Wednesday, Feb 26, 2020

صفحه نخست » کرونا و حکمرانی پیشامدرن، نصرالله لشنی

article1.jpgبخشی از مردم لرستان ضرب‌المثلی محلی دارند که ترجمان یک عینیت تاریخی است. «اولهَ کم بی زِمی‌لرزه هم اُما» یعنی آبله کم بود زمین لرزه هم آمد. این ضرب‌المثل وقتی به‌کار می‌رود که مجموعه‌ای از بلایا و گرفتاری‌ها یکی پس از دیگری وارد می‌شوند و توان مهار آنها وجود ندارد. عینیت تاریخی این ضرب‌المثل کاملاً عیان است. زمانی در ایران مردم گرفتار بیماری آبله بوده‌اند، سرایت روزافزون و عدم توانایی در مهار آن، این بیماری را به یک بلای اجتماعی برای تمام مردم تبدیل می‌کند. گرفتاری مردم اما با آمدن زلزله و آوار شدن خانه‌هاشان چندبرابر شده و در غیبت دولت مدرن و حکمرانی خوب، بی‌کس و بی‌یاور، و تنها با اتکا به وحدت مردمی، ناگزیر از مبارزه با این گرفتاری‌های متعدد و تلاش برای زنده ماندن می‌شوند. شیوع کرونا در ایران، زمین‌لرزه در آذربایجان و هشدار سیل در لرستان و ... این ضرب‌المثل را بر زبان‌ها جاری و حافظه‌ی جمعی و تاریخی را نسبت به رویدادهای مشابه در دوره‌های گذشته فعال کرده است. چنین مشابهت‌های نزدیکی از رویدادهای امروزین با آن‌چه در گذشته تجربه شده، بیان‌گر بازگشت ایرانیان به قعر تاریخ و تکرار تجربه‌ی زیست اجتماعی و سیاسی پیشامدرن است. ظاهر امر بسیار تغییر کرده است، تکنولوژی تا دورافتاده‌ترین روستاهای ایران رفته است، ماشین‌های لوکس و گران‌قیمت در خیابان‌های ایران جولان می‌دهند، بسیاری از خانم‌ها دماغ‌های‌شان را عمل کرده‌اند و از انواع عمل‌ها و روش‌های زیبایی استفاده کرده و می‌کنند، نهادهای مدرنی چون قوای مقننه و مجریه و قضاییه و ثبت احوال و اسناد و ... راه‌اندازی شده‌اند و جامعه به ظاهر وارد عصر مدرنیته شده است. اما واقعیت امر این است که مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران زیر سایه‌ی حکومت اسلامی از کمترین محتوای مدرنی برخوردار نیستند و هنوز هم رویدادهای تاریخی پیشامدرن دقیقاً تکرار می‌شوند و حکومت اسلامی در مواجهه با آنها به شدت ناکارآمد و ضعیف است.

حکومت در ایران از هیچ انسجام درونی و ارگانیزیشن منظمی برخوردار نیست. اساساً حکومت به‌عنوان نهاد حکمرانی از محتوا خالی شده و تنها پوسته‌ای از آن که عبارت از مجموعه‌ای از اشکال بورکراتیک است باقی مانده است. ارکان و ارگان‌های حکومتی کمترین ارتباط ارگانیک و منطقی با هم ندارند و هرکسی ساز خود می‌زند و خر خود می‌راند. مثلاً سازمان هواشناسی اعلام می‌کند در هفته‌ی آینده در برخی مناطق شمال و شمال غرب کشور، تا 3 متر برف می‌بارد. در چنین وضعیتی تمامی نهادها و ارگان‌های مربوطه برای جلوگیری و رفع بحران‌های احتمالی باید آماده‌باش کامل باشند و حتی برخی پیش‌بینی‌ها و پیشگیرها انجام شوند. وزارت راه برای جلوگیری از بستن راه‌ها یا باز کردن آنها در صورت بسته شدن، وزارت نیرو برای جلوگیری از قطع آب و برق و گاز یا وصل بلافاصله و سریع آنها در صورت قطع شدن، ستاد بحران و هلال احمر برای کمک به مردم گرفتار و ... باید بلافاصله بعد از هشدار هواشناسی آماده‌باش کامل باشند. اما از آنجا که این ارگان‌های حکومتی تنها پوسته‌ی بی‌محتوای بورکراتیک حاکمیت امروزی را تشکیل می‌دهند و کمترین ارتباط ارگانیک و منظم و منسجم با یکدیگر ندارند، نمی‌توانند هماهنگی‌های لازم را انجام و اعمال کنند. در سقوط هواپیمای اوکراینی هم اگر قصدی در کار نبوده باشد، نتیجه‌ی همین ناکارآمدی و ازهم‌پاشیدگی حکومتی است که جز پوسته‌ای خالی از محتوای حکمرانی، از آن باقی نمانده است.

در تمام مسائل و مشکلات و بلایای طبیعی و غیرطبیعی با چنین ضعف مفرطی مواجهیم و خیلی راحت گرفتار بحران‌های عظیم می‌شویم. بحران‌هایی که در یک نظام سیاسی منسجم و مدرن هرگز به وجود نمی‌آیند، اما در ایران چون اساساً حکومت وجود بامحتوا ندارد و تنها شکلی بورکراتیک است، هر رویدادی غیرقابل کنترل و مهار شده و به بحران تبدیل می‌شود. درست مانند گذشته‌ی تاریخی که آبله مردم را گرفتار می‌کرد و زلزله نیز به آن افزوده می‌شد و حکومت هیچ کاری از دستش جز توسل به ائمه و ادعیه برنمی‌آمد و مردم به حال خود رها می‌شدند. اکنون به‌واسطه‌ی حکمرانی معیوب و مافیایی جمهوری اسلامی به قعر تاریخ پرتاب شده‌ایم و با دنیای جدید جز از لحاظ شکل و ابزار تکنولوژیک و پوسته‌ی ظاهری کمترین قرابت و شباهتی نداریم.

ایران حکومت ندارد، مجموعه‌ای از گروه‌های مافیایی و ذی‌نفوذ بر تمام هست و نیست و امروز و آینده‌ی مردم حاکم شده‌اند و به واسطه‌ی سرکوب، حیات خویش را تدوام بخشیده‌اند. هرآنچه مربوط به مردم و بهبود زندگی آنهاست از دایره‌ی اندیشه و عمل این مافیاهای مالی - نظامی خارج است و این واقعیت مکرر در طول 40 سال گذشته ایران را به قعر تاریخ پرتاب کرده است و با تداوم عملکرد ضدملی و منفعت‌طلبانه‌ی این مافیاها، ایران به لحاظ جغرافیایی نیز در حال فاصله گرفتن روزافزون و انزوای مطلق از جهان است. به زودی و در نتیجه‌ی عملکرد هسته‌ی سخت قدرت در ایران که محور این مافیای مالی - نظامی است، ایران به معنای واقعی کلمه، هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ جغرافیایی به دوردست‌ترین مکان و اجتماع در دنیا تبدیل خواهد شد و چنان فاصله‌ای با دنیا و دیگر ملل می‌گیرد که رسیدن به تحولات امروزی تقریباً برایش غیرممکن می‌شود. حکومتی که از محتوای حکمرانی مدرن خالی و مملو از مافیاهای مالی - نظامی شده است، هیچ تصور و درکی از توسعه و مدارها و ضرورت‌های توسعه‌یافتگی ندارد و کمترین تلاشی برای تامین و تضمین الزام‌های توسعه نمی‌کند و حتی در جهت و به سمت توسعه‌نیافتگی بیشتر حرکت می‌کند و نتیجه‌ی محتوم این امر ازرشدماندگی است. ازرشدماندگی ترجمان یک موقعیت ایستا نیست، بیان‌گر حرکت به سمت توسعه‌نیافتگی بیشتر و تبدیل ایران به ویرانه‌ای در دورافتاده‌ترین برهه‌های تاریخی است. به‌زودی ایران از مدار کشورهای پیرامونی نیز خارج خواهد شد و در مدار پیرامون پیرامونیان قرار خواهد گرفت. اگر با همین سرعت و در همین مسیر پیش رویم، خیلی زود جزء کشورهایی خواهیم شد که در آنجا توسعه‌یافتگی رویایی دست‌نیافتنی و آرزویی بیش نخواهد بود.

امروز ایران به کشوری تبدیل شده است که با نظام حکمرانی مدرن فاصله‌ی بسیار زیادی گرفته و هرروز این فاصله فزونی می‌گیرد، لذا برای جلوگیری از نابودی هرچه بیشتر این مرزوبوم که ملک مشاع تمام ایرانیان و میراث پدری تمام اقوام و ملل ایرانی است، باید از جمهوری اسلامی گذر و به‌نظام سیاسی مدرنی که تمامی مؤلفه‌های حکمرانی مدرن و مسئول را دارد گذار کنیم.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy