صبحانه با «ف. م. سخن»
صبح بخیر اکبر جان!
ممکن است کلّه ی سحری تعجب کنی که مرا چه به موسیقی کلاسیک که «سخن» در باره اش مطلب نوشته است؟!
عزیزم همان طور که تو میان خانم بازی شاه با انقلاب ۵۷ ربط می بینی، من هم میان نوشته های تو با موسیقی کلاسیک ربط می بینم! حتما تو هم باور داری که در دنیا هر چیز با هر چیز دیگر ربط دارد و همان طور که «اثر پروانه» ایِ دودول شاه بر حرکت امام خمینی را نباید دست کم گرفت، «متو دول وژی» گنجی با موسیقی کلاسیک را هم نباید بی ارتباط فرض کرد!
من جریان را این طور می بینم که ارکستری مشهور، رهبر بد اخلاق اش را به خاطر بد اخلاقی کنار گذاشته، بعد رفته رهبر دیگری بر سر کار آورده که نه تنها بد اخلاق تر از رهبر اول بوده، بلکه به جای نوازنده های درجه ی یک قبلی، رفته یک مشت مزقونچی از چهار مولوی و بنگاه های شادمانی جمع کرده سمفونی برای ما اجرا کنند. بعد گنجی عزیز، درست وسط سمفونی گوشخراش پنجره دن داش گلیر ارکستر جدید و کتک کاری ها و بچاپ بچاپ های اعضای این ارکستر، گیر داده به رهبر قبلی و دودول طلای او!
همین دیگه!