۱) آدمها در قلعههای از هم جدا
یک قلعه، با شعارهای پراکنده از هزار سو فتح نمیشود. با #اسب_تراوا شاید... اما جدا جدا هرگز!
بهجای پیروی از روش مبارزات سنتی و سلبی-حذفی خوشهچینان قدرت، از مورچهها بیاموزیم روش ایجابی-جذبی را با همافزایی بر اساس حق مشترک که وحدتبخش است. که در آوارگی و پریشانی فرزندان مام میهن، تنها مردهخواران از وحدتِ "همه با هم" در هراسند؛ و فرزندان مام میهن، برای بازپسگیری خانهیمشترک راهی جز همافزایی از بیرون و درون ندارند! چون تمام شریکان دارای حق و سهم برابر تصمیمسازی در سرنوشت یک وطنند و راهی جز تشکیل #شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی ندارند.
آیا تشکیل یک هیات مؤسس از اشخاص مستقل، و ثبت نام نمایندگان سهامداران از تمام اقشار، طبق بروکرسی قانون تجارت، خیلی سخت است؟
همافزایی یعنی: افزودن دوسویه بر ناتوانی شریک، بر اساس توانایی خاص، در راستای یک توانایی عام و هدف مشترک. چنین هدفی اما با تجزیهی ملت بین گروههای ۱۴تنه و با فرمانِ " مردم #برخیزید " و شعار عشق مجازی و گام زدنی جدا بسوی مردم، دامچالهای بیش برای پریشیدن نیست! نباید زیر یک پرچم بصورت جداگانه دچار تفرقه و سفسطه شد! چنین وحدتی در گام اول نیازمند وحدت در اپوزیسیون بر اساس روشی مسالمتآمیز، گرد حق مشترک است؛ نه گرد خویش! که گام مؤثر جز بسوی وحدت پرچمداران در اپوزیسیون نیست.
شعار سلبی-حذفی جنگ میان قوم سرگردان، آن هم با جیب خالی و پز عالی، جز چاهنمایی و اتلاف توان مردمی در برزخ، ثمری ندارد. شاعرانی که از مردم غیرتشکیلاتی وحدت میطلبند و خود در ساحل عافیت از وحدت اکراه دارند، ناشی از ناتوانی ایشان نیست! بلکه ناشی از حفظِ توانایی و سرقفلیِ انحصار گردِ خویش است.
نکته: موافقان وحدت و شعار "همه با هم" که اهداف نیک را بدون نقشهی راه در مسیرهایی ویژه تلف میکنند، همچون مخالفین شعار "همه با هم" هر دو در میدان نظام سلطه بازی میکنند!
۲) مورچهها در نور و آب و خاک و هوای مشترک
مورچهها دارای یک کیسه یا خیک در مدخل شکم هستند که سبدِ ذخیرۀ غذاست.
همین که یک مورچهی گرسنه به دهانۀ این کیسه نزدیک شود، انقباضی در کیسه حاصل میگردد و مقداری از محتویات، وارد شکم مورچهی گرسنه میشود. وقتی که یک مورچه از چنتهی خود به دیگران غذا میخوراند، طوری لذت میبرد که شاید ما از خوردنِ غذاهای لذیذ لذت نمیبریم. نیز مورچهها با اتصال به هم، پلی میشوند بر درهها، تا فتح قلهها.
آیات و نشانههای طبیعت، سرشار از رازهایی است که خوانش آنها میتواند موجب شکوفایی انسان شود؛ به این شرط که ساختار حاکم بر مناسبات قدرت در جامعه، حقبنیاد و انسانمدار باشد، نه ایدئولوژیک و آدمکساز.
از مورچهها بیاموزیم راه و روش مبارزه را با لذت از همافزایی برای فتح قلعهای که در تصرفِ همگی نیست!
از مهر عالمتاب و آب و خاک و هوای مشترک بیاموزیم که رایگان و بیدریغ و فراگیر و حیاتبخشند، تا حیاتی سبز و بالنده.
آنجا هر تاریکی در نور محو خواهد شد. که هیچ سیهچاله و تاریکی با ابزار تاریکی محو نخواهد شد! بهجای آنکه ستارههایی جدا و کوچک باشیم، بیائیم خورشیدی بزرگ و تابان شویم.
.
۳) عبرت تاریخی:
۴۰ سال است که مردم در نبردی نابرابر و پراکنده بر سر ایدئولوژی و طراحی مبلمان خانهای مشترک که نه به دار است و نه به بار، قربانیاند. این یعنی سراب.
تنها با وحدت گرد سهم برابر در این خانهی مشترک میتوان به یک نقشهی راه و فلسفه و #پارلمان و #آلترناتیو_موقت و #استراتژی و #تاکتیک واحد برای حضوری وحدتبخش و فراگیر تا نتیجه، دست یافت.
ما میتوانیم! مگر آنکه با چاهنمایی خوشهچینان و ساحلنشینان، نتوانیم و نخواهیم.
نقشهی راه در #مرامنامه آماده است! اما رهروی در تریبونهای سلطه نیست!
خیام ابراهیمی
مرگ سید مصطفی خمینی، محمدحسن خلخالی
حماسهی سرخِ دخترِ آبی، هوشنگ اسدی