ایسنا - وزارت امور خارجه ایران در خصوص واکنشها و حاشیههای اخیر پیرامون اعلام "مواضع اصولی" «جواد ظریف»، وزیر امور خارجه در گفتوگو با یک نشریه آلمانی بیانیهای صادر و در آن تاکید کرد که ایجاد دوقطبی " مذاکره - عدم مذاکره " در شرایط فعلی سیاست خارجی و فضای انتخاباتی داخلی، اثرات مخرب بر منافع ملی کشور و اعتماد عمومی جامعه خواهد داشت.
به گزارش ایسنا، متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
۱. یکی از اهداف ایالات متحده آمریکا در نبرد دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران آن است که تصویری جنگطلب از ایران به نمایش گذارد؛ تصویری که چند ده سال برای ایجاد آن از طریق نبرد رسانهای و جنگ روانی تلاش کرده بود. این تصویر نادرست و معارض با ذات نظام اسلامی در پی انجام مذاکرات برجام بر هم ریخت و جهان دریافت که امنیتی سازی جمهوری اسلامی ایران یک فریبکاری صهیونیستی است و ایران نه تنها کشوری قانون مدار و دارای منطقی روشن و استوار است بلکه در صف نخست مبارزه با تروریسم و پدید آوری فضای صلح آمیز در جهان قرار دارد. خروج یک جانبه ایالات متحده از مذاکرات برجام و بیان این که برجام به سود ایران بوده و آمریکا از آن متضرر شده است - ضمن نشان دادن توان دیپلماتیک و منطق قوی ایران در دفاع از حقانیت و مطالبات ملت ایران- عملا نشان داد که به واقع این ایالات متحده آمریکاست که به قوانین جهانی و حقوق بین الملل وقعی ننهاده و گریزان از گفتوگو و ناقض تعهدات بینالمللی است. با ترور شهید سپهبد سلیمانی قهرمان مبارزه با تروریسم برای افکار عمومی جهان اثبات شد که این دولت آمریکاست که در راس حامیان تروریسم در سطح جهانی است. در همین راستا تمامی تلاش آمریکا آن است که موضع برتر ایران یعنی"حمایت از مذاکرات قانونی انجام شده در برجام" را از دست ایران خارج کرده و تصویری "ضد مذاکره" از ایران را به نمایش گذارده و نهایتا میز مذاکره غیر قانونی و تحمیلی را جایگزین برجام نماید. اقدامی که با قدرت از سوی رهبری معظم انقلاب نفی و نهی شده که همواره ملاک عمل وزارت خارجه جمهوری اسلامی میباشد. از این رو تاکید بر مذاکرات قانونی در چارچوب کمیسیون مشترک برجام در مقابل مذاکرات خارج از برجام -- که دولت قانون ستیز آمریکا بدنبال آن است -- ضرورت داشته و نباید به هیچ وجه این سنگر که از مشروعیت بینالمللی برخوردار است، به دولت مستکبر و قانون گریز آمریکا وانهاده شود.
۲. تاکید بر این که ایالات متحده اگر مایل به مذاکره است باید به سر میز مذاکره کمیسیون مشترک برجام که خود آن را ترک کرده بازگشته و تمامی تحریمها و اقدامات غیر قانونی انجام شده را لغو و جبران نماید - در صورت انجام - شکست مطلق آمریکا در صحنه بین المللی و دال بر قدرت برتر ایران در صحنه دیپلماتیک خواهد بود. بنابراین چنین رویکردی باید با قدرت پیگیری شده و نباید اجازه دهیم آمریکا از وضعیت موجود که خواهان گریز از آن است خارج شود. برخلاف بعضی سوء برداشتها، این موضع نماد قدرت ایران بوده و این ایالات متحده است که مایل است به لطایف الحیل میز برجام را که برای خود تله میداند برهم زند.
۳. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی وظیفه دفاع از کیان و حیثیت جمهوری اسلامی با بهرهگیری از توانمندیهای حقوقی و دیپلماتیک را بر عهده دارد و در عرصه بینالمللی نیز با اتکا به حمایتها و رهنمودهای راهبردی مقام معظم رهبری توانسته است همدوش با محور مقاومت اقتدار جمهوری اسلامی را در منطقه و جهان علیرغم فشارها و تلاشهای غیرقانونی ایالات متحده آمریکا به نمایش گذارد؛ وظیفهای که بدون توجه به هر فشاری از هر سو با قدرت به انجام خواهد رسانید.
۴. گاه به دلیل عدم اطلاع از پیچیدگیها و نیز تصمیمات متخذه از سوی نهادهای فرادستی، برداشت هایی نادرست از عملکرد وزارت امور خارجه ترویج میشود که متاسفانه مورد سوء استفاده رسانهها و نهادهای سیاسی بدخواهان ایران زمین قرار میگیرد. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ضمن تقدیر از حساسیتهای علاقهمندان به آرمانهای انقلاب و بهره بردن از نقدهای کارشناسی انجام شده، وظیفه خود میداند یک بار دیگر نسبت به استفاده جناحی از موضوعات ملی هشدار دهد. ایجاد دوقطبی "مذاکره - عدم مذاکره" در شرایط فعلی سیاست خارجی و فضای انتخاباتی داخلی، اثرات مخرب بر منافع ملی کشور و اعتماد عمومی جامعه خواهد داشت و کسانی که برای مطامع انتخاباتی زودگذر منافع و سرمایههای ملی را قربانی میکنند مسلما در برابر خدا، مردم و تاریخ باید پاسخگو باشند.
***
تسنیم: تاملی درباره بیانیه وزارت خارجه درباره اظهارات ظریف: سکوت کردن هم بلد نیستید؟
وزارت امور خارجه ایران در بیانیهای تلاش کرد تا با بیانیهای شبهات پیرامون اظهارات اخیر وزیر امور خارجه را برطرف کند، اما این توضیحات به جای رفع ابهام بر غلظت آن افزود.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران اخیرا در مصاحبهای با نشریه آلمانی «اشپیگل»، در پاسخ به سوالی گمانه مذاکره با آمریکا را مطرح و آن را به تغییر رویکرد آمریکا منوط کرد. تصور بر این بود که شاید سهو کلام یکی از دلایل بیان چنین گزارهای در مصاحبه با اشپیگل بوده است، به نحوی که دستمایه سوء استفاده رسانهها و مقامات خارجی شد. چرا که ایراد چنین اظهاراتی در مقطع و شرایط فعلی کاملا دور از انتظار و عقلانیت به نظر میرسد.
تردیدها درباره صحت این اظهارات ادامه داشت تا اینکه آقای ظریف با توییتهای خود در پاسخ به رئیس جمهور آمریکا، بر آن مهر تایید زد و مذاکره با آمریکا را در چارچوب ۱+۵ ممکن دانست. این اظهارات با واکنشهای تحلیلگران، رسانهها و مردم در شبکههای اجتماعی مواجه شد و کار حتی به تجمع مقابل ساختمان وزارت امور خارجه کشید. این تحولات وزارت امور خارجه را مجبور به صدور بیانیه و ارائه توضیحاتی در این خصوص کرد.
هرچند بعد از دو ناامیدی مکرر از اظهارت آقای ظریف انتظار میرفت که دستکم وزارت خارجه در بیانیهاش از مردم عذرخواهی و اظهارات آقای ظریف را اصلاح کند، اما این بار هم اتفاق دیگری افتاد و کار را بدتر کرد. در بیانیه وزارت امور خارجه هدف از چنین اظهاراتی مقابله با تلاشهای آمریکا در زمینه ارائه «تصویری "ضد مذاکره" از ایران» عنوان شده است. بر اساس بیانیه مزبور، تلاش شده تا از سنگر مذاکرات کمیسیون مشترک برجام در مقابل مذاکرات خارج از برجام دفاع شود. نکته جالب توجه این است که تاکید بر مذاکرات در چارچوب کمیسیون مشترک برجام مربوط به گفتگو با کشورهای باقیمانده در برجام (سه کشور اروپایی، روسیه و چین) میشود و هیچ ارتباطی به آمریکا پیدا نمیکند؛ چرا که دولت آمریکا در سال ۲۰۱۷ به طور یکجانبه از توافق هستهای خارج شد و در رابطه با این توافق، دیگر محلی از اعراب ندارد.
نکته دیگر اینکه، چه کسی گفته است که حفظ موضع مذاکراتی و تمایل به دیپلماسی، به مفهوم مذاکره با آمریکاست؟ اصلا مذاکره با کسی که اقدام تروریستی انجام داده و سپس تهدید به حملات نظامی کرده که به اعتراف مقامات و کارشناسان خارجی در صورت وقوع مشمول جنایات جنگی خواهد بود، مبنایی از عقلانیت و مشروعیت دارد؟ یا برعکس، باعث تشویق و تشجیع ادامه اقدامات خصمانه و تروریستی خواهد شد تا روانتر کردن ریل دیپلماسی.
اینجا باید مراقب بود که با مغلطه و سفسطه واقعیت قلب نشود. جان کلام مخالفت با مذاکره و گفتگو نیست. بلکه مسئله این است که با چه کسی باید مذاکره کرد و با چه کسی نباید مذاکره کرد. ایران همواره در خصوص مذاکره با اروپا و حتی کشورهای منطقهای مانند عربستان رویگردان نبوده است. اما مگر میشود که با کسی که مدام اسلحه را به سمتتان نشانه رفته و شلیک میکند، همزمان وارد مسیر بحث منطقی شد؟ قطعا در زمانی که دشمن کمین کرده و تیراندازی میکند، بیرون آمدن با ژست گفتگو و دیالوگ میتواند خطر اصابت گلوله بر پیکر آدمی را افزایش دهد. کدام عقل سلیمی این را قبول میکند زمانی که حریف محکم با چماق بر سر شما میکوبد شما به صورت شیک و مجلسی با او دیالوگ کنید؟ آیا نتیجه چیزی جز ضربه مغزی شما خواهد بود؟ بنابراین باید در زمان درگیری از خود دفاع کرد و نباید با دشمنی که قبلا امتحانش را پس داده اعتماد کرده و با پرچم سفید وارد گفتگو شد.
نکته دیگری که وجود دارد و روز دوشنبه توسط رئیس جمهوری به آن اشاره شد مقایسه «ترور» شهید سلیمانی با «ترور» برجام است. این از اساس یک قیاس مع الفارق است، چرا که ماهیت حاج قاسم و برجام اصلا هیچ شباهتی به هم نداشته و زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند. برجام یک توافقی بود که بر اساس محاسبات اشتباه راهبردی منعقد شد و به تعبیر ویلیام برنز، مذاکره کننده ارشد آمریکایی به سکوی فشاری بر ایران تبدیل شد. این اشتباه راهبردی به اهرمی بر تضعیف ایران تبدیل شد و بعد از مدتی کوتاه از عمر خود، وضعیت اقتصادی کشور را بغرنجتر کرد. توافقی که قرار بود نوش دارو باشد، به سمی مهلک و کشنده تبدیل شد. بنابراین مقایسه و قرار دادن شهید حاج قاسم سلیمانی در طراز این توافق مرده، جفا در حق سردار شجاع و قهرمان ایران است که جان بر کف، به نبرد با تروریستها رفت و از منافع ملی، بدون هیچ ادعا و داد و فریادی، دفاع کرد. ولی همین مقایسه به روشنی اعتراف به این است که برجام دیگر رمقی ندارد و دولت از چهره بسیار محبوب سلیمانی بهره میگیرد تا از یک توافق بسیار نامحبوب دفاع کند و آن را از کما نجات دهد.
نکته آخر اینکه، در بیانیه روز دوشنبه وزارت امور خارجه در ظاهر بر پرهیز از ایجاد دوقطبی «مذاکره-عدم مذاکره» تاکید شده است. اتفاقا همانگونه که در بالا گفته شد، کسی مخالفتی با مذاکره ندارد. بلکه بالعکس ما طرفدار مذاکره هستیم، اما با اهلش، نه با کسی که میز مذاکره را علیه طرفهای دیگر برمی گرداند و مثل کابویهای فیلمهای وسترن، و چه بسا بدتر و کثیفتر از آنها، هفتتیر کشی میکند. حال سر دادن مذاکره با چنین فردی آیا ایجاد دوقطبی «برجام» با «شرافت»، «عزت»، «آبرو»، «اخلاق»، «عقل» نیست؟ چرا توافقی مرده تبدیل به موضوعی ناموسی میشود که باید همه چیز را در ازای آن از دست داد؟ آیا بهتر و زمان آن نیست که تغییری در این شیوه «مرده پرستی» رخ داده و تمرکز بر منافع ملی و امنیت مردم بشود؟ منافعی که رفاه، اقتصاد، عزت، کرامت و امنیت مردم را تضمین کند.