پخش مستند خوش ساختِ زندگی سیاسی صادق قطب زاده می تواند جوانانی را که روزهای اول انقلاب را ندیده اند و این «پدیده ها» را از نزدیک نشناخته اند دچار این خطای فاحش کند که گویا در ابتدای انقلاب افرادی در حاکمیت حضور داشته اند که با حاکمان امروزی فرق می کرده اند و اگر حکومت در اختیار آنان قرار می گرفت، اوضاع این گونه نمی شد که امروز شاهد آن هستیم.
قطب زاده کسی بود مثل همین اصلاح طلبان امروزی منتها با ظاهری موجه تر. به قول خودش، از کراوات های برادرش استفاده می کرد و چون در اروپا زندگی کرده بود و دوست دختر فرنگی داشت، ظاهرش بر خلاف امروزی ها که در آن روزگار نخراشیده و نتراشیده بودند، صاف و صوف تر بود ولی با اصلاح طلبان و اصول گرایان و ملایان درون حاکمیت و عقب افتادگان ولایی یک وجه مشترک کلی داشت و آن عشق به «امام راحل» بود.
امامِ عقب افتاده ای که می خواست ایران را به قهقرا ببرد و بُرد.
این که زور امثال بازرگان و بنی صدر و یزدی و قطب زاده به امام نرسید، به خاطر اختلاف نظر آن ها بر سر اسلامی کردن کشور نبود؛ بر سر نشناختن قدرت مهیبی بود که مردم به خمینی و خمینی به هم صنفان اش تفویض کردند/کرد و کراواتی ها را که قلبا و باطنا نمی پسندید و هرگز به آن ها اطمینان نمی کرد، با به کار گماردن «آگاهانه» و البته «رذیلانه»ی امثال خلخالی و ری شهری و لاجوردی و دار و دسته ی سرکوبگر مجاهدین «انقلاب اسلامی» که همین اصلاح طلبان امروز باشند از صحنه بیرون راند، و از میان دومی ها هم، آنانی را که با دیدگاه های او سازگارتر بودند، باقی نگه داشت و بقیه را به کنج عزلت و سکوت راند.
در باره ی قطب زاده باید مراقب باشیم که فریب آن چه در او مقبول می پنداریم نخوریم.
او کسی بود به شدت خودخواه و خود رای و به دنبال قدرت، که اگر قدرت را به طور کامل در اختیار داشت، به اندازه ی همین حاکمان امروزی سرکوب می کرد.
دشمنی او با حزب توده و تلاش حزب توده برای «نابود کردن» او، وسیله ی کمکی شد برای خمینی و حکومت اش تا بتوانند برای قطب زاده سناریویی بسازند و او را با مرگی فجیع از سر راه بر دارند.
قطب زاده می گفت که گلبول خون توده ای ها اپرای روسی می خواند و توده ای ها قطب زاده را مامور مستقیم امریکا و غرب می دانستند که قصد ش انحراف انقلاب است.
مستند سه قسمتی «فرزند انقلاب» بسیار پر محتوا و حرفه ای تهیه شده طوری که می تواند رد ی مثبت از این فرزند انقلاب در اذهان بر جای گذارد، ولی این فرزند انقلاب، مثل خیلی از فرزندان دیگر او، بچه مار هایی بودند که از رحم ماری سمی به نام خمینی بیرون آمده بودند و ماهیت شان همان بود که ماهیت او بود.