⁃ «اقلیم گرم جغرافیایی خاورمیانه نیاز جنسی را تشدید می کند»

⁃ «نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذا باید تامین باشد»
⁃ «در فرهنگ بسته نیاز جنسی قویتر است»
⁃ «زنان به نگهداری و تامین مالی نیاز دارند»
⁃ «صیغه حق مرد است»

در واقع، آخوند قمی لزوم صیغه را با ارجاع به کلیشه های فرهنگی-جنسیتی اثبات می کند.

قسمت اصلی اما داستان هایی است که آخوند در مورد «صیغه گروهی» دختران مذهبی توسط آخوندها روایت می کند. آخوند قمی توضیح می دهد که در ایران دو نوع صیغه وجود دارد، یکی آنچه در سطح جامعه (در خانه های عفاف و زنان خیابانی) شاهد آن هستیم که به قول آخوند قمی «تفاوتی با تن فروشی ندارد و تنها ده درصد واقعیت صیغه است.» و دیگری «صیغه واقعی» که در بین خانواده های مذهبی و در«کلاس های درس (مذهبی)» اتفاق می افتد. «نود درصد» صیغه در ایران به گفته وی از این دست است.

آخوند قمی توضیح می دهد که خانواده های مذهبی در قم مجالس ماهانه ای با «آخوندهای معتمد» خود دارند که در آن کل خانواده من جمله «دختران و زنان» به آخوندها معرفی می شوند. وظیفه آخوند معتمد «جواب دادن به سوالات» زنان و دختران است، اما در اصل، به قول آخوند قمی، «ایجاد رابطه احساسی» و «نفوذ در قلب» آنهاست. آخوندهای معتمد «ولی نعمت» ‌این دختران و زنان می شوند و گاه تا آخر عمر حمایت از آنان را بر عهده دارند.

در جلسات ماهانه زنان و دختران به صورت خصوصی با آخوندهای معتمد صحبت می کنند و آخوندها آن ها را راهنمایی می کنند. برای حفظ «شوونات» ‌معمولن «صیغه محرمیت» بین آخوندهای معتمد و زنان و دختران خوانده می شود. این صیغه به قول آخوند قمی از دو جهت اهمیت دارد: یکی این که عملی شرعی است که ارج و قرب آخوند و زنان و دختران را در چشم خانواده ها بالا می برد، و دیگر این که فاصله ای بین زنان و دختران و خانواده شان ایجاد می کند که بر اختیارات آخوندهای معتمد می افزاید. از عملکرد اصلی آخوندهای معتمد «همسریابی» برای دختران مجرد است. آخوندها معمولن دختران را به صیغه پسران خود، پسران آشنایان خود، یا به صیغه خود در می آورند. آن طور که آخوند قمی می گوید صیغه آخوندها با زنان متاهل هم از نگاه خانواده های مذهبی بی اشکال است.

آخوندها گاهی دختران تحت قیمومیت را در بین خود رد و بدل می کنند و در قبال آن ها پول دریافت می کنند. از این رو هر آخوند دختران خانواده های زیادی را می شناسد و شبکه بزرگی از زنان صیغه ای در اختیار دارد. آخوند قمی داستان روحانی معروفی را نقل می کند که در قم مدرسه دینی دخترانه دایر کرده بوده و آموزش و در عین حال قیمومیت شصت و هفت دختر ده تا بیست ساله قمی و شهرستانی را در آن جا بر عهده داشته است. آخوند مدرس یازده تا از این دخترها را صیغه می کند و همسرش که از داستان با خبر می شود به مراجع قضایی شکایت می کند. راه حل قضایی این است که آخوند باید هر یازده دختر را صیغه کند و به آن ها خانه و وسیله معاش دهد. وی هم همان کار را می کرد.

به قول آخوند قمی دختران و زنان خانواده های مذهبی طعمه های مناسبی برای آخوندها هستند چون گرایش خاصی به چهره ها و شخصیت های مذهبی دارند و به راحتی به خواست روحانیون تن در می دهند. خانواده های مذهبی هم این نوع معاشرت را به رسمیت می شناسند و از یک طرف از روی اعتماد و تعصب و از طرف دیگر از ترس بی آبرویی در اجتماع یا ترس از مقابله با مذهب رسمی مخالفتی با آن نشان نمی دهند.

صیغه که در زمان شاه اسماعیل صفوی به ایران معرفی شد و در دوره قاجار متداول و در زمان پهلوی تابو شد، بعد از انقلاب و با روی کار آمدن مذهب رسمی بیش از هر زمان در تاریخ رونق گرفت و به قول آخوند قمی به «مافیا»یی تبدیل شد که نه تنها شهوت آخوندها را برآورده کرد بلکه نان «قوادی» آن ها را هم در روغن انداخت و آنان را به خصوص در شهرهای مذهبی به مال و منال زیادی رساند (۲).

۱- روش استدلال روحانیون شیعه اغلب مثل آکروبات بازی است. شاید «آکروبات بازی ذهنی» توصیف خوبی برای آن باشد.
۲- به تازگی تحقیق میدانی توسط بی بی سی عربی انجام شده که وضعیت مشابه صیغه را در کربلا و نجف بررسی می کند. مستند را می توانید از طریق لینک ببینید
https://www.bbc.com/persian/world-features-49954296
https://www.bbc.co.uk/programmes/m00098jb