Wednesday, Oct 2, 2019

صفحه نخست » طنز و تخریب در نگاه نقد شوندگان امروزی؛ ف. م. سخن

9DD0A5C1-8B74-4305-B123-D665436C8947.jpegمن نه تاریخ نگار طنز م نه نظریه پرداز طنز. این دو هم اصولا به خودِ طنز ربطی ندارند.

اما کار طنزپردازان بزرگ تاریخ ادب ایران را خوانده ام، از بعضی از آن ها لذت برده ام، از بعضی از آن ها هم خوش ام نیامده است.

حقیقت این که چیز زیادی از گذشتگان نیاموخته ام مگر آن که آن چه نوشته اند، به طور طبیعی وارد رگ ها و عصب های من شده، و من ناخودآگاه از وجود آن ها بهره برده ام.

اما آن چه از گذشتگان مانده و من خوانده ام، نه به من، که باید به نقد شوندگان درس بدهد که تحمل خود را در مقابل نقدی که با طنز یا طنزی که با نقد همراه است بالا ببرند.

چیزی که طی چند دهه نوشتن مشاهده کرده ام، این بوده که اشخاص، طنز مرا در مخالفت با اشخاص غیر، طنز دانسته اند و تحسین ها کرده اند، اما به محض این که نیش طنز من به تن خودشان فرو رفته، طنز مرا تمسخر و زشت یافته اند و آن را به صور مختلف تقبیح کرده اند.

البته یک منتقد، خاصه منتقد طنز پرداز، نباید نازک نارنجی باشد، و باید کار خود را بدون در نظر گرفتن خوشامدها و بدآمدها انجام دهد. تنها چیزی که باید سعی در اثبات آن داشته باشد این است که انتقاد او، برای نابود کردن شخص انتقاد شونده نیست بلکه برای سر عقل آوردن او و نجات او از دره ای است که می رود در آن بیفتد.

نقد شونده این را اگر بفهمد، نه تنها به زبان تلخ و تند منتقد ایراد نمی گیرد، بلکه از او سپاسگزار هم می شود.

استاد مسلم طنز منظوم، هادی خرسندی، یک زمانی کلی به این حرف من خندید که از حکومتیان انتظار دارم، حرف های تند مرا بپسندند، ولی واقعا از اشخاص عاقل انتظار دارم که حرف های مرا بپسندند حتی اگر مورد قبول شان نباشد. این حرف ها نجات دهنده ی آن ها و راه درست نشان دهنده است.

طنز من در نقد «شورای گذار» باعث شده یک عده بِهِشان شدیدا بر بخورد و فکر کنند که باید با زبان تند و توهین آمیز به من پاسخ دهند. اِشکالی ندارد و کاملا پذیرای چنین برخوردی هستم.

ولی آن ها انتظار نداشته باشند که ما زبان مان را در مقابل خطاها و کژی ها نگه داریم چون آن ها غیر از خودشان عده ای دیگری را نیز به کژ راهه می برند.

شما به زبان طنز خیام که به نظر من صریح ترین و روشنگر ترین شاعر ایران است و خصلت کوتاه نویسی مورد نظر جوانان امروز ایرانی را به طور تمام و کمال داراست، نگاه کنید. ببینید صاحبان دین، در مقابل چنین طنزی چه باید بکنند و به آن چه بگویند؟
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی؟!

می بینید که این زبان، زبان بسیار گزنده ای ست. شیخ را در کنار فاحشه نشاندن و او را با فاحشه همصحبت کردن. اگر خدای نکرده امروز چنین قیاسی بکنیم و یک عضو «شورای گذار» را با فاحشه ای پشت میز بحث بنشانیم، قطعا حکم به قتل ما داده خواهد شد.

یا ببینید خدای طنز ضد مذهب ایران، یعنی عبید، با کلماتِ مختصر ش چه نیشی به تن اهل دین فرو می کند:
شیعه ای در مسجد رفت. نام صحابه دید بر دیوار نوشته. خواست که خیو (تُف) بر نام ابوبکر و عُمَر اندازد، بر نام علی افتاد. سخت برنجید.
گفت: تو که پهلو ی اینان نشینی سزای تو این باشد!

یعنی به علی می گوید تو که نام ات در کنار اینان است، حق است که تف به روی تو بیفتد! از این توهین بالاتر به شیعه و سنی، در یک جا؟!

ولی دقت کنید عبید فحش نمی دهد؛ طنز می گوید. و طنز یعنی همین.

انتظار نداشته باشید که تا مدح شما را می گویند، طنز بشود طنز، و به محض انتقاد از شما، طنز بشود تمسخر.

یکی از دبیران «شورای گذار» که در مقاله ی قبلی ام از او اسم برده ام، چون طنز نویس هستم و به تصور ایشان، «شورای گذار» را تخریب کرده ام، پاسخ دادن به مرا در شأن خود و سایر روسای شورا نمی داند!

عجبا عجب! اگر ایشان نوشته های عبید و حتی خبیثیات سعدی را بخواند، لابد کتاب سوزان راه می اندازد چون حرف آن ها از شأن و مأن گذشته و به فحش خواهر و مادر کشیده است!

البته این دبیر محترم شورا، جرات نخواهد کرد از عبید و سعدی ایراد بگیرد چون اسم بزرگان که می آید، ماها خبر دار می ایستیم و کار آن ها را ارج می نهیم. زورمان به ف. م. سخن ها و امثال او می رسد که می توانیم دهان مان را بگشاییم و هر چه به ذهن مان رسید حواله ی آن ها کنیم. غافل از این که امثال «سخن»ها، داروهای تلخی هستند که نه کُشنده، بلکه زندگی بخش اند.

این ها را نوشتم که بدانیم عمل موثر یک گروه سیاسی نه در حرف های قشنگ قشنگ، بلکه در برخورد با مخالفان و منتقدان تجلی پیدا می کند.

جنابان «شورای گذار» فعلا از این نظر چند نمره ی -صفر- بزرگ دریافت کرده اند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy