پدیده آمدنیوز وحضور آن در فضای جامعه سیاسی ایرانی، محصول بحرانهای فزاینده درون حکومتی و رقابت باندهای مختلف درون آن برای تضعیف و حذف یکدیگر بود. گرداننده اصلی آمد نیوز، روح الله زم بود که در پروسه ادامه فعالیت آن، یاغی شد و با اخبار و داستانهای راست ودروغش بر عمیق تر شدن شکافهای درون حکومتی تاثیرات معین گذاشت و در مواردی مایه تضعیف اقتدار و شرمساری نظام ولایت شد. کسانی که وی را در خارج بر صدر نشاندند، قبل از تبلیغات خود رژیم بر علیه وی، همین رسانههای فارسی زبان ایرانی خارج از کشور بودند. اما برعکس این رسانهها، اپوزیسیون متشکل در احزاب قدیم وجدید در خارج از کشور، نه وی وفعالیتس را جدی گرفتند و نه به وی اعتماد کرده ونزدیکش شدند و به همین دلیل نیز هیچ نقش و مسئولیتی دربزرگ نمایی وی و جریان آمد نیوز نداشتند، که اکنون پاسخگوی اقداماتی باشند که گردانندگان رسانهها در مورد وی و اخبارش انجام دادند.
کسانی که مدعیاند پدیده زم از ابتدای شروع خود پروژه نهادهای اطلاعاتی رژیم برای کنترل و خنثی سازی اپوزسیون بوده است، قادر به توضیح بی تناقض و متکی بر شواهد متتقن ادعاهای خویش نیستند. این مدعیان شاید بر دو دسته باشند، دسته اول، از دوستان وعوامل مستقیم وغیر مستقیم جمهوری اسلامی ونهادهای اطلاعاتی آن هستند. دراصالت دسته دوم شکی نیست، اما آنان اساسا دایی جان ناپلئونهای کوچک و بزرگ دوران ما هستند، آنها را با بدیهات ابتدایی کاری نیست ولی خدا را شکر، همه گی تحلیلگر انواع امور، از جمله موضوعات اطلاعاتی و امنیتی هستند. برآمد وحضور بعضی از این اشخاص در رسانههای خارج از کشور، که باید مسئول ارشد روزنامه فیگارو و مجریان ومیهمانانی در رسانههای پر بیننده و میلیونی را نیز بر لیست آنها افزود، حقیقتا اسفناک ونا امید کننده بود. متخصصین حرفه روزنامه نگاری، کیفیت کار خبرنگاری را با عکاسی فوری بدو روتوش ودستکاری مقایسه کردهاند، اما آنچه که ما در روزهای گذشته شاهد بودیم، به مراتب نازلتراز عکاسی فوری حتی آماتورها بودند.
متاسفانه هم در دنیای مجازی و هم در رسانههای پر نفوذ خارج از کشور، نشروباز نشر القائات و دروغهای نهادهای اطلاعاتی-تبلیغاتی حکومت ایران بدون استثنا به رویه همه آنها تبدیل شد و موضوع ربوده شدن یک مخالف حکومتی و ضرورت تقبیح و محکومیت آن در افکار عمومی را از دستور کار آنها خارج کرد. چنین عارضه زیانباری نشان داد که اغلب این رسانهها، چگونه به راحتی میتوانند به باز یچه دست ارگانهای اطلاعاتی-تبلیغاتی حکومتی برای فریب مردم وافکار عمومی جامعه سیاسی ایرانی، و حتی تقبیح قربانیان جمهوری اسلامی تبدیل شوند.
اکنون بعد از ربوده شدن روح الله زم درعراق واسارتش در دست سپاه، باید منتظراجرای چشم بندیهای باشیم که نهادهای وابسته به رهبر ودولت در اثبات اشراف و تسلط نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بر اپوزیسیون حکومتی و تشدید جو بی اعتمادی و تفرق در درون آن را، از آستین و کلاه خود بیرون بکشند. درعین حال آقای زم میتواند وسیلهای موثر و کشنده در دست باندهای برتر، برای کنترل رقبای درون حکومتی خود وبه زیر کشیدن آنها باشد و شاید هم در پرونده سازی بر علیه برخی مخالفین مداخلات جمهوری اسلامی در امور داخلی کشور عراق هم به کار آید.
اصغر جیلو
خودشیفتگان جور و ناجور ما (۲)، مهدی استعدادی شاد