اینکه به دفعات از فرخ نگهدار مینویسم نه به این دلیل که وی شخصیت مهم سیاسی ست، بلکه به این دلیل تا نشان دهم که هر دو جناح حکومت اسلامی و اسلامگرایان از کم بضاعتی سیاسیاش در قالب تشخص یک فرد «سکولار» بنفع تداوم ماندگاری حکومت خود بنحو احسن بهره میجویند و هم همزمان چهره سکولاریسم را در میان ایرانیان مخدوش میکنند. در دفاع از سکولاریسم و افشای عناصر مخل به آن است که نام امثال فرخ نگهدار در سطور برخی مقالاتم میآیند وگرنه فرخ نگهداری که تمام زورش را میزند تا مانند سروش و بهنود زرین گویی کند و نمیتواند و واژگان در دستور زبانیاش بیهوده مانور میدهند بی آنکه از صورت و معنای همشکل برخوردار باشند یا در محضر عبدالکریم سروش با یک تشر وی از بابت طرح مسئله پسوند دینی به روشنفکر سر جایش میخ میشود، انگشت به دهان مانده و به عجز میافتد و عجزش را میتوان در مناظرههای دیگرش به روشنی دریافت و مشاهده کرد، چه در چنته و چه بهای فکری یا سیاسی دارد که قابل پرداختن باشد؟ «تحلیل گر سیاسی مستقل» ما، هنوز این را هم نمیداند که بیان عبارت همچون: «ترامپ و همدستان جنایتکارش»، عین سخن جانبدارانه است و نه مستقلانه.
بی شک قصدم از اینگونه سخنها نه افزودن و نه کاهیدن کسی ست که این هر دو در سیر رویدادهای فراز و نشیب شکلگیری تشخص آدمی، امریست شخصی و کسی نبایست در آن دخل تصرف کند. قصدم افشای رفتار تفرقه افکنانه فرخ نگهدارها در شکل یابی همبستگی ملی ایرانیان و سکولاریسم ایرانی است.
آدمی مؤمن هیچ راه حلی جز راه حل مؤمنانه خویش نمیشناسد و نمیخواهد بشناسد. به همین دلیل کمترین وجه شک را به میل سیری ناپذیریِ مؤمنانهاش راه نمیدهد. راه حلهای مؤمنانه شک ناپذیر هستند و معاف از نقد و نفی. چنین آدمی هم بواسطه ضمیر آگاه و هم ناآگاهش به دیگران دروغ میگوید و پرخاشگری میکند و هیچگاه هم نمیتواند با دروغگویی و پرخاشگری وجودیاش روبرو و رودررو گردد. سرخی شرم هم از صورت مؤمنان بیرون نمیزند.
دو سه سال پیش مقالهای نوشتم با عنوان «در وصف زبان پرخاشگر فرخ نگهدار»، و وقتی عبارت پست شدهء «ترامپ و همدستان جنایتکارش» را در صفحه فیس بوک وی مشاهده کردم به خودم گفتم این همان زبان پرخاشگر فرخ نگهدار است که در آن مقاله بدان پرداختم. بکار بردن واژه «جنایتکار» و نسبت دادن آن به یک رئیس جمهور و همدستانش یا حکومتی که جنایت کند و جنایت هم معلوم باشد، ایراد بر آن وارد نیست. ایراد آنجاست وقتی تصمیم ترامپ و تیم وی در خصوص تحریم اقتصادی علیه سران حکومت اسلامی و سپاه پاسدارش به اجرا گذاشته شد و این تصمیم که عکس العمل بوده در مقابل تحریکات و تحرکات نظامی و موشکی و بلند پروازیهای هستهای و اسرائیل ستیزی جمهوری اسلامی، تصمیم «جنایتکارانه» به حساب آید اما جنایات بیشمار این حکومت دینی در حق ایران و ایرانی و همچنین جنگ طلبیاش که از جیب مردم ایران هزینه میکند و این را مردم ایران با پوست و گوشت خود روزانه دارند حس میکنند در سایه بماند یا حملات موشکی به تأسیسات نفتی عربستان که بطور جدی ایران را در معرض خطر جنگ یا حملات نظامی متقابل و مشابه قرار داده زیر سبیلی رد شود. جنایات از سوی نظام دینی و شیعه گستر ایران از این أشکارتر؟ و از این عیان تر که به نیمی از جمعیت کشور حتا حق اختیار پوشش خود را ندهی؟ و چهل سال پیروان ادیان دیگر را به غل و زنجیر کشی وووووو؟ و فرخ نگهدارها هم صاف صاف راه بروند و به هر کشوری که جمهوری اسلامی با آن دشمنی کند مُهر «جنایتکاران» زنند و کمترین شرم هم نکنند؟ مساعی و اهتمام در نفاق افکنی میان ایرانیان تا به کی، تا به کجا؟
فرخ نگهدار «سوراخ دعا» را گم کرده و با غمض عین از این همه جنایت در حق ایران و ایرانی از سوی این حکومت دینی و مسبب اصلی تحریمهای اقتصادی امریکا، برای حواریون زبان و چشم و گوش بستهاش (که حتا نمیتوانند از او بپرسند که آیا تحریم دور اول امریکا علیه سران جمهوری اسلامی و سپاه دستاوردی مثبت داشت یا منفی)، از «جنایکاران» خارج از مرزهای ایران یاوه گویی میکند. آیا این همه مصیبت و بدبختی تا حدی که جامعه ایران را به شبه جامعه برای ایران و ایرانی تبدیل کرده از سوی «ترامپ و همدستان جنایتکار» ش بوده یا از ذات این حکومت دینی؟ چرا ایز گم میکنید؟ چرا چشم و گوش و زبانتان در قبال جنایات بیشمار این حکومت بسته است و در عوض در قبال رفتارهای تند سیاسی حکومتها و دولتهای خارج از مرزها نسبت به حکومت شیعه گستر، گشوده؟ چرا حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی را جنایتکارانه نمیدانید و اگر مشابه چنین حملاتی به ایران جمهوری شود قریب به یقین خواهید گفت که این عمل جنایتکارانه بوده؟
هرگاه حواریون فرخ نگهدار با چنین پرسش یا پرسش هایی خود را روبرو ببینند و نهال اراده برای تصمیم گیریها و عملکردهای تازه مغایر با آنچه تا کنون بوده که انفعال بوده، از آنها برخیزد و بشکفد میتوان گفت در راه ایجاد زمینه راه حلهای متنوع خیز برداشته اند؛ یکی از این «راه حل ها»، غلبه بر فرقه گرایی و نفاق افکنی میان ایرانیان و همزمان تدارک همبستگی ملی ایرانیان در مقابل حکومت دینی ست که کشور را به ورطه سقوط کشانده.
نیکروز اعظمی
مسجدست ایران...، م. سحر