بی بی سی - بیش از یک دهه پیش در دمشق، پایتخت سوریه، موساد با کشتن قاسم سلیمانی فقط یک قدم فاصله داشت. دستگاه اطلاعاتی-امنیتی اسرائیل که برای ترور عماد مغنیه، فرمانده حزبالله لبنان به دمشق رفته بود در کمال تعجب قاسم سلیمانی را در حال ورود به آپارتمان مغنیه یافت.
دو روزنامهنگار مجله نیویورکر آمریکا در گزارشی تحقیقی به جزئیات این واقعه، چگونگی جان به در بردن قاسم سلیمانی از آن ترور و همچنین تاثیرات کشتن قاسم سلیمانی بر بازتعریف مرزهای ترور دولتی پرداختهاند.
ترامپ و مرزهای جدید ترور مقامهای دولتی
آدام اتنوس، گزارشگر حوزه امنیتی و اطلاعاتی مجله نیویورکر به همراه ایوان آسنوس، روزنامهنگار قدیمی نیویورکر در حوزه سیاست خارجی در یک گزارش تحقیقی و بسیار مفصل به ابعاد جدیدی از کشتن قاسم سلیمانی به دستور دونالد ترامپ پرداختهاند.
آدام اتنوس این گزارش را با این موضوع شروع کرده که چه طور کشتن آشکارای قاسم سلیمانی برخلاف رویه ترورهای دولتی قبلی سازمان سیا یا موساد اسرائیل صورت گرفت و چرا دونالد ترامپ بر خلاف اسلاف خود تصمیم گرفت به جای سپردن کار به سازمان سیا که به طور سربسته عمل میکند، از پنتاگون خواسته در عملیاتی آشکار و شبیه به میدان جنگ این ارشدترین فرمانده نظامی ایران را از میان بردارد.
"از زمان معاهده لاهه در سال ۱۹۰۷ که مربوط به قوانین جنگی است، کشتن یک مقام دولت خارجی آن هم بیرون از زمان جنگ تقریبا ممنوع و غیرقانونی تلقی شده است. (برای همین هم شاید) وقتی در سوم ژانویه دولت آمریکا از عملیات کشتن قاسم سلیمانی خبر داد ابتدا علت آن را "تهدید فوری" از جانب او علیه جان آمریکاییها عنوان کرد. بعد که انتقادها و کنکاشها بر سر مبنای قانونی این تصمیم بالا گرفت، دولت استدلال خود را عوض کرد و گفت سلیمانی را به علت نقش او در "یک سری حملات قبلی و جاری" کشته است. عاقبت هم پرزیدنت ترامپ (آب پاکی را روی دست همه ریخت) و با گفتن این که جستجو برای مبنای قانونی این عملیات "اصلا اهمیتی ندارد" چون سلیمانی "تاریخچه هولناکی" داشته، عملا کاخسفید را از التزام به پاسخگویی در این باره مبرا کرد."
نویسندگان این گزارش نیویورکر "بیاعتنایی" رئیسجمهور آمریکا در پاسخ به مبناهای قانونی قتل هدفمند قاسم سلیمانی را در حقیقت "پشت کردن به این واقعیت هولناک" ارزیابی کردهاند که وقتی "چفت و بست قانونی تصمیم دولت برای کشتن کسی سست میشود" این تبعات بسیار مهمی بر ابعاد سیاسی، اخلاقی و منطق اقدامات مشابه آتی خواهد گذاشت.
"در قضیه قاسم سلیمانی، دستور ترامپ اوج یک قمار بزرگ استراتژیک با هدف تغییر وضعیت در خاورمیانه بود که عملا خط مقدم استفاده از ترور دولتی را جابجا کرد."
در ادامه این گزارش مفصل آدام اتنوس برای حلاجی موضوع به سابقه ترورهای دولتی در چند دهه اخیر پرداخته و این که مثلا اسرائیل به عنوان یکی از دولتهایی که صدها نقشه ترور مقامهای رسمی را به اجرا گذاشته یاد کرده و این که چه طور این کشور تصمیم گرفته همه این عملیاتها را در خفا انجام دهد؛ آن هم با هدف کاهش احتمال واکنش شدید دولتهای مورد هدف. به همین علت هم اسرائیل هیچگاه رسما مسئولیت این ترورها را برعهده نگرفته حتی با توجه به این که این کشور رسما در جنگ با چند دولت در منطقه است و ترور فرماندهان و مقامهای آنها به علت موقعیت جنگی ممکن است "موجه دانسته" شود.
گزارشگر نیویورکر برای نمونه به عملیات ترور عماد مغنیه، از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان در فوریه سال ۲۰۰۸ اشاره میکند که چه طور و چرا طی آن موساد، سازمان امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل، از کشتن قاسم سلمیانی و یک مقام ارشد دولت سوریه که همراه عماد مغنیه بودهاند پرهیز میکند.
"مسیری که به کشتن قاسم سلیمانی ختم شد در حقیقت بیش از یک دهه پیش در زمستان ۲۰۰۸ در یکی از محلههای اعیاننشین دمشق آغاز شده بود... هدف عماد مغنیه بود؛ مهندس و مغز متفکر استراتژی نظامی حزبالله... یکی از ماموران موساد که در حزبالله رخنه کرده بود توانسته بود با به دست آوردن شماره موبایل مغنیه امکان ردگیری او را در دمشق فراهم کند؛ دو آپارتمان، یکی جایی که مغنیه معشوقهاش را ملاقات میکرد و دیگری آپارتمانی در محله اعیاننشین کفر سوسه دمشق که جایی برای ملاقاتهای مهم بود... موساد برای ورود تجهیزات مربوط به این عملیات به داخل خاک سوریه مشکل داشت و برای همین هم با کمک سازمان سیا موفق شد از مراسلات سفارت آمریکا در دمشق استفاده کند... مجوز کشتن عماد مغنیه را ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت اسرائیل به مئیر داگان، رئیس وقت موساد، داده بود و جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا هم مجوز همکاری سیا با موساد برای این عملیات را صادر کرده بود اما فقط برای کشتن عماد مغنیه."
آدام اتنوس در ادامه علت تمایل آمریکا برای کشتن مغنیه را به نقش او در حمله خونین ۱۹۸۳ به پایگاه دریایی آمریکا در لبنان که به مرگ بیش از ۲۰۰ نظامی آمریکایی انجامید و همچنین مغنیه را به دو حمله در آرژانتین به سفارت اسرائیل و یک مرکز یهودیان در بوینسآیرس مرتبط دانسته و این حملات خونین را مبنایی برای تمایل سازمان سیا به پشتیبانی از ترور عماد مغنیه ارزیابی کرده بود.
"عصر روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ (دقیقا ۱۲ سال پیش) موساد سیگنالهای موبایل مغنیه را در دمشق ردگیری کرد که به سوی آپارتمان کفر سوسه حرکت میکرد... در دمشق ماموران موساد یک خودرو شاسی بلند حامل موادمنفجره را در "محدوده قتل" پارک کردند... تصاویر خیابان منتهی به آپارتمان مغنیه بروی تلویزیونی بزرگ در تلآویو و در اتاق فوق سری عملیات به طور زنده پخش میشد... اما مغنیه که به محل رسید تنها نبود. قاسم سلیمانی و محمود سلیمان، از فرماندهان ارشد ارتش سوریه و نزدیک به بشار اسد همراه او بودند... جلسهای غیرمعمول و رده بالا میان سه فرمانده از لبنان، ایران و سوریه بود... محمود سلیمان همان کسی بود که برنامه هستهای و شیمیایی سوریه را هدایت میکرد. تاسیسات هستهای که او در نزدیکی دمشق ساخته بود، یک سال قبلتر توسط اسرائیل مورد حمله هوایی قرار گرفته و تخریب شده بود...".
یک مقام سابق اسرائیلی درباره آن لحظات به نیویورکر گفته: "ما فقط باید یک دکمه را فشار میدادیم و بعد هر سه فرمانده از صحنه روزگار محو میشدند... این یک فرصت استثنایی بود که گویی در یک بشقاب نقره جلوی ما گذاشته بودند... ایهود اولمرت در هواپیما برای سفر به برلین بود اما تلفن ماهوارهای همراهش بود. کافی بود موساد با او تماس بگیرد و درباره کشتن هر سه نفر درخواست مجوز کند... اما فرصت بسیار کوتاه بود... دستور ترور هم فقط برای مغنیه صادر شده بود... همه فقط دعا میکردند که بعد از جلسه مغنیه تنها از ساختمان خارج شود... یک ساعتی گذشت... در تصاویر زنده ویدیویی دیده شد که قاسم سلیمانی و محمود سلیمان از آپارتمان بیرون آمدند و چند دقیقه بعد مغنیه بیرون آمد و... دکمه انفجار در تل آویو زده شد و مغنیه در صفحه تلویزیون تکهتکه شد. او در دم کشته شد."
هیچکس دیگری در جریان این عملیات آسیب ندید. ایهود اولمرت بعدها گفته بود اگر با او تماس میگرفتند دستور قتل هر سه نفر را بدون مکث میداد با این اطمینان که بعدا جورج دبلیو بوش، خلف وعده اسرائیل را نادیده بگیرد و از آن بگذرد.
برایان هوک چرا با نماینده سازمان مجاهدین دیدار کرد؟
نشریه دیلیبیست روز سهشنبه ۱۱ فوریه، در گزارشی اختصاصی خبر داده که برایان هوک، مسئول ویژه امور ایران در وزارت خارجه آمریکا، دو هفته پیش، یعنی روز ۳۱ ژانویه، با رابرت جی. جوزف، لابیگر رسمی شواری ملی مقاومت که شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق است دیدار کرده است.
لچلان مارکی، گزارشگر دیلیبیست نوشته: "بنابر گزارش کاری که رابرت جی. جوزف به عنوان کارگزار یک عنصر خارجی هفته گذشته به وزارت دادگستری فرستاده او در شش ماه گذشته برای شواری ملی مقاومت تحت عنوان مشاور کار کرده است."
در گزارشی که دیلیبیست به آن اشاره کرده آقای جوزف نوشته در شش ماه گذشته به شورای ملی مقاومت در رابطه با چگونگی تقویت امنیت اعضای این گروه که سابقا در کمپ پیشین نیروهای آمریکایی در عراق (کمپ آزادی) مستقر بودند و اکنون در آلبانی استقرار یافتهاند کمک کرده است.
او همچنین در این گزارش به وزارت دادگستری اعلام کرده به مقامهای شورای ملی مقاومت در زمینه مشکلات مختلف مشاوره داده است. ازجمله: "چگونه مقابله کردن با روایتهای نادرست رایج درباره شورای ملی مقاومت؛ بهبود کارآیی و اثربخشی این گروه دربرابر حمایت ایران از تروریسم، خشونتهای ایران در منطقه و برنامه هستهای این کشور؛ و همچنین این که چه طور به هدف خود برای ایجاد ایرانی دموکراتیک و آزاد برسند."
در گزارشی که دیلیبیست به آن اشاره کرده همچنین آمده که رابرت جی. جوزف طی شش ماه گذشته (از اوت ۲۰۱۹ تا ژانویه ۲۰۲۰) در مجموع ۸۵ هزار دلار بابت حق مشاوره خود از سازمان مجاهدین خلق دستمزد دریافت کرده است.
رابرت جی. جوزف دیپلمات ارشد سابق وزارت خارجه آمریکاست. او سفیر این کشور در پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای، انپیتی، هم بوده است.
دیلی بیست نوشته: "دیدار آقای جوزف با برایان هوک دقیقا چند هفته بعد از کشتن قاسم سلیمانی روی داده است. فرمانده ارشد سپاه پاسداران که سازمان مجاهدین خلق او را از مدتها پیش یکی از نیروهای اهریمنی ایران میخواند... رودی جولیانی، از متحدان قدیمی این سازمان هم قاسم سلیمانی را مسئول مرگ چندین نفر از مجاهدین خلق خوانده بود."
به نوشته لچلان مارکی، با وجود این پس از کشتن قاسم سلیمانی در روز سوم ژانویه در عراق، مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا به مقامهای این وزراتخانه تذکر داده بود که با اعضای سازمان مجاهدین دیدار نکنند "هم به دلیل سابقه مناقشه برانگیز این گروه - که حتی متهم به کشتن سه سرباز و سه پیمانکار آمریکایی است - و هم به علت سوءشهرت آنها در میان مردم ایران."
دیلی بیست نوشته برایان هوک و وزارت خارجه آمریکا به درخواست این نشریه برای ارایه جزییات از دیدار ۳۱ ژانویه آقای جوزف با مسئول ویژه امور ایران پاسخ نداده و تلاش این نشریه برای گرفتن توضیحات از رابرت جی. جوزف هم ناکام مانده است.
آیا آمریکا درباره عامل حملهای که نزدیک بود جنگ با ایران را شعلهور کند اشتباه کرده؟
آلیسا جی. رابین هفته گذشته در نیویورکتایمز به بررسی حمله مرگباری که اواخر ماه دسامبر سال گذشته در عراق روی داد و طی آن یک پیمانکار آمریکایی کشته شد پرداخته و بنابر اظهاراتی منابع عراقی این پرسش را طرح کرده که آیا واقعا شبهنظامیان کتائب پشت این حمله بودهاند یا به علت حضور داعش در نزدیکی مکان وقوع حمله، این گروه مسئول کشتن پیمانکار آمریکایی بوده است؟
حمله مورد اشاره نیویورک تایمز همانی است که در پی آن آمریکا با مسئول دانستن ایران و کتائب حزب الله، از گروههای شبهنظامی شیعه مورد حمایت تهران، طی یک حمله هوایی به پایگاه کتائب حزبالله ۲۵ شبه نظامی این گروه مسلح شیعی را کشت و همین تعداد را هم زخمی کرد.
این حمله به تجمع خشن هواداران کتائب حزبالله و حشد شعبی برابر سفارت آمریکا در بغداد و حمله به این سفارت ختم شد و پس از آن هم در روز سوم ژانویه پنتاگون طی یک حمله هوایی قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس، فرمانده ارشد حشد شعبی را به همراه ۸ همراه دیگر آنها در هنگام خروج از فرودگاه بغداد کشت.
نیویورک تایمز در گزارش روز ششم فوریه خود آورده اکنون مقامهای ارتشی و اطلاعاتی عراق درباره این که کتائب حزبالله عامل اصلی حملات خمپارهای به پایگاهی باشند که پیمانکار آمریکایی در آن کشته شد ابراز تردید کردهاند.
"مقامهای دولت عراق تصریح کردهاند که هیچ مدرک مستقیمی که بتوان به موجب آن حملات راکتی ۲۷ دسامبر را به یک گروه خاص نسبت دارد در دست ندارند. عناصر اطلاعاتی عراق هم که با ایران رابطه نزدیکی دارند ممکن است برای مقصر دانستن شبهنظامیان مورد حمایت تهران اکراه داشته باشند."
با این حال، گزارشگر نیویورکتایمز به عناصر دیگری در گزارش خود اشاره کرده که مبنای بروز تردیدها درباره نقش کتائب حزبالله است.
"راکتها از منطقه سنینشین کرکوک شلیک شدهاند که مدتها تحت نفوذ عملیاتی داعش بوده و به همین علت از مناطقی نیست که گروههای شیعی بتوانند در آن تحرک نظامی داشته باشند... ضمنا کتائب حزب الله از سال ۲۰۱۴ در کرکوک حضور نداشته است... در مقابل، شبهنظامیان داعش طی ۱۰ روز قبل از حمله راکتی به پایگاه کی-۱ سه مورد عملیات در نزدیکی همان محدوده انجام داده بودند... همزمان نیروهای اطلاعاتی عراق در ماههای نوامبر و دسامبر به نیروهای آمریکایی هشدار داده بودند که داعش در پی حمله به پایگاه کی-۱ در کرکوک است که نیروهای آمریکایی هم در آن حضور دارند... دلیل دیگر پیدا شدن یک وانت شاسی بلند کیا است که در چند صدمتری محلی رها شده بود که ماه سپتامبر داعش در آنجا ۵ چوپان شیعه را اعدام کرده بود... این وانت همان خودرویی است که از پشت آن حمله راکتی به پایگاه کی-۱ صورت گرفته است."
نیویورک تایمز اینها را دلایل مقامهای عراقی برای تردید درباره عامل اصلی حمله ۲۷ دسامبر به پایگاه کی-۱ در کرکوک عنوان کرده و به نقل از احمد عدنان، فرمانده حفاظت اطلاعات پلیس عراق در منطقه پایگاه کی-۱ کرکوک نوشته: "همه این شواهد انگشت اتهام را به سوی داعش روانه میکنند. من به شما درباره سه حمله داعش که تنها چند روز پیش از این حمله روی داده بود گفتم. ما تحرکات داعش را زیر نظر داریم. خود ما جرات آمدن به این نقطه که راکتها از آن حمله شده نداریم مگر با یگان مسلح و آماده. چرا که این جا امن نیست. آن وقت چه طور میشود افرادی که به منطقه آشنایی ندارند آزادانه اینجا رفت و آمد کرده باشند و نقطه شلیک را محاسبه کرده باشند و عملیات انجام داده باشند؟"
کتائب حزبالله هر گونه نقش داشتن در حمله راکتی ۲۷ دسامبر را تکذیب کرده و هنوز هیچ گروهی مسئولیت این حمله را که به واکنش نظامی ارتش آمریکا علیه کتائب حزبالله انجامید برعهده نگرفته است.
با این حال، به گزارش نیویورکتایمز، دو مقام دولت آمریکا که نخواستهاند نامشان فاش شود به این روزنامه گفتهاند که آنها شواهد متقنی از ارتباط کتائب حزبالله با آن حمله راکتی در دست دارند از جمله وارسی وانت شاسی بلند کیا که به گفته مقامهای آمریکایی حکایت از دخالت کتائب حزبالله در این حمله را دارد.
هر چند نیویورکتایمز میگوید این مقامها جزئیاتی از چگونگی ارتباط این خودرو با کتائب حزبالله ارایه نکردهاند اما تاکید کردهاند که همزمان مکالمات شنود شده کتائب حزبالله هم بر نقش این گروه شیعه مورد حمایت ایران در حمله ۲۷ دسامبر تاکید دارد.
در ادامه این گزارش خبرنگار نیویورکتایمز به اظهارات مقامهای عراقی اشاره کرده که مدعیاند بر خلاف روال معمول، نیروهای آمریکایی هیچ کدام از شواهد و مدارک مورد اشاره درباره این حمله راکتی را با طرف عراقی به اشتراک نگذاشتهاند و این که از نظر آنها وانت شاسی بلند مورد استفاده در این حمله راکتی "مشخصه ویژه" نداشته و "تمامی طرفهای درگیر مخاصمه" میتوانستهاند به چنین خودرویی دسترسی داشته باشند.
آغاز دهمین سال حصر
پیشتازی برنی سندرز و تبعات آن برای آینده امریکا