Monday, Jan 13, 2020

صفحه نخست » رژیم با سینما رکس شروع کرد و دعا کنید این موشک زدن به هواپیمای نخبگان آخرین جنایتش باشد!

balablog_011320.jpgاز بالابلاگ سایت بالاترین - ارغوان

از همان آغاز با دروغ آمدند. وقتی دیدند دروغ هایی چو مرگ صمد بهرنگی و تختی و فروغ به دست ساواک نتوانسته است احساسات ملت را آنطور که باید تحریک کند، تصمیم گرفتند با کشتار و زنده زنده سوزاندن مردم شهرهای خوزستان را هم که انقلابی نبودند، به بازی کثیف خود وارد کنند.

این رژیم با خون آمد و با خون خواهد رفت. بیچاره ملت ایران که گرفتار خون بازی شده است!

در این لحظاتی که افکار عمومی ملت جریحه دار است، باید یاد همه قربانیان این نظام را زنده کنیم تا شاید در ایران فردا شاهد اینگونه رذالت ها و‌جنایت ها نباشیم.

دکتر بهرام چوبینه محقق امور تاریخ معاصر ایران ساکن اروپا در کتابی که سال‌ها بعد در مورد اعترافات حسین بروجردی یکی از هواداران خمینی و از محافظان اصلی او، بر اساس گفته‌های خود بروجردی نوشت، نشان داد که علی خامنه‌ای زیر نام «حاج عبدالله» مسئول اصلی ارتباط و خط دادن به تیم عامل جنایت در سینما رکس آبادان بود.

حسین بروجردی در کتاب خاطراتش تاکید کرده بود که موسوی تبریزی، شیخ جمی و مذهبیون موتلفه در فاجعه سینما رکس آبادان شریک جنایت علی خامنه‌ای بودند.

هر ایرانی تا روزی که جان در بدن دارد این فاجعه دهشتناک را از یاد نخواهد برد. فراموش نکنیم که ۲۷ سینمای دیگر در روز ۲۸ امرداد ماه به آتش کشیده شدند. در این آتش زدن‌ها بسیار کشته شدند. در آتش زدن سینما آریای مشهد سه تن در آتش سوختند. در آتش‌زدن سینما آریای مشهد، انقلابیون ۵۷ تی و خمینی پرست در ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه بامداد ۲۰ لیتر بنزین از راه در خروجی شیب‌دار درون سینما ریختند و آن را آتش زدند. نظافت‌چی و دوچرخه پاهای سینما که شبها در سینما می‌خوابیدند، محمد مهربان ۲۰ ساله، غلام ۲۴ ساله و جواد ۲۸ ساله زنده زنده سوختند. سرایدار سینما به نام قربان دلشادفر ۳۵ ساله دچار سوختگی سختی شد و به بیمارستان برده شد. سه تن از مامورین آتش نشانی به نام‌های شجاعی رییس آتش نشانی، ملکوتی جعفر اسرمی و اسدالله زاده برای خاموش کردن شعله‌های به آسمان کشیده شده آتش دچار سوختگی شدید شدند.

آتش زدن سینما رکس آبادان یکی از بیست و هشت سینمای آتش زده شده کشور در روز ۲۸ امرداد ماه بود. نام دیگر سینماها چنین است: ۱- سینما ستاره سمنان ۲- شکستن شیشه‌های سینما میامی و سینما مراد در میدان شهناز ۳- سینما پرسیا شیراز ۴- سینما پارامونت شیراز ۵- سینما کریستال رضاییه ۶- سینما مهتاب شیراز ۷- سینما شهرنمایش بندرعباس ۸- سینمای الیگودرز ۹- سینما سیلوانا میدان ژاله ۱۰ سینما هما در همدان ۱۱- سینما آریا تبریز ۱۲- سینما شهرفرنگ تبریز ۱۳- سینما نپتون تهران خیابان دماوند ۱۴- سینما آسیا مشهد ۱۵- شکستن شیشه‌های سینماها در اردبیل ۱۶- شکستن شیشه‌های سینماها در قزوین ۱۷- شکستن شیشه‌های سینماها در بهبهان ۱۸- شکستن شیشه‌های سینماها در مشهد ۱۹- سینما پارامونت تهران ۲۰- سینما دیاموند تهران ۲۱- سینما رادیوسیتی تهران ۲۲- سینما متروپل تهران ۲۳ - سینما آستارا تهران ۲۴- سینما ماژستیک تهران ۲۵ - سینما شهرفرنگ تهران ۲۶- سینما آتلانتیک تهران ۲۷- سینما آپادانا شیراز

آیت‌الله علی تهرانی (شوهر خواهر رهبر ایران) درباره این رویداد، مطالبی علیه نوری همدانی و داماد وی سیدحسین موسوی تبریزی در خاطرات خود بیان داشته، که ذکر آن خالی از لطف نیست.

وی می‌گوید: ما در سقز بودیم که خبر آتش‌سوزی سینما رکس آبادان منتشر شد. من خیال می کردم کار ساواک است. چون هر خرابکاری‌ای که می‌شد، به ساواک می‌بستند. ولی آقای شیخ نوری همدانی گفت: «ما (یعنی شورای اسلامی قم) این‌کار را برای به حرکت درآوردن مردم آبادان در راه انقلاب انجام دادیم، تا خیال کنند کار ساواک است و به حرکت در آیند».

من گفتم: این (نوری همدانی) ساواکی است. همسرم در سقز بود. هنوز هم این سخن نوری همدانی به یادش هست و می‌گوید: «دیدی او درست می‌گفت و تو اشتباه کردی!»

خمینی بعد از پیروزی انقلاب در نامه‌ای که برای من فرستاد، از من خواست و بر من واجب کرد که به خوزستان بروم و قضاوت شرعیه را در آن استان عهده‌دار شوم. پس از آن‌که به اهواز رفتم، یکی از کارهایی که انجام دادم، بررسی پرونده سینما رکس آبادان بود که در زمان شاه بطور روشن بازجویی که از تهران به اهواز رفته بود، تنظیم نموده بود.

در آن پرونده آمده بود که: «از شورای اسلامی قم چهار نفر مأمور شده بودند که آن عملیات را در آبادان انجام دهند تا نسبت به ساواک شاه داده شود و مردم آرام آن شهر در راه انقلاب به حرکت درآیند. آن چهار نفر چهار گوشه سینما را آتش زدند، سه نفر از آنها در آتش‌سوزی تلف شده بودند و یک نفرشان باقی و در زندان بود.»

من برای امری به قم نزد خمینی رفتم. از مطالبی که به او گفتم همین قضیه مذکور بود. چون شرایط من برای قضاوت در استان خوزستان فراهم نشد، به مشهد برگشتم.

اقوام قربانیان آن سینما از بنی‌صدر با تلگراف (که روزنامه کیهان در شماره ١١٠٢۶ چاپ کرد)، خواستند که حقیر محاکمه‌ای که بنا بود تشکیل شود را عهده‌دار شوم. ولی بعضی از سران حزب جمهوری اسلامی با عجله موسوی تبریزی را فرستادند و با تشکیل دادگاهی مطابق میل‌شان، حکم اعدام چند نفر بی‌گناه و از جمله همان فرد مأمور از طرف شورای اسلامی قم را صادر نمودند.

من مشهد در خانه نشسته بودم که زنگ زدند. در را گشودم، دیدم سه نفر آبادانی آمده‌اند. آنها را به اطاق بردم. دیدم خیلی ناراحت هستند. احوال‌پرسی کردم گفتند: «پس از اینکه با آمدن تو به آبادان موافقت نشد و آن شخص آمد و حکم اعدام آن بی‌گناهان را صادر کرد، ما که هر کدام از اقوام عده‌ای از آن قربانیانیم، از اقوام بقیه هم وکالت گرفته‌ایم که بیاییم مشهد و تو را برداریم ببریم پیش خمینی و بگوییم که این‌ها بی‌گناهند. ما از خون اقوام خود درگذشتیم، اینها را اعدام نکنید. عاملان واقعی آن واقعه هولناک مشغول حکومت کردن بر ملت هستند، این بی‌گناهان نیستند. ولی به دویست کیلومتری مشهد که رسیدیم رادیو ماشین باز بود. در اخبار اعلان کردند که حکم اعدام آن بی‌گناهان اجرا شد و این خبر آتشی به جان ما افکند.

آری هم وطن، از رژیمی که پیروزی اش با جنایت و دروغ میسر شد، انتظار نداشته باش حقیقت را به ما بگوید. این رژیم که برود، تازه داستانهای مرگ چمران و عباس بابایی و سقوط ها و تصادف های مشکوک خلبانان جنگ ایران و عراق و صدها مورد دیگر معلوم خواهد شد.

به یاد تمام قربانیان این حکومت اهریمنی، دوشنبه خیابان ها را برای حکومت جهنم خواهیم کرد!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy