به پاس گرامیداشت روزجهانی یادبودِ هولوکاست
*
هولوکاست،
یعنی مرگ میاندیشید؛ کینه میاندیشد؛
و هنوز میتوان در کورههای کوراندیشی
زیباترین معناها، معنای انسان را سوخت
*
هولوکاست،
یعنی انسان با توان کینتوزی
و با دندانهای بمب و توپ و گلوله،
سَروحشی درندگان است
*
به موهای زنان نگاه میکنم
مثل موی گوسفند چیدهاند
چگونه میشود که نوازش را در موها ندید؟
چگونه میشود که کودک را در مادر
و مادر را در کودک ندید؟
*
در آشویتس Auschwitz
همینکه به بلوکی وارد میشدم
روشنی خروجیاش را میجُستم
*
آشویتس یعنی:
هنوز میتوان معنای انسان را دگرگون کرد!
هنوز میتوان کرامت انسان را به شمارهای مبدل کرد؛
و ستاره را هنوز میتوان هر جور که خواست معنا کرد!
*
آشویتس، کشتارگاهِ معنا بود
در آشویتس نمیگذاشتند که زندانیان
در واژههاشان راست بایستند؛
و در آرمانهاشان هواخوری کنند
*
- «لطفن نامهاتان را روی چمدانهاتان
روشنتر بنویسید
ما تنها میخواهیم شما را جا به جا کنیم
...
چندین روز در واگونهای باربری راه آمدهاید
خستهاید! گرسنهاید! تشنهاید!
پیش از همه، خوب است که دوش گازی بگیرید!
...
به آشویتس، به کارخانهی مرگ خوش آمدهاید!
تنها راه فرارتان اینجا از دودکش کورههاست!»
*
میگویند فرق انسان با حیوان در سخن گفتن انسان است
فرق بزرگترش باید در دروغ گفتناش باشد.
***
پدر ماکسیمیلیان Maximilian
جاناش را به محکومی بخشید
و معنای انسان را از آشویتس فراری دارد
پدر ماکسیمیلیان نگذاشت که معنای انسان را بسوزانند
*
چقدر باید زیست
چقدر باید شادمانی کرد
تا کورههای هولوکاست در یادها خاکستر شود!
*
هولوکاست،
پرتترین تاریکیها
و وحشیترین دیوانگیها بود
هولوکاست،
پستترین پایهایست
که آدمی بدان فرو لغزیده است
*
هولوکاست، کام زندگی را تلخ میکند
هولوکاست را باید
با همهی آژیرهای بلندِ انسانی آمیخت
و فراموش کرد.
*
*