رفتارهای خامنه ای تداعی کننده زمانیست که سلطان بر رعیت حکم میراند
امیر سلطانزاده - ایندیپندنت فارسی
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، در نشست خود با رسانهها به سئوالات خبرنگاران درباره روند بررسی صلاحیت کاندیداها پاسخ داد. او با سادهانگاری اعتراضات اخیر و بدون اشاره به کشتهشدهها، گفت: «باید به وضعیت معیشتی مردم بیشتر برسیم و باید همه کسانی که دست اندرکارند دقت کنند. اشاره به فرد خاصی ندارم. مقام رهبری بارها تاکید کردند و ماها هم باید اعتراض به مسایل معیشتی را از اغتشاشات تفکیک کنیم. امیدواریم در آینده تدبیر بیشتری به خرج داده شود تا هم مشکلات اقتصادی مردم حل شود و هم انتخابات پرشور و با حضور گسترده ای داشته باشیم.» اما مهمترین سئوالی که از او شد، درباره تایید صلاحیت افرادی است که به رهبر انتقاد دارند.
کدخدایی در پاسخ به این سئوال که اگر فردی رهبری را مورد نقد قرار دهد تایید صلاحیت میشود یا خیر؟ گفت:«مقام معظم رهبری همیشه از انتقاد استقبال کردند از این رو بحث انتقاد در روند بررسی صلاحیتها ملاک نیست، اما توهین و افترا روند دیگری است ومدنظر ما قرار دارد.» این سئوال در حالی مطرح میشود که طی سالهای اخیر سطح انتقادات و اعتراضات به عملکرد آیتالله خامنهای افزایش یافته است. فارغ از شعارهایی که در اعتراضات آبان ماه توسط مردم در خیابانها علیه او سر داده شده، بسیاری از سیاستمداران اصلاحطلب و حتی اخیرا اصولگرا نیز لب به انتقاد از عملکرد او گشودند.
اگرچه اصولگرایان ترجیح دادند بیشتر در لفافه سخن بگویند، حتی این روش نیز مورد خوشایند اطرافیان رهبر نبود. مطابق با ماده 514 قانون مجازات اسلامی، هرکس به آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی و آیتالله خامنهای به نحوی از انحاء اهانت کند، به حبس شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد. همچنین در ماده 27 قانون مطبوعات به صراحت بیان شده، هر گاه در نشریهای به رهبر جمهوری اسلامی و یا مراجع مسلم تقلید اهانت شود، پروانه آن نشریه لغو و مدیر مسئول و نویسنده مطلب به محاکم صالحه معرفی و مجازات خواهند شد
اساسا از نظر حاکمان ایران مرز انتقاد و توهین کجاست؟ در حالی که در کشورهای دموکرات، تمامی افراد حق دارند به هر شکلی، حتی با بیان توهینآمیز سیاستمداران را مورد خطاب قرار دهند، در قوانین ایران عنوان موهوم اهانت ذکر شده است. این بدان معناست که دادگاه میتواند مطابق با تفسیر رای خود هر نوع انتقادی را به عنوان توهین تلقی کند. مضاف بر آن، به طور کلی طی سالهای اخیر شاهد بودهایم که کمترین نقد محترمانه، در حالی که برای مثال تنها پیشوند تملقآمیز «رهبر معظم انقلاب» در نامه ذکر نشده، با اتهام توهین به رهبری مواجه شده است.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
آیتالله خامنهای که مدعی آزادی بیان است، قاعدتا باید سعه صدر بیشتری از خود به خرج دهد. او در سخنرانیای که نوروز سال 1397 در مشهد ایراد کرد، مدعی شد که در ایران آزادی بیان وجود دارد و هیچ کس به خاطر انتقاد به نظام یا ابراز عقیده مخالف در زندان نیست. البته طی این سالها همگان به خوبی میدانند منظور از نظام، شخص رهبری است. اما به نظر میرسد این ادعاها با عملکرد قوه قضاییه منصوب رهبر و سازمانهای اطلاعاتی وابسته به او همخوانی ندارد.
اما آیا مطابق با گفتههای سخنگوی شورای نگهبان، آیتالله خامنهای انتقاد پذیر است یا اساسا کسی جرات نقد او را دارد؟ تقریبا تمامی مخالفان سیاسی و حتی منتقدان درون نظام که سابقه مدیریتی در سطوح بالا را داشتهاند، دست کم یک بار با اتهام توهین علیه رهبری مواجه شدهاند. برای مثال در کیفرخواست بسیاری از دستگیرشدگان اعتراضات سالهای 88، 96 و 98، این اتهام به چشم میخورد. نامه سرگشاده 14 تن از فعالان سیاسی به رهبر جمهوری اسلامی - که چندی پیش منتشر شد، همچنان در وبسایتهای خبری قابل دسترسی است. در این نامه هیچگونه کلام توهین آمیزی به چشم نمیخورد. اما همه آن 14 نفر دستگیر شدند. همچنین بسیاری از فعالان دانشجویی طی این سالها با اتهام توهین به رهبری مواجه شدند.
این افراد که در دوران بازجویی با رفتارهای به شدت زشت و شکنجههای مرسوم در دستگاههای اطلاعاتی ایران مواجه بودند، در نهایت برای گذراندن دوران حبس خود راهی زندان شدند. در مواردی هم منتقدان رهبر جمهوری اسلامی به جای آنکه با اتهام توهین به رهبری مواجه شوند، با اتهامهایی نظیر تبلیغ علیه نظام و ایجاد اخلال در نظم عمومی مواجه شدهاند. به راستی چطور ممکن است نظم یک جامعه یا اساس یک نظام با بیان انتقاد علیه یک فرد تحت تاثیر قرار گیرد؟ مگر آنکه حامیان رهبر معتقد باشند که نظام جمهوری اسلامی یک نظام فردی است.
در این میان هواداران رهبر جمهوری اسلامی هیچ گاه پاسخ ندادند که چطور فردی که اینچنین مدعی آزادی بیان است، از حق خود به عنوان یک فرد نمیگذرد. حقی که قانون تبعیضآمیز در اختیار او قرار داده است و تجربه سالهای اخیر نشان میدهد هیچ گاه مصداق واقعی خارجی نداشته است. چندی پیش محمدجواد معتمدینژاد، از دانشجویانی که بخت دیدار حضوری با رهبر جمهوری اسلامی را داشت، پس از آنکه در آن جلسه انتقادات خود را بیان کرد، بازداشت شد. البته دادگستری این موضوع را تکذیب کرد و آقای معتمدینژاد در برابر ادعای دادگستری برگه وثیقه خود را منتشر کرد. فیلمهای آن جلسه موجود است و به وضوح هیچ توهینی در کار نبوده است.
واقعیت این است که طی دوران تصدیگری منصب رهبری توسط آیتالله خامنهای، با توجه به عدم مشروعیت نزد علما و عدم مقبولیت نزد افکار عمومی، او سعی کرد با ساختن هالهای قدسی از خود در میان هوادارانش، امکان نقد را سلب کند. دستگاههای امنیتی نیز تمام قد در راستای همین موضوع عمل کردند. نتیجه این چنین اقداماتی افزایش تملق و چاپلوسی در میان سیاستمداران و جامعه شد، به شکلی که نقد او به پستوی خانهها و خفا رفت. در این دوران رهبر جمهوری اسلامی حتی یک بار در یک سخنرانی عمومی حاضر نشد جلوی افرادی را بگیرد که چاپلوسی او را میکردند. وقتی در رسانهها پیچید که در دیدارهایش با دانشجویان، ابتدا سئوالات و سخنان را بررسی میکنند تا به قول معروف آقا خوشش بیاید، ایشان حاضر به موضع گیری و برخورد با عوامل این رفتار نشد.
اما طی چند سال اخیر و در دورانی که تمام توجیهات درباره ضعف حاکمیت و ناکارآمدی نظام عیان شده، دیگر کسی ابایی از بیان آن حرفها ندارد. شاید یکی از دلایل جلوگیری از انتقاد به آیتالله خامنهای، کارنامه ضعیف و غیر قابل دفاع او باشد. کارنامه ای که ثمره آن را طی 3 دهه به خوبی مردم کشور با گوشت و پوست خود درک کردهاند.
به وضوح میبینیم که پس از کشتار آبان ماه، بسیاری که خود را تابع رهبر میدانستند و بدون چون و چرا دستورات او را میپذیرفتند، امروز لب به نقد باز کردهاند. اگرچه حتی این افراد هم پس از کوچکترین نقدی با حمله طیف نزدیک به رهبری - با نام ارزشیها، مواجه میشوند. طیفی که از مصونیت قضایی و رانت حمایتی حاکمیت برخوردار است و در برخورد با منتقدان رهبر جمهوری اسلامی با اقدام به پرونده سازی، از هیچ رفتار خشنی فروگذار نمیکند.
رفتارهای امروز رهبر جمهوری اسلامی برای مردم تداعی کننده همان چیزهایی است که در تاریخ خواندند. آن زمانی که سلطان بر رعیت حکم میراند و جای هیچ اعتراضی نبود. اما ثمره سالها تلاش و خونهای ریختهشده به پای نهال آزادی، هنوز به ثمر ننشسته است. طعم خوش آزادی بیان، همان چیزی است که جامعه ما از روشنفکران تا عموم مردم، همچنان به دنبال آن هستند.
خبرهایی درباره مرگ دو فرمانده ارشد سپاه
بازگشت روسها بعد از چهلسال به افغانستان؟