بنا به موارد و دلایل که ذکر خواهم کرد، دوستان و هموطنانم را به امتناع از شرکت در پای صندوقهای رأى و تحریم به نمایش بازار مکارهای تحت عنوان انتخابات دعوت میکنم. انتخاباتی که در بهترین حالت انتصاب برخی چهرههای اصلاح طلب حکومتی و دینی خواهد بود که جدا از پیکره این نظام فاسد و غارتگر نیستند. با خالی گذاردن صندوقهای رأی جمهوری ننگ و نفرت، مسئولیت شهروندی خود را در ایجاد توانمندی ملی سکولار ایرانی نشان دهیم. اکنون مروری خلاصه وار به سیاست داخلی و خارجی این حکومت ایران برباد ده.
سیاست داخلی این نظام تبهکار شیعی
۱- این نظام، نظامی دینى/ اسلامی ست و اِعمال ارزشهای شرعاش بر نظام سیاسی ایران در این چهل و یک سال باعث تبعیض جنسیتی و نقض خشن حقوق شهروندی و فرد بوده. چنین اِعمالی از شرع در آحاد جامعه بی حد و مرز بوده و توان ما ایرانیان را در همه زمینه فشرد و فسرد. اینچنین روش بغایت فاشیستی در حق مردم تا جائیکه حتا نتوانند اختیار نوع پوشش خود را داشته باشند در هیچ کشوری دارای نظام ایدئولوژیکی یا آپارتاید یا از نوع حاکمیت افسران فاشیست، رخ نداده و جمهوری اسلامی در این حد از ضدیتاش با انسان، الحق که منحصربفرد است. جمهوری اسلامی حکومتی ست که برای بقای خود ایرانیان را سپر بلای خود کرده و هر گاه اراده کند بی شرم و حیا در زمین و آسمان بر آنها گلوله و موشک میباراند. با تحریم آگاهانه و معنادار نشان دهیم سزاوار چنین حکومتی نیستیم.
۲- حیات چنین نظام دینی بر حسب خصلت دینیاش کُشتار دینى و کُشتار دگراندیشان است. چهل و یک سال در جمهوری اسلامی دگر اندیشان دینی و غیر دینی بطور مستمر سرکوب شده اند؛ به زندان افتاده شکنجه روحی و جسمی شده و مجبور به خودزنی و همچنین اعدام فردی و دستجمعی (اعدام تابستان ۶۷) محکوم شدهاند. حق حیات اولیه اجتماعی بهائیان از آنها سلب شده و فشارها حتا بر مسلمانان سنی مذهب بی وفقه ادامه دارد.
۳- خودسریها و افسارگسیختگیهای این نظام فرتوت و جهالت پیشه که با تعرض به همه شئون زندگی اجتماعی و اقتصادی که نتیجهاش رانتخواریهای جاری، اختلاس مالی و غارتگری اقتصادی به قیمت فقر و گرسنگی میلیونها ایرانی بوده و نیز انحطاط کامل اخلاق در جامعه و حاکمیت دروغ که وجب به وجب ساکنان اقلیم ایران را در نوردیده و مناسبات اجتماعی و روابط را در جامعه به تباهی کشانده دیگر چیزی نمانده تا از دست بدهیم پس برخیزم و با تحریم همگانی «انتخابات» میدان تاخت و تازش را تنگ کرده و زایش ایرانی و ایران نوین را نوید دهیم. بدین وسیله و با گسستن مدارا و کَنَده شدن از الگوی نظام جهنمی «امت و امامت» نشان دهیم که امت نیستیم و شایسته اصالت شهروندان با مسئوال هستیم.
سیاست خارجی ایران بر باد ده
۱-این جمهور دینى بر حسب ذات اسلامی شیعیاش که میل به گستردن قلمرو خود در اقصا نقاط جهان و کشورهای مسلمان دارد (صدور انقلاب اسلامى) کشور ایران را در معرض خطر مداخلات نظامىِ بیگانگان قرار داده. به هدر دادن منابع مالی و صرف هزینههای هنگفت مالی جهت تسلیح گروهای اسلامگرا در جهت جنگهای نیابتی در کشورهای مسلمان جزء بلندپروازیهای متوهم و شوم این نظام است که به قیمت فقر و فلاکت مردم تمام شده و امان مردم را بُریده و فغانشان به هفت آسمان رسیده اما به گوش سران اسلامی نه.
۲-اسرائیل ستیزی افسارگسیخته تا حد درخواست محو آن از کره خاکی و هیستری امریکا ستیزی از سوی این نظام و نخبگان وابستهی درون و برونش و نیز دخالت در امور اعراب جهت سیاست شیعه گستری و بطورکلی سیاست خارجی مخرب بعلاوه برخی فعالیتهای مظنون هستهای باعث شده تا کشور ایران به انزوای کامل کشیده شود.
۳-اصلاح طلبان دینی و حکومتی به دلیل معذوریت دینی و تلاش آگاهانه در «حفظ نظام» و وابستگی به ایدههای بدون قابلیت سیاسی و پیشبرد امر سیاست مانند «سیاست باید به خدمت اخلاق و دین باشد» و هم از این منظر در پایبندی به استمرار نظام دینی بر حسب تفسیر «اسلام رحمانی»، بتبع نه میتوانند در سیاست داخلی مجری برنامههای سکولار باشند و نه فعال و تأثیرگذار در سیاست خارجی جهت کاهش تشنجات منطقهای. پیامد اصلی اصلاح طلبی دینی تشدید انشقاق و انفعال هر چه بیشتر در توان ملی و سکولاریسم ایرانیان بوده و هست.
نتیجه
هر دو این حیطه و امور سیاسی را که بطور اجمالی نیم نگاه و نظری افکندیم بیان ماهیت این نظام بوده که بوسیله ساختارهای تو در توی بغایت کهنه و خشونت بار و تحریک کنندهء کشورهای خارج از مرزهای ایران، محافظت میشود. ایران در پیچ خطرناک متلاشی شدن ایستاده و اگر نتوانیم به رسم معمول جهان مدرن و متمدن نوع کشورداری را تأسیس کنیم و بر خرابههای چهل و یک ساله فائق آییم این روند بیش از پیش تسریع میشود. تحریم عمومیِ آگاهانه و معنی دار «انتخابات»، میتواند منجر به قدرت سیاسی
و اجتماعی با مضمونی از وفاق و توان ملی تبدیل شده تا بدینوسیله بتوان با پُر کردن سریع خلاء قدرت و بتبع توازن جدید سیاسی در حین روند فروپاشی نظام دینی، کشور را از ورطه سقوط رهانید. سیاست داخلی و خارجی این نظام اسلامی با خون و خونریزی و کُشتار مردم ایران و جنگهای برونمرزی نیابتی عجین شده و فرصت بیست و اندی ساله اصلاح طلبی دینی (به دلیل همان معذوریت دینی اسلامی اش) هم نتوانست کمترین تأثیر در تعدیل آنها گذارد. تحریم آگاهانهء «انتخابات» در گسترهای فراخ میتواند زمینه را برای شکل گیری توازن قوای جدید سیاسی با مضمون بهم آمیخته آزادی و سکولاریسم، ایجاد کند.
نیکروز اعظمی