Tuesday, Aug 27, 2019

صفحه نخست » سفر غیرمنتظره ظریف؛ دلایل و نتایج احتمالی

zarif_082319.jpgدویچه وله - سفر روز یکشنبه محمد جواد ظریف به محل نشست سران گروه هفت، نه فقط برای رئیس جمهوری آمریکا بلکه برای متحدان اروپایی فرانسه نیز غیرمنتظره بود. این سفر چرا انجام شد و چه دستاوردی می‌تواند داشته باشد؟ کارشناسان پاسخ می‌دهند.

عباس موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران بعداز ظهر روز یکشنبه ۳ شهریور (۲۵ اوت) از سفر محمد جواد ظریف به شهر بیاریتز فرانسه، محل برگزاری نشست رهبران گروه هفت خبر داد.

سخنگوی وزارت امور خارجه در توییتی نوشت: «به دعوت لودریان وزیر امور خارجه فرانسه، دکتر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان برای ادامه رایزنی‌ها درخصوص ابتکارات اخیر میان روسای جمهور ایران و فرانسه، وارد شهر بیاریتز محل برگزاری اجلاس سران گروه هفت شد.»

این سفر غیرمنتظره تا کنون واکنش‌های زیادی داشته است. عباس عبدی، رضا تقی‌زاده، مهران براتی و دامون گلریز نظراتشان را در باره علل و نیز پیامدهای این سفر به دویچه‌وله فارسی گفته‌اند.

ایران آماده ادامه برجام است، اما مشروط

عباس عبدی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی

واقعیت این است که علی‌رغم واکنش جدی نظامی و نیز عملیاتی ایران در خلیج فارس و منطقه از جمله در یمن، ایران هنوز ملتزم به راه‌حل سیاسی در قالب برجام است و علاقه‌ای به افزایش سطح تنش‌ها ندارد.

دلیل آن نیز روشن است: زیرا هرگونه مواجهه‌ای برای ایران نتایج منفی دارد، هر چند طرف مقابل هم سودی نخواهد برد و بازی باخت- باخت خواهد بود.

به همین دلیل، ایران اماده تداوم برجام یا حتی موافقت با گام بعدی برجام است مشروط بر اینکه اولا در گام بعدی در برابر تعهدات جدید، امتیازات متوازنی نیز به دست آورد و ثانیا ضمانت‌های اجرایی قوی‌تری نسبت به گام اول وضع شود.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

بنابراین، کوشش‌های ظریف در این چارچوب قرار دارد و بدون تردید با هماهنگی بالاترین سطح تصمیم‌گیری در کشور است و ملاقات رهبری با نخست‌وزیر ژاپن نیز در همین چارچوب معنا می‌داد؛ و این سیاست درستی است. طبعا در صورت نتیجه‌بخش نبودن به احتمال فراوان ایران گام‌های بعدی کاهش تعهدات برجامی خود را آزمایش خواهد کرد.

البته به نظر می‌رسید که در ماه‌های گذشته ترامپ علاقه‌ای به حل متوازن این چالش نداشت. ولی اکنون و پس از واکنش‌های نظامی و عملیاتی ایران و عقب‌نشینی‌های امارات متحده و تا حدی عربستان و نزدیک شدن به انتخابات آمریکا و نتیجه موثر نداشتن تحریم‌ها، احتمال دارد که ترامپ نیز در خط مشی خود تجدیدنظر کرده باشد.

اقدامی از ابتدا محکوم به شکست

رضا تقی‌زاده، تحلیلگر سیاسی

پرواز غیر منتظره و کوتاه مدت جواد ظریف به بیارتیز، محل برگزاری کنفرانس سران گروه هفت که بیشتر به سکانس کوتاهی از فیلم‌های هالیودی شباهت داشت تا انجام ماموریت سیاسی جدی به‌منظور گشودن یکی از پیچیدهترین گرههای امنیتی- نظامی جهان، اقدامی بود که با خوش‌بینی افراطی و عجله بسیار تدارک و در شرایط محیطی و زمانی نامناسب پیاده شد و از ابتدا محکوم به باز ماندن از نتیجه‌ای درخور بود.

آقای مکرون، رییس جمهوری فرانسه و میزبان نشست سال جاری گروه هفت که فاقد تجربه کافی در عرصه مناسبات جهانی است، انتظار دارد در غیبت بریتانیا و پس از ترک قدرت از سوی خانم مرکل صدر اعظم آلمان خود را در جایگاه رهبر ارشد اتحادیه اروپا ببیند و شاید جایگاه خود را برای تجدید انتخاب در منصب رییس جمهوری فرانسه مستحکم کند- هدفی که میانجیگری او برای کاهش تنش بین آمریکا و ایران تحقق آن را شاید تسهیل میکرد.

اگر مکرون شناخت کافی از نحوه عملکرد و گردش نظام بین الملل داشت، میدانست که ستون اصلی سیاست فشارهای حداکثری آمریکا علیه جمهوری اسلامی اعمال تحریمها است که به شکل استثنایی و بدون کمترین هزینه تاکنون ثمر داده‌اند و به این دلیل، تا رسیدن به نتیجه مطلوب و تحمیل تمام شرطها علیه تهران، دولت ترامپ رقیق کردن آنها را عاقلانه نمی‌بیند.

جمع بندی آمریکا برای رد درخواست مکرون ساده است: چنانچه جمهوری اسلامی از بیم هزینه‌ها، گام بعدی برای کاهش تعهدات در قبال توافق اتمی را مانند دو گام قبلی، کوتاه و محتاطانه بردارد که تحصیل حاصل برای اروپا است و اگر گام بعدی، در نتیجه فشار اصولگرایان داخلی بلند بود، عملا زمینه فروپاشی توافق اتمی فراهم خواهد شد که مطلوب طبع آمریکا است و اینبار واشنگتن در محکوم کردن تهران مجموعه اروپا را هم در کنار خود خواهد دید.

آمریکا، به درست یا غلط، در شطرنج سیاسی منطقه دولت تهران را در وضعیت چک می‌بیند و محکوم به مات شدن.

زمان به سود ترامپ است

مهران براتی، تحلیلگر سیاسی

اروپایی ها تلاش خود را خواهند کرد، اما طرح تنش‌زدایی مکرون به نفع تندروهای جمهوری اسلامی نیست. می‌دانند که در پایان مذاکراتی که مورد نظر دولت دونالد ترامپ است چنانچه نتیجه آن باشد که او می‌خواهد، از جمهوری اسلامی ایران دیگر چیزی باقی نخواهد ماند، یا اگر هم بماند چیزی بیشتر از جمهوری اسلامی پاکستان نیست که نظامیان بر آن تسلط دارند، طالبان هم برای خود مکان‌های تضمین شدها‌ی یافته، سکولارها هم اینجا و آنجا سربلند می‌کنند و زمانی هم دستگاه دولتی را به دست می‌گیرند بدون آنکه به قدرت رسیده باشند.

در این میان میماند ولایت آیت الله علی خامنه‌ای که در دست و پا زدنش میان جناح‌های مدعی، سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را دنبال می‌کند. از یک طرف، استدلال ظریف را می‌پذیرد که جنگ اقتصادی آمریکا با چین کمونیست موقعیت سیاسی ایالات متحده آمریکا در جهان را تضعیف خواهد کرد و در این شرایط، همراهی چین با خواست دور زدن تحریم‌ها توسط کشورهای اتحادیه اروپا محتمل‌تر خواهد شد و از دیگر سو، سران سپاه را جلو می‌فرستد که بگویند آنچه او به واقع در سر دارد.

بر این روال کشور ایران در شرایط "بی‌دولتی" به سر می‌برد و به احتمال نزدیک به یقین، زمان به سود سوداهای دونالد ترامپ عمل خواهد کرد.

دستگاه گیج دیپلماسی و استراتژی پاندولی نظام

دامون گلریز، تحلیلگر سیاسی

ارکستر دیپلماسی جمهوری اسلامی به علت چرخش‌های مداوم، اختلاف نظرات داخلی و استراتژی پاندولی نظام بین صبر راهبردی و اقدام راهبردی ناکوک ساز می‌زند.

سفر غیرمترقبه محمد جواد ظریف به محل برگزاری نشست جی-هفت و گفت‌وگو چهار ساعته با همتای فرانسوی خود آن هم کمتر از ۴۸ ساعت پس از بازگشت رئیس دستگاه دیپلماسی نظام از دیدار با رئیس‌جمهوری فرانسه، صدای ناکوک این دیپلماسی را به گوش می‌رساند. اگر این نوع دیپلماسی در ۱۵ ماه گذشته، یعنی از زمان خروج کاخ‌سفید از برجام، دستاورد مهمی داشت که نداشت، حتما سفر اخیر هم دستاور جدی به همراه خواهد داشت.

البته به نظر می‌رسد که مقامات تهران به یک آگاهی مهم در مورد صحنه سیاسی تقابل تهران و واشنگتن رسیده‌اند و آن تاثیر برقراری رابطه مستقیم با شخص دونالد ترامپ است. زمزمه‌های تمایل ملاقات روحانی با ترامپ در حاشیه اجلاس سازمان ملل در یک ماه آینده از همین جنس است: تلاش برای ارتباط شخصی با دونالد ترامپ.

شاید ماندگارترین تاثیر سفر سرزده و پر راز و رمز دیروز ظریف، با چشمک تایید ترامپ به مکرون سر میز نهار، این واقعیت باشد که تهران بر خلاف تندی شعارهای انقلابی «مقاومت»، در عمل، تشنه‌ بازکردن در مذاکره برای «سازش» با آمریکای دونالد ترامپ است. این آگاهی به واقعیت‌‌ها اگر حاکمیتی و راهبردی باشد، جای خوشبینی دارد. در غیر این صورت، به تناقاضات سخنان حسن روحانی، ناکارآمدی دستگاه دیپلماسی دولت او و انتقادات درست به دولت او، هر چه بیشتر افزوده خواهد شد.

حسن روحانی، چند ماه پیش با لحنی تند مذاکره با آمریکا را «دیوانگی» توصیف کرد و حالا به نرمی از تمایل خود به ملاقات با ترامپ سخن می‌گوید. آینه چرخش‌های مداوم مقامات جمهوری اسلامی را از گیجی دستگاه دیپلماسی وزیر خارجه نظام می‌توان مشاهده کرد؛ گیجی از سفرهای کم‌ثمر و چرخش‌های مداوم در اظهارات ملال‌آور!

گسترش اختلافات نظری در داخل نظام نسبت به ۱۵ ماه گذشته و اتخاذ استراتژی پاندولی نظام در مواجه با منازعه ایران با غرب هم به این گیجی دیپلماسی دامن می‌زند. استراتژی پاندولی نظام، یعنی حرکت سراسیمه بین صبر راهبردی و اقدام راهبردی، اتفاق نظر آمریکا و اروپا را سر یک مخرج مشترک راهبردی بیشتر کرده است: نظام جمهوری اسلامی نباید به تسلیحات هسته‌ای دست پیدا کند. اروپا‌یی‌ها حالا می‌دانند که در این راه پایبندی به توافق هسته‌ای برجام و قطعنامعه ۲۲۳۱ مشکلی را حل نمی‌کند؛ چرا که به‌طور مثال، طبق برجام بعد از تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ میلادی ایران به صورت قانونی و بدون هیچ محدودیتی می‌تواند به سمت تولید، تجهیز و گسترش (واردات و صادرات) صنایع دفاعی خود پیش رود. سکوت غرب در مقابل گسترش حملات نظامی اسرائیل به تسلیحات ایرانی شبه‌نظامیان شیعی در خاک سوریه، جنوب لبنان، در عراق و یمن بی‌ربط به این چشم‌انداز نگران کننده نیست.

به گمان من، تا وقتی استراتژی پاندولی نظام ادامه پیدا کند باید شاهد افزایش و پر رنگ شدن تنش‌ها در مناسبات ایران و غرب باشیم. می‌گویم غرب، چون در این راه آمریکا دیگر تنها نیست، از مقابله علنی با شبه نظامیان شیعه در خاورمیانه گرفته (توسط اسرائیل) تا مقابله با ناامنی آفرینی نظام در خلیج‌فارس (تشکیل ائتلاف بین‌المللی دریایی در تنگه هرمز) و همراهی عملی غرب با آمریکا در استمرار فشارهای اقتصادی (عدم تحقق وعده ۴ میلیون یورویی برای اینستکس).

صحنه آینده کوتاه‌مدت، صحنه تعمیق بحران‌های امروز خواهد بود نه حل آنان با سفرهای ناگهانی و سراسیمه.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy