اما از قاعده‌اش درز گرفتید.

برای اینکه بتوانیم به روزگار دهشتناک دینی که سه بُعد زیست خانواده، اجتماع و جامعه ما را در سیطره خود دارد پی ببریم هیچ راهی نیست جز بازشناسی این فرهنگ و سازندگانش. این روزگار دهشتناک که اکنون ما ایرانیان در آن بسر می‌بریم از خلاء نازل نشده‌اند بلکه با خُلق و خوی ما و نوع مناسبات و الگوهای از پیش تعیین شده قدمایی، عجین شده هستند.

برای این منظور و روشن ساختن ابعاد فاجعه فرهنگی چاره‌ای نیست جز دو رویداد زردتشتی و اسلامی فرهنگ مان را بکاویم و بشناسیم و بعنوان مثال، به پاسخی از این پرسش برسیم که می‌گوید: چگونه شد که ایرانی از دوستی خدای زردتشتی به بندگی خدای اسلامی تن داد و مسلمان شد و از آنپس کاسه داغ‌تر از آش اسلامخواهی تا جائیکه نظام سیاسی‌اش در این روزگار بر همین اصل استوار است یعنی شیعه گستری؟ کاویدن و شناختن را هم باید از این پرسش آغاز کرد که آیا موضوعات فرهنگ ما در این دو رویداد، دینی بوده‌اند یا عقلی؟ در کاویدن و مطالعه در این خصوص جهت شناخت، نمی‌توان استثناء فرهنگ ما را به حساب قاعده گذاشت و به درک نادرست از هویت فرهنگ و سازندگانش رسید.

آیا امثال مقفع و رازی یا کسی همچون خیام سازندگان فرهنگ ما بودند یا غزالی که فتوای قتل فلسفه را در ایران صادر کرد؟ و ناصر خسرو که بر اثر تلاش رازی در بیرون کشیدن نیروی تفکر از اختاپوس دین وی را «جاهل و غافل» خواند؟ و ابن سینا وی را «مطبب» و «متکلف فضول» نامید؟ و فارابی که خود تمیزی آثار «فلوطین» و «افلاطون» را از هم نمی‌دانست و دچار کج فهمی شده بود، به رازی کینه می‌ورزید؟

dustdar.jpgآرامش دوستدار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشایی مسلکان همچون ابن سینا فلسفه ارسطویی را در اسلام بی مایه کردند و «فلسفه» اسلامی را بر گُرده ذهن و تفکر ایرانی نشاندند که تا روزگار ما از آن هر ملغمه‌ای در نقض آزادی درست می‌شود مانند «روشنفکری» دینی که آزادی روشنفکر را در محدودیت دینِ ضد آزادی می‌فهمد. «حکمت اشراق» و «معرفت عرفانی» که اجزاء مهم و تعیین کننده هویت فرهنگ ما را در مکانیسم‌اش می‌ساختند (و می‌سازند) در واقع کُرنش بود بر علیه معیار عقل و همچنین مانع زایش نیرو و اراده تفکر. اگر فرهنگ ما تاب تحمل تفکر غیر دینی رازی را می‌داشت رازی مهجور و گمنام در فرهنگ ما نمی‌ماند تا جائیکه «روشنفکران» دینی مورد و بی مورد و تهوه آور به خود جرئت می‌دهند تا وارد عرصه اندیشه‌های اندیشمندان غرب شوند که اصلاً استعداد آن را هم ندارند اما کمترین جرئت را در بازگشت به تفکر متفکر بومی خویش که تلاش کرد تا نیروی تفکر را از دین بزداید و آزاد کند، ندارند.

پنج کتاب آرامش دوستدار بنام‌های «ملاحظات فلسفی در دین و علم»، «درخشش‌های تیره»، «امتناع تفکر در فرهنگ دینی»، «خویشاوندی پنهان» و «زبان و شبه زبان، فرهنگ و شبه فرهنگ»، برای شناخت از فرهنگ ما و سازندگانش کمک شایان توجه‌ای به خواننده کنجکاو و اهل مطالعه و نه اهل کتاب ازبر کردن، خواهند کرد. مطالعه دقیق و درک درست از موضوعات و ارتباط آنها بهم در آثار دوستدار، نه تنها موجب «سردرگمی در هر ایران دوستی» که اهل کاویدن و دانستن باشد نمی‌شود بلکه برعکس با مفاهیم بی بدیل مواجه شده که حداقل پرسیدن و تفکر کردن بدانها را در فرد بر می‌انگیزد و می‌پروراند و به سادگی در دست انداز دین و موضوعاتش مانند «فلسفه» اسلامی یا «روشنفکر» دینی نمی‌افتد.

دوستدار در این کتاب‌ها با ژرفنگری بی بدیل در اعماق فرهنگ ما موضوعات بسیار متنوع از رویدادهای فرهنگ مان و سازندگانش را در مفاهیم کلی بدست می‌دهد. دوستدار در این کتاب‌ها چرت محافظه کاری روشنفکران و روشنفکری ما که اراده و تمایل به نگریستن و رسوخ در ذهن سازندگان فرهنگ ما را ندارند پاره می‌کند آنگاه که به رویدادهای فرهنگ ما می‌نگرد، می‌پرسد و از آنها مفهوم می‌سازد.

نیکروز اعظمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy