تابناک
رئیس مجلس تجلی و عصاره خواست مردم و منافع یک ملت است که ممکن است در حوزه تقنین در کشور، بسیاری از معادلات مطابق با نظرات او رقم بخورد و جایگاه ویژه هم در بهره گیری مجلس از ابزارهای نظارتی اش دارد. رئیس قوه مقننه نقش عمدهای در تایید و رد لوایح و طرحها دارد، در چینش روسای کمیسیونهای تخصصی مجلس نظرات او خیلی صائب و تاثیرگذار، در اخذ رأی اعتماد وزیران عضو کابینه و همچنین طرح سؤال و استیضاح حتما نگاه خیلی از نمایندگان به کسی است که کرسی عالی سبزرنگ بهارستان را از آن خود میکند؛ بنابراین، جایگاه رئیس قوه مقننه، بسیار بالا و تاثیرگذار است.
به گزارش «تابناک»؛ از طرفی، رئیس مجلس باید در احقاق مطالبات مردم نسبت به دیگران پیشرو و پیشآهنگ باشد. محاسن و معایب رئیس مجلس نسبت به سایر نمایندگان ضریب بالاتری دارد. همچنین ریاست مجلس نقش بسیار مهمتری از اداره صرف جلسات پارلمان دارد. رئیس مجلس میتواند لایحهای را از دستور کار خارج کند یا حتی در آرای نمایندگان نیز تاثیر بگذارد. رئیس مجلس در جایگاه رئیس یک قوه در بسیاری از دیگر نهادهای قانونی و حاکمیتی دیگر نیز حضور دارد و همین مسائل است که اهمیت این موضوع که چه کسی کرسی ریاست مجلس را از آن خود خواهد کرد، زیاد کرده است.
مجلس شورای اسلامی از آغاز به کار خود در سال ۵۹ تاکنون که ده دوره آن را در حال سپری کردن هستیم، شش رئیس به خود دیده است. مرحوم آیت الله «اکبر هاشمی رفسنجانی» اولین رئیس مجلس شورای اسلامی در جمهوری اسلامی ایران است. او ۲۹ تیر ۱۳۵۹ بر کرسی ریاست قوه مقننه در مجلس قدیم نشست و تا ۲۴ مرداد ۱۳۶۸ به مدت ۹ سال در این مسئولیت قرار داشت. پس از رحلت امام خمینی (ره) و انتخاب حضرت آیت الله خامنهای رئیس جمهور وقت به عنوان رهبر انقلاب، هاشمی کاندیدای ریاست جمهوری شد و توانست هشت سال هم عهده دار ریاست قوه مجریه شود. مرحوم هاشمی رفسنجانی از حیث خاستگاه سیاسی عضو جامعه روحانیت مبارز بود و به عنوان یک نیروی جناح راستی شناخته میشد؛ هرچند او مخصوصا در دهه پایانی عمرش همواره تلاش کرد خود را یک چهره فراجناحی نشان بدهد.
دومین رئیس مجلس شورای اسلامی در جمهوری اسلامی ایران، حجت الاسلام «مهدی کروبی» بود که بین ۲۵ مرداد ۱۳۶۸ تا ۶ خرداد ۱۳۷۱ عهده دار ریاست مجلس شد، هرچند او فقط در این مدت زمان سه ساله مسئولیت تصدی ریاست مجلس را بر عهده نداشت، بلکه در مجلس ششم و از ۲۲ خرداد ۱۳۷۹ تا ۶ خرداد ۱۳۸۳ که جمعا یک بازه ۷ ساله میشود، مسئولیت ریاست مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت. کروبی از نظر خاستگاه سیاسی عضو مجمع روحانیون مبارز بود و در جناح چپ (اصلاح طلبان فعلی) تعریف میشد.
حجت الاسلام «علیاکبر ناطق نوری» فردی بود که به عنوان سومین رئیس مجلس شورای اسلامی عهده دار کرسی ریاست پارلمان شد. ناطق نوری از ۱۲ خرداد ۱۳۷۱ تا ۶ خرداد ۱۳۷۹ ریاست قوه مقننه را در یک بازه زمانی ۸ ساله بر عهده داشت. هرچند در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ کاندیدا شد و توفیقی نیافت. او عضو جامعه روحانیت مبارز است و نزدیک به جناح راست (اصولگرایان)، اما حداقل در ۱۰ سال اخیر کمتر این نزدیکی خود را به اصولگرایان عیان کرده است و بیشتر سعی کرده مقبول هر دو جناح سیاسی باشد.
پس از پایان دوره ششم مجلس فصل جدیدی در مجالس شورای اسلامی حداقل از حیث ظاهر روسا ایجاد شد؛ چرا که تا آن زمان تمام روسای قوه مقننه پس از انقلاب روحانی بودند، اما با آغاز مجلس هفتم چهرههای غیر روحانی متصدی کرسی پارلمان شدند. در مجلس هفتم «غلامعلی حداد عادل» این وظیفه را بر عهده داشت. او از ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ تا ۶ خرداد ۱۳۸۷ عهده دار کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی بود. حداد عادل از حیث خاستگاه سیاسی در چریان اصولگرایی تعریف میشود و اکنون هم اگرچه برای مجلس یازدهم کاندیدا نشده، ریاست شورای ائتلاف اصولگرایان را بر عهده دارد. او همچنین با ۴ سال ریاست مجلس بین کسانی که تاکنون ریاست قوه مقننه را بر عهده داشته اند، کمترین سابقه ریاست را دارد.
با آغاز مجلس هشتم «علی لاریجانی» که به دلیل عدم توانایی در همکاری با «محمود احمدی نژاد» ترجیح داده بود راه خود را از او جدا کند از دبیری شورای عالی امنیت ملی استعفاء کرده بود، به نمایندگی از مردم قم وارد مجلس شورای اسلامی شد تا در رقابت با «غلامعلی حداد عادل» برای تصدی کرسی ریاست پیروز شود و در نهایت برای سالهای متمادی این عنوان را در اختیار بگیرد. لاریجانی که یک چهره اصولگراست، با اینکه مورد تایید برخی اصولگرایان نظیر جبهه پایداری و برخی نواصولگرایان نیست، از ۱۲ خرداد ۱۳۸۷ در مجالس هشتم، نهم و دهم کرسی ریاست قوه مقننه را در اختیار گرفت تا با ۱۲ سال ریاست مجلس رکورددار این عرصه لقب بگیرد.
حالا احتمال ریاست مجدد «علی لاریجانی» در مجلس یازدهم با توجه به عدم حضور او در انتخابات به طور کلی منتفی شده است و بسیاری دنبال جواب این سؤال هستند که چه کسی ریاست مجلس را پس از ۱۲ سال ریاست لاریجانی در این جایگاه، بر عهده خواهد گرفت؟ با حضور چهرههای نامآشنا -ولی دور از انتظار- در انتخابات مجلس، گمانهزنیها و سناریوهای متعددی برای تعیین رئیس مجلس آتی توسط نخبگان سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است.
در حال حاضر پنج کاندیدای بالقوه برای ریاست مجلس مطرح هستند که البته صلاحیت همگی آنها هم تایید شده و احتمال رأی آوری شان هم در حوزههایی که کاندیدا شده اند بالاست. در بین این پنج نفر هم چهرههای اصولگرا و هم چهرههای اصلاح طلب حضور دارند که همگی آنها برای تصدی کرسی ریاست قوه مقننه شانس دارند؛ اگرچه این شانس بسته به میزان رأی آوری کاندیداهای این دوجناح یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان متغییر خواهد بود و قطعا اگر اصولگرایان بیشتر رأی بیاورند، شانس چهرههای اصولگرا و اگر اصلاح طلبان رأی بیشتری کسب کنند، شانس چهرههای اصلاح طلب برای ریاست مجلس یازدهم بیشتر خواهد شد.
محمد باقر قالیباف
محمدباقر قالیباف یک مدیر اجرایی تمامعیار و جسور به معنای واقعی کلمه است. سوابق اجرایی قالیباف کاملا برای مردم تهران شناخته شده و ملموس است. انتخاب او به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا بهترین شاهد بر این ادعاست. تاحدی که برخی از رقبای سیاسی او نیز به جسارت فوقالعادهاش اذعان کردهاند؛ هرچند عملکرد جسورانهٴ او خالی از قانونگریزی نیز نبوده است تا جایی که در همین انتخابات مجلس یازدهم برخی اصلاح طلبان خواستار ردصلاحیت او شدند. او به هر حال تاکنون در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شده و هر بار هم رأی قابل ملاحظه ای کسب کرده است.
ناگفته نماند، تجربه انتخابات های قبلی نشان داده است که رای قالیباف شکننده است، هرچند همیشه در آغاز رقابتها رشد خوبی در نظرسنجیها داشته است. نخبگان سیاسی بر این باور هستند که قالیباف هرچند از پایگاه اجتماعی و منابع انسانی شرایط خوبی دارد، در عین حال مخالفان سیاسی زیادی-اعم از طیف های مختلف اصلاحطلبان و اصولگرایان- هم دارد. پروندههای فساد اطرافیان و املاک نجومی دستاویزی است که هیچگاه از چشم مخالفان سیاسیاش مغفول نمانده و لذا برخی از اصولگرایان به خصوص در جبهه پایداری مخالف سرلیستی او در لیست اصولگرایان تهران هستند.
سید مصطفی میر سلیم
نام میرسلیم برای خیلیها یادآور انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 است به خصوص آنجایی که با اشاره به برخی مشکلات اقتصادی و آمارهای برجای مانده از عملکرد دولت تدبیر و امید خطاب به ررئیس جمهور می گفت: «آقای روحانی! اینو چی میگی؟». او از چهره های نزدیک به رهبر انقلاب در دوران ریاست جمهوری ایشان بوده که سابقه طولانی عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد و کرسی وزارت فرهنگ و آموزش عالی را هم در اختیار داشته است. میرسلیم چهره ای نزدیک به اصولگرایان سنتی و رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه است که بخش های مختلف اصولگرایی و حتی اصلاح طلبان هم نظر منفی به او ندارند.
او با وجود اینکه در دهه ۶۰ به عنوان یکی از گزینههای نخست وزیری مطرح میشود، اما بعد از آن کمتر در انتخاباتی کاندیدا شده است تا اینکه در سال ۹۶ یکی از ۴ کاندیدای نهایی انتخابات ریاست جمهوری بود که در فضای دوقطبی ایجاد شده توفیقی پیدا نکرد، حالا او برای ورود به مجلس شورای اسلامی خود را در معرض رأی مردم تهران قرار داده و در همین بدو کاندیداتوری به عنوان یکی از گزینههای ریاست مجلس هم مطرح شده است.
مجید انصاری.
با اینکه بسیاری از کارشناسان بخت اصلاح طلبان را در تصدی کرسیهای مجلس یازدهم کمتر از دوره های قبلی می دانند، تجربه نشان داده فضای انتخابات در ایران خیلی قابل پیش بینی نیست و مناسبات ممکن است در روزهای پایانی و دقایق آخر به گونهای دیگر رقم بخورد.
اصلاح طلبان و افرادی که به حجت الاسلام مجید انصاری رأی خواهند داد، با حمایت از دولت «حسن روحانی» و البته عملکرد ناامید کننده فراکسیون امید مجلس دهم، دیگر موقعیت اجتماعی سابق را ندارند؛ اما هنوز هم فرصتها و کورسوی امیدی برای آنان می توان تصور کرد. آنها می توانند با انداختن توپ در زمین اصولگرایان و برائتجویی از دولت اعتدال وارد گود انتخابات مجلس شورای اسلامی شوند. تحلیلها حاکی از آن است که اصلاح طلبان به اختلافات جدی بین قالیباف و پایداریها امید بسته اند. از آنجایی که انصاری وضعیت نسبتا باثباتی در میان اصلاح طلبان دارد می تواند با استفاده از اختلافات درونی اصولگرایان، بخت خود را برای سکانداری مجلس افزایش دهد.
مرتضی آقا تهرانی
او فقیه و سیاستمداری نزدیک به آیت الله مصباح یزدی است که دبیرکلی جبهه پایداری انقلاب اسلامی را برعهده داشته و پیشتر از چهره های نزدیک به احمدی نژاد محسوب می شد تا جایی که او را استاد اخلاق دولت احمدی نژاد می خواندند. او در مجالس هشتم و نهم کرسی نمایندگی مردم تهران را به دست آورد، اما در انتخابات مجلس دهم در رتبه سی و دوم قرار گرفت و نتوانست وارد قوه مقننه بشود.
جبهه پایداری در صورتی که با اصولگرایان به توافق و تفاهم برسد، حتما تلاش خواهد کرد که آقاتهرانی را حداقل به عنوان یکی از سرلیست های این جریان در لیست نهایی بگنجاند. از طرفی در صورتی که اعضای جبهه پایداری تعداد قابل توجهی از کرسی های مجلس یازدهم را تصاحب کنند، به سمت مطرح کردن دبیر کل جبهه پایداری برای تصدی کرسی ریاست هم خواهند رفت.
مسعود پزشکیان
مسعود پزشکیان که این روزها سومین دوره نمایندگی خود را از حوزه انتخابیه تبریز می گذراند، سابقه وزارت بهداشت دولت دوم «سید محمد خاتمی» و نایب رئیسی مجلس دهم را در کارنامه خود دارد. او فارغ التحصیل جراحی قلب از دانشگاه ایران و مسلط به زبانهای انگلیسی و عربی است که با گرایشات اصلاح طلبی پا به انتخابات مجلس گذاشته و عضو فراکسیون امید است.
او از مجلس دهم به بعد و با عهده دار شدن کرسی نایب رئیسی اول مجلس نقش پررنگ تری در خانه ملت ایفا کرد و اکنون هم یکی از کاندیداهای اصلاح طلب مجلس یازدهم از حوزه انتخابیه تبریز است که صلاحیت او به تایید رسیده است. با توجه به جایگاه پزشکیان در میان اصلاح طلبان و سابقه طولانی او در مجلس، می توان او را یکی از گزینه های ریاست مجلس مطرح در نظر گرفت.
شاید خارج از افرادی که نامشان مطرح شد، کسانی باشند که سودای ریاست مجلس در سر داشته باشند، اما افرادی که از آنها نام برده شد؛ یا شرایط لازم را برای تصدی این مسئولیت دارند و یا اینکه ممکن است به پشتوانه جریان سیاسی شان و بنا بر تحولاتی که ممکن است در انتخابات اسفند ماه رخ بدهد و شرایط را برای آنها مهیا کند، بتوانند بر کرسی ریاست قوه مقننه تکیه بزنند.
به هر حال با سابقهترین فرد و رکوردار تصدی کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی یعنی «علی لاریجانی» بعد از ۱۲ سال تکیه بر این جایگاه در نهایت تصمیم گرفت، دیگر برای نمایندگی مجلس کاندیدا نشود و بر همین اساس عمر ریاست او در قوه مقننه در ماههای ابتدایی سال ۹۹ و با پایان کار مجلس دهم به پایان میرسد تا بعد از گذشت سه دوره، مجلس رئیس جدیدی را به خود ببیند. باید دید کدامیک از افرادی که از آنها نام برده شد، بر جایگاهی که ۱۲ سال در اختیار لاریجانی بود، تکیه خواهد زد؟!