مجتبی واحدی - دیدگاه نو
غلامحسین کرباسچی یکی از خودشیفتهترین سیاستمداران جمهوری اسلامی است. او را میتوان بنیانگذار فساد نوین در سیستم اداری جمهوری اسلامی دانست. بابی که او در شهرداری تهران باز کرد بیشک گامنخست در عادیسازی فساد و رانت در نظامجمهوری اسلامی بود. پیش از او هیچکس جرئت باجگیری رسمی از پیمانکاران شهرداری برای تامین هزینههای یک گروه سیاسی را نداشت. البته جناح راست- اصولگرایان - در تمامی دوران رهبری خامنهای از رانتهای رسمی حکومتی منتفع بودهاند.اما در جناح موسوم به چپ یا اصلاح طلبان، کرباسچی نخستین کسی بود که راه تامین هزینه سیاسی با سوءاستفاده از جایگاه سیاسی و حکومتی را باز کرد. وجوه کلانی که کرباسچی در آستانه انتخابات مجلس پنجم از پیمانکاران شهرداری دریافت کرد چهره تهران را کاملا تغییر داد.تبلیغات حزب کارگزاران در فعالیتهای انتخاباتی پایان سال هفتاد و چهار و بهار هفتاد و پنج را بیشک باید پرهزینهترین تبلیغات تا آن زمان دانست که البته رکورد آن در انتخابات مجلس هفتم ، توسط گروه آبادگران - گروه وابسته به حداد عادل و احمدی نژاد - شکسته شد. تامین هزینه انتخابات با فشار بر پیمانکاران، تنها فسادی نبود که کرباسچی به آن رسمیت بخشید. رویه پرفساد تراکمفروشی ، از دیگر سنتهایی بود که کرباسچی، بنیاد نهاد و البته علاوه بر پرکردن خزانه شهرداری به قیمت بر همزدن تعادل شهر، جیب های بسیاری از مدیران شهرداری - بخوانید دوستان کرباسچی - را پُر کرد.
غلامحسین کرباسچی ظاهرا پس از محاکمه سال هفتاد و هفت، از سیستم مدیریت حکومتی حذف شد. اما در بسیاری از سالهای پس از برکناری، او دارای نفوذ در شهرداری بود و برخوردار از امکانِ رانت سازی و رانت خواری. او به ویژه در دوران تصدی ملک مدنی در شهرداری تهران، از سیاست گذاران شهرداری بود و اطلاع او از تصمیمات مهم شهرداری پایتخت، برای او و اطرافیانش، برکات و بهره مندی های فراوان، ایجاد کرد. همین بهره مندی ها ، همواره مشوق کرباسچی بوده که حضور در چرخه قدرت به هر قیمت و در هر سطحی را غنیمت بشمارد. اظهارات اخیر کرباسچی و تاکید او بر لزوم تداوم سیاست " انتخاب میانبد و بدتر " در واقع ناشی از طمع ورزی او به حفظ ارتباطات حکومتی و تداوم بهره مندی های نامشروع است. او در سال نود و یک ، برای توجیه شرکت در انتخابات گفته بود : " چون شرکت در انتخابات، توصیه امام است ما باید بدون شرط گذاری در انتخابات فعال باشیم" . اما اکنون که می داند استناد به سخن آقای خمینی حتی به اندازه هفت سال قبل اثرگذار نیست دست به توجیه مسخره و شرم آوری زده است. دبیرکل حزب کارگزاران برای تشویق طرفداران به شرکت در انتخابات ، چنین گفته است :
" اینکه کسی بگوید دیگر بین بد و بدتر انتخاب نمیکنیم کمال بیعقلی است. اگر شما قرار باشد بین سرماخوردگی و سرطان، یکی را انتخاب کنید مسلما بین این دو بیماری که هر دو هم بد هستند با تکیه بر عقل سالم، سرماخوردگی را انتخاب میکنید". سخن کرباسچی را می توان اعتراف به این واقعیت دانست که از نگاه اکثریت قاطع ملت ایران، دوجناح حکومتی ، بیماریهای تحمیل شده بر مردم هستند. البته کرباسچی توضیح نداده که چرا ایرانیان، مجبورند از میان دو بیماری یکی را انتخاب کنند؟
گمان نکنید کرباسچی ، نخستین کسی است که با خودخواهی، از ایرانیان می خواهد همه انتخابهای خوب را کنار بگذارند و کماکان زندگی خود را قربانی تداوم حیات دو جناح سیاسی کنند؛ دو جناحی که دبیرکل کارگزاران، یکی از آنها را بیماری آزاردهنده سرماخوردگی و دیگری را بیماری مهلک سرطان می داند.کرباسچی تلویحا یاران خود را به بیماری کم خطرتر سرماخوردگی تشبیه کرده و جناح مقابل را به بیماری مهلک سرطان. اما به نظر می رسد پس از سالها عملیات فریب توسط اصلاح طلبانِ حکومتی، اکنون بسیاری از مردم ، خطر اصلاح طلبان را به مراتب بیش از تهدیدی می دانند که از ناحیه اصولگرایان متوجه آنان است.
اما جالب است که بدانید سابقه " محکوم دانستن مردم ایران به تن دادن به انتخاب های حکومتی " و ابراز علنی آن، سابقه تقریبا سی ساله دارد.نخستینانتخابات در دوره رهبری علی خامنه ای، مهرماه سال شصت و نه با مشارکت حدود یازده میلیون نفر برای گزینش اعضای دومین دوره مجلس خبرگان برگزار شد که کم رونقترین انتخابات در تمامی دوران چهل ساله جمهوری اسلامی بوده است. نخستین دوره انتخابات مجلس خبرگان سال شصت و یکبرگزار شد که در آن، بررسی صلاحیت نامزدهای عضویت خبرگان ، به عهده روحانیونسرشناس هر استان بود. اما در پایاننخستین سال از رهبری خامنه ای و در آستانه برگزاری انتخابات مجلس خبرگان ، با طراحی مشترک خامنه ای و رفسنجانی، تایید صلاحیت نامزدهای نمایندگی خبرگان به فقهای شورای نگهبانسپرده شد. در واقع منصوبان رهبر مسئولیت تایید صلاحیت ناظران بر رهبر را به عهده گرفتند. پس از این تصمیم، اغلب کسانی که در دوره رهبری روح اله خمینی ، به جناح چپ تعلق داشتند از لیست نامزدهای انتخابات حذف شدند.شدت حذف در حدی بود که در برخی حوزه های انتخابیه ، تعداد کاندیداها با تعداد نمایندگان ، برابری می کرد. به عبارت دیگر، هیچحق انتخابی برای شهروندانِ آن حوزه ها وجود نداشت. در آن زمان ، روزنامه رسالت که اصلیترین تریبون مکتوب اصولگرایان بود به سراغ صاحب امتیاز خود- احمد آذری قمی *- رفت و در همین مورد با او گفتگو کرد. آن گفتگو روز سه شنبه دهم مهرماه سال شصت و نه در روزنامه رسالت به چاپ رسید . متن زیر عینا بر گرفته از آن گفتگوست.
" ...از ایشان سوال شد برخی سوال می کنند ما چه رای بدهیمچه ندهیم مثلا فلانی انتخاب می شود و بخصوص که در برخی مناطق فقط یکنفر صلاحیت داشته و یا یکنفر کاندیدا شده و یک نفر هم باید انتخاب شود. ...آذری قمی : به عقیده من رای دادن و شرکت در انتخابات خبرگان، واجب است و حتی رای را هم باید مثبت داد. چرا که کسانی را که شورای نگهبان تایید می کند همگی صلاحیت دارند و لذا رای منفی معنی ندارد....انتخاب معنایش این نیست که اگر کسی را مخیر کردند برای انتخاب یک فرد از میانافراد، اگر رفت دید که فقط یک فرد خوب وجود دارد بگوید پس من از انتخاب خودداری می کنم.البته شاید این مثال که عرض می کنم خوب نباشد لکن برای نزدیکشدن ذهن عرض میکنم.اگر کسی را فرستادند دنبال خرید یک کیلو گلابی از بازار ، ولی وقتی رفت ودید فقط یک کیلو بیشتر گلابی در دکان میوه فروشی وجود ندارد او نمیتواند دست خالی برگردد و بگوید چون نتوانستم انتخاب کنم پس آن یک کیلو را هم نخریدم و برگشتم ...."!!!!
ملاحظه فرمودید ! حداقل بیست و نه سال است که رقبای حکومتی، مردم را موظف به خرید ته مانده گلابی یا تن دادن به بیماریهای مهلک، میدانند تا خود به نوایی برسند. البته التماسهای بیسابقه کرباسچی و یاران رانت خوار او از مرعشی تا عطریانفر و دروغپردازیهای تهوع آور محمد جوادظریف در مورد سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی، نشان میدهد شرایط ایران نه تنها نسبت به زمانی که با "استدلال های گلابی" مردم را پای صندوق رای می کشاندند تفاوت کرده، بلکه با دیو و فرشته سازی نیز نمی توان مردم را فریب داد. اکنون اغلب ایرانیان، عملکرد دوجناح سیاسی را دشمنی با خود میدانند و در خوشبینانهترین حالت، آنان را بد و بدتر ارزیابی میکنند؛ بد و بدتری که هیچیک، گزینه گریزناپذیر مردم نیستند و همین ، رانت خوارانسیاسی و اقتصادی را نگران کرده است. اگر تا چند سال قبل، تحریمی ها باید برای اقناع مخاطبان خود تلاش می کردند اکنون جناح های حکومتی و منتظرالحکومه ها ناچارند حتی به قیمت " سرطانی" دانستن خود، مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب نمایند و این ، دستاوردِ آشنایی اکثریت ایرانیان با چیزی است که روح اله خمینی از آن واهمه داشت : " بترسید از روزی که مردم به باطن ذات شما پی ببرند". نخستین گام ، برداشته شده و یقینا گام های بعدی برای خلاصی از این اهریمنان برداشته خواهد شد.
*پی نویس
احمد آذری قمی از هواداران افراطی علی خامنه ای بود که در سال های پایانی عمر، انتقاداتی متوجه خامنهای نمودو مورد بغض شدید رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت. او به بیماری صعب العلاجی دچار شد و هنگامی که یکی از اعضای شورای نگهبان، از وخامت حال آذری قمی با خامنهای سخن گفت جوابی نشنید جز یککلام : به درک !