میرحسین موسوی، یکی از رهبران جنبش سبز، در واکنش به اعتراضات مردم و کشتار حکومت، بیانیهای رسمی منتشر کرد. موسوی بعد از 9 سال سکوت خود را بهطور رسمی شکست و در واکنش به جنبش حقخواهی مردم ایران، به حمایت از مردم مظلوم و رنجدیدهی ایران برخاست. اینکه موسوی در این برش تاریخی خود را موظف دانسته بیانیه دهد، ترجمان اهمیت رویدادی است که همچنان در جریان است. رویدادی که معادلات سیاسی و اجتماعی در ایران را بهطورجدی و عمیق تغییر داده است و فصلی نو درانداخته است. فصل جدید سیاستورزی در ایران، تاکیدی چندباره بر اهمیت خیابان است. خیابانی که از آن مردم است و حکومت تنها موظف است، امنیت مردم را در آنجا تامین کند. در این برش تاریخی اما حکومت بهطورجدی، گسترده و بی کمترین ملاحظهای، مردم معترض به بیکفایتی و بیعدالتی را به گلوله بست و بر حجلههای خونین جوانان این مرزوبوم به شادی و پایکوبی پرداخت.
مهندس موسوی، تصمیم سران قوا و حمایت صریح رهبر نظام از آنان را، غیرمعقول و کاسبکارانه خواند، اما تنها در نقد همین تصمیم متوقف نشد و تاکید کرد که مردم معترض، زخمخوردهی سیاستهای خانمانبراندازیاند که سالهاست اجرا میشوند. سیاستهایی که از سال 84، بهطور مستمر و بیوقفه در حال فقیرتر و مایوستر کردن مردم مظلوم این خاک مغموماند. مردم ایران زخمی سیاستهای چندین سالهی مفلوکساز داخلی و ماجراجوییهای ایران بربادده خارجیاند و اکنون با شوک افزایش قیمت بنزین و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر، به اعتراض برخاستهاند. اعتراضی که گسترهی آن بخش اعظمی از تمام جغرافیای ایران عزیز را در برگرفت. مردمی که نهتنها نان از سفرههاشان رفته که کرامت و شخصیتشان نیز له گشته و تنها راه حفظ کرامت خویش را در نثار جان یافتهاند. مردمی سرخورده و جان به لب رسیده از اوضاع نابسامان و ویران کشور، تنها گزینهی اثبات بودن خویش را در اعتراض یافت که آنهم با شلیک مستقیم گلوله پاسخ داده شد.
در چنین شرایطی است که میرحسین موسوی، این کشتار را به کشتار 17 شهریور مقایسه میکند و هشدار میدهد که مغرور به سرکوب مردم مظلوم بیگناه و بیسلاحی که تنها با زبان و کلام و شعار بهقصد اعتراض به خیابان آمده بود، نشوید. میرحسین با توجه دادن صریح به واقعهی کشتار 17 شهریور که آغاز پایان نظام جور پادشاهی بود، هشدار میدهد که این کشتار نیز، میتواند آغاز پایان نظام جور و ظلم اکنونی باشد. تاکید موسوی بر آن واقعهی شوم تاریخی که آغاز فصلی نو درروش سیاستورزی ایرانیان بود، ترجمان این واقعیت است که صدای انقلاب به گوش میرسد.
او آدمکشان دیروز را نمایندگان حکومت غیر دینی و آدمکشان امروز را نمایندگان و ماموران حکومت دینی میداند. در تضییع و نقض حقوق، حرمت و کرامت انسان، تفاوتی بین ماهیت نظام حاکم سیاسی وجود ندارد. چه دینی و چه غیردینی باشد، نظام ظالمی است که باید پاسخگو باشد. موسوی تاکید میکند که باید آمرین و مباشرین این کشتار محاکمه علنی شوند و در فراز پیشین صراحتاً آمر و عامل اصلی را فرماندهی کل قوا که ولیفقیه با اختیارات مطلقه است، میداند.
موسوی بعد از 9 سال بیانیه داد و در آن هشدار داد که صدا کلفت کردن و دم از میان یک جنگ جهانی بودن، پاسخی قانعکننده به مردم نیست و این فرافکنیها نمیتواند زخم عمیق و خطرناک واردشده را التیام بخشد. کافی است نظام به عواقب کشتار میدان ژاله توجه کند.
موسوی و کروبی، کار خویش را در حصر ظالمانه به شرافتمندانهترین و شجاعانهترین شکل ممکن انجام دادند. آنها سمت خود را مشخص کردند. نشان دادند که با مردم و کنار مظلومیناند. امروز این ماییم که باید مسئولیت خویش را برای به نتیجه رساندن فریاد حقخواهی جوانان غرقهبهخونی که به امید رهایی از وضع کنونی و بهبود آن، جانبرکف به میدان آمدند، انجام دهیم.