میلتون فریدمن، بنیانگذار مکت پولگرایی در کتاب «سرمایهداری و آزادی» میگوید «بیثباتی نرخ ارز نشانه بیثباتی در ساختار زیربنایی اقتصاد است. رفع این نشانه از راه تثبیت کردن نرخ ارز هیچیک از مشکلات زیربنایی را حل نمیکند و فقط سازگار شدن با آنها را دشوارتر میکند.» جمهوری اسلامی نیز در مسئله ارز همینگونه عمل کرده و به قیمت اتلاف ذخایر بانک مرکزی، نرخ ارز را تثبیت کرده است؛ اما انتظار میرود به زودی فنر ارزی دوباره رها و شوک دیگری به اقتصاد ایران وارد شود.
به گزارش «شبکه رسانهای بیان» با تمام فشارهایی که روی ریال سنگینی میکند، قیمت دلار در محدوده 12 هزار تومان تثبیت شده و بانک مرکزی به ریاست عبدالناصر همتی اصرار دارد وانمود کند که اوضاع نظام مالی و ارزی کشور خوب است. حال اینکه در پس پرده بحران ریال روزبهروز عمیقتر میشود و منابع ارزی نیز به هدر میروند.
مسئلهای که فریدمن به آن اشاره کرده است دقیقاً با وضعیت موجود اقتصاد ایران همخوانی دارد. این فیلسوف فقید آمریکایی دلیل هرجومرج ارزی را «بیثباتی در ساختارهای زیربنایی اقتصاد» دانسته است؛ یعنی عمیقترین سطوح اقتصاد یک کشور که به این راحتیها نباید متزلزل شود. ایران طی 6 سال گذشته دو بار سالهای 1392 و 1397 دچار بیثباتی ارزی شده و جامعه عمیقاً تحت تاثیر این شوکها قرار گرفتهاند.
اما منظور از ساختارهای زیربنایی چیست؟ فریدمن دقیقاً از چه مسئلهای صحبت میکند؟ آیا بحث بر سر تراز تجارت خارجی، بودجه دولت یا سیاستهای مالی است؟ تمرکز مکتب پولگرایی بیشتر بر روی پول و سیاستهای پولی قرار دارد. این مکتب اقتصادی صراحتاً میگوید تورم و عدم تعادل تراز پرداختها صرفاً یک پدیده پولی هستند.
همچنین فریدمن استفاده از یک نرخ رشد پایین اما ثابت پولی را به تناوب آن توصیه کرده است؛ چراکه رشد پایین پولی، تورم را در بلندمدت در سطح پایینی نگاه میدارد؛ مسئلهای که جمهور اسلامی بههیچوجه آن را رعایت نکرده و هرماه و هرسال صدها میلیارد دلار به حجم نقدینگی اضافه شده و تناسب نظام مالی با میزان تولید ناخالص داخلی به ریخته است.
با محاسبه میزان افزایش حجم نقدینگی در یک سال حدفاصل خرداد 96 تا خرداد 97 شاهد رشد 267 هزار و 800 میلیارد تومانی نقدینگی هستیم؛ بنابراین طی این مدت ماهانه نقدینگی 22 هزار و 316 میلیارد تومان و روزانه 743 میلیارد تومان رشد کرده است. این در حالی است که جی.دی.پی ایران متناسب با حجم نقدینگی رشد نداشته و مازاد نقدینگی تعادل نظام پولی را به هم ریخته است.
ضعف در پایههای تولید و ریسک بالا در این بخش موجب ورود حجم فراوانی از نقدینگی به بازارهای غیرمولد چون بازار ارز، سکه و خودرو شده است. در نتیجه، مشخص میشود که سیاستهای پولی رژیم کاملاً در راستای بیثباتسازی بازار ارز بوده و لازمه تغییر این وضعیت، تغییر سیاستهای پولی است.
آمارهای بانک مرکزی نشان میدهند حجم نقدینگی به یک تریلیون و 882 هزار میلیارد تومان رسیده و حتی کارشناسان میگویند نقدینگی در تیرماه امسال از 2 تریلیون تومان نیز عبور کرده است. این حجم بالای نقدینگی برای کشوری که رشد اقتصادیاش منفی 6 درصد است، سم کشندهای محسوب میشود.
رشد منفی اقتصادی، تورم و کسری بودجه دولت در مجموع ایران را در مسیر خطرناکی قرار داده است. منظور فریدمن نیز از بیثباتی ساختارهای اقتصادی چیزی جز نرخ تورم، رشد منفی اقتصادی و نا ترازی پرداختها نیست؛ بیثباتیای که طی آن نرخ ارز به یکباره جهش میکند و میلیونها نفر را به دره فقر پرتاب میکند. بسیاری از کارشناسان هشدار دادهاند، بار دیگر فنر ارز به زودی از دست رژیم ایران در خواهد رفت و بخش تولید بر اثر جهش نرخ ارز بازهم ضعیفتر خواهد شد.
جمهوری اسلامی فعلاً میکوشد با ذخایر ارزی خود، بازار ارز را کنترل کند و نرخ ارز را در محدوده 12 هزار تومان نگاه دارد. هدف از این کار، تظاهر به خوب جلوه دادن اوضاع اقتصادی است، حال اینکه فریدمن میگوید «تثبیت نرخ ارز هیچیک از مشکلات زیربنایی را حل نمیکند.»
اما چه کسی است که نداند ذخایر ارزی رژیم محدود است و بر اثر تحریمها دیگر اسکناسی به کشور وارد نمیشود؛ بنابراین، پیشبینی میشود در نیمه دوم سال که کسری بودجه بروز و ظهور بیشتری پیدا میکند، بازهم شاهد تلاطم ارزی باشیم.
دولت ایتالیا سقوط کرد