منشه امیر - صدای اسراییل
اگر یک جو غیرت و شرف داشتند، همانند فرماندههای شکست خورده ارتش ژاپن در جنگ جهانی دوم، شمشیر بزرگ را با یک ضربه به شکم خود فرو می بردند و هاراکیری می کردند. زیرا در رسیدگی به ویروس کرونا، در همه جبهه ها شکست خوردند و باعث افزایش مرگ و میر در ایران شدند و به هموطنان خویش خیانت کردند و یک بار دیگر نشان دادند که مهمترین امر در دیدگاه آنان، ماندن در قدرت و ادامه چپاول است و جان مردم، هیچ اهمیتی برایشان ندارد!
در حکومتی که در دو روز و نیم یک هزار و پانصد نفر انسان را به گلوله می بندد و سپس اجساد برخی از آنان را به آب رودخانه می سپارد، مردن چند صد نفر و حتی چند هزار نفر از ویروس گرفتگان چه اهمیتی می داند داشته باشد.
وقتی هم که خطر جدی می شود، در گام نخست، آخوندهای خودی را به استراحتگاه در جزیزه کیش می فرستند که از خطر به دور باشند و بتوانند خوش بگذرانند و به ریش مردم ایران بخندند.
بانویی می گفت: رژیم دستور داده است که مردم تا آن جا که می توانند از خانه بیرون نیایند. پس اگر من و همسرم در خانه بمانیم، چه کسی معیشت ما را تامین خواهد کرد. پول آب و نان را از کجا بیاوریم، قسط بدهکاریمان به بانک را چه کسی بپردازد؟
در کشورهای دیگر، مثلا در اسرائیل، هر کس که ناچار به قرنطینه در خانه خود می شود، حقوق کامل ماهیانه خود را دریافت می کند. آیا رژیم ایران هرگز به این نکته اندیشیده است؟ آیا کوچکترین کمک مالی به این نگون بختان ارائه شده است؟
خیر، نشده است! وقتی بودجه موشک و اتم و کمک به سازمان های ترور و پول هتل آخوندها را تامین کنند، دیگر پولی نمی ماند که به مردم آسیب دیده بدهند.
تکلیف کودکان کار چه می شود؟ چه کسی از آنان حمایت می کند؟ آنان اگر در خیابان نخوابند، در کجا می توانند بخوابند؟
خیابان خواب های دیگر و گورخوابان تکلیفشان چه می شود؟
این ها در کجا می توانند خود را قرنطینه کنند؟ در معرض بزرگترین خطر قرار دارند!
حالا علی لاریجانی می آید و ظاهرا از ملت تشکر می کند که شکیبا بوده و استقامت کرده است.
آیا چاره دیگری در برابر مردم گذاشته اید، جز آن که رنج ببرند، بیمار بشوند، تلفات بدهند و به خدا پناه ببرند و دعا کنند که پروردگار همه دست اندرکاران رژیم را به کرونا مبتلا سازد و به آن جا بفرستد که دیگر نتوانند باز گردند؟
سپاه پاسداران به مردم مژده می دهد که تا پایان دوران کرونا، در کنار مردم ایستاده است.
این حرف ها یعنی چه؟ تا به حال برای یاری رسانی به مردم چه کرده اید؟ اصلا چه می توانید بکنید؟
یک کاری خوب از دستشان بر می آید و آن این که محموله ارسالی از جانب سازمان جهان بهداشت را بدزدند و در بازار سیاه بفروشند و داروخانه ها مراجعین را دست خالی باز گردانند که ببخشید نداریم!
ادعا می کنند که قادرند روزانه یک میلیون ماسک تولید کنند؟ کجا رفت؟ هنوز هم داروخانه ها نمی توانند به این تقاضای مردم پاسخ دهند و رژیم دست تمنا و تقاضا به سوی ترکیه و روسیه دراز کرده، ولی پیشنهاد کمک از جانب آمریکا را رد می کند.
تنها هنرشان آن بوده که قصد دارند یک بیمارستان صحرایی در داخل یک محله مسکونی در شمال برپا کنند که آن هم با کمک ارتش خواهد بود و پس از اعتراض مردم، آن را به نقطه دیگری منتقل می سازند.
از آن ها بپرسید که اصولا چند بیمارستان صحرایی در اختیار دارند که این همه بر طبل جنگ می کوبند و اعلام می کنند که در ظرف چند دقیقه اسرائیل را نابود خواهند ساخت و در ظرف چند روز آمریکای جهانخوار را از روی نقشه جغرافیا حذف خواهند کرد؟
خدای ناکرده، اگر آن کشورها در دفاع از خود، یک موشک شلیک کنند که به نقطه ای در ایران اصابت کند، سپاه چگونه خواهد توانست به زخمی ها برسد؟
ندانم کاری آنان به حدی است که رهبر حکومت می گوید این بیماری چیزی نیست، مصیبت های بزرگتری وجود داشته است.
او آگاهی ندارد و یا شاید به اطلاعش نرسانده اند که چه هرج و مرجی در ایران به راه افتاده و پس از چین، ایران دارای بزرگترین تلفات بوده و پس از چین، به مرکز شیوع بیماری در دیگر کشورهای جهان مبدل شده است. این را علی خامنه ای نمی داند و اگر می داند، تجاهل می کند.
بعد هم به جای آن که بیایند و بیمارستان ها را تقویت مالی کنند و وسائلی برای معالجه مردم و یا دست کم تلاش برای جلوگیری از ادامه ابتلاء تهیه کنند، رهبر می گوید که مردم بروند و ست دعا بلند کنند و چند آیه بخوانند.
چنین حکومتی، خوب می داند ویران کند، ولی نمی داند چگونه به سازندگی برسد.
زیارتگاه های قم مرکز شیوع ویروس بوده و به جای آن ه آن جا را موقتا تعطیل کنند، ادعا دارند که زیارتگاه محل شفابخشی است، چگونه ممکن است مرکز شیوع بیماری باشد.
یک لحظه به این فکر نیافتادند که بیمارستان های ایران، که اکثر آن ها خصوصی هستند، به کمک مالی نیاز دارند که بتوانند این شمار زیاد مبتلایان را در خود بپذیرند، گوش شنوایی وجود ندارد.
وزیر صنعت در مورد تولید ماسک بی شرمانه دروغ می گوید و وزیر بهداشت ناچار می شود این دروغپردازی را افشاگری کند.
خود حسن روحانی نیز به جای آن که با دلسوزی، مردم را راهنمایی کند و نهادهای حکومتی را به مسیر یاری رسانی واقعی به ملت هدایت کند، مانند رهبر رژیم ادعا می کند که درباره کرونا اغراق شده و ملت را ترسانده اند و وضع چندان هم خراب نیست!
فرماندههان سپاه پاسداران و برخی از سیاستمداران شیاد حکومت، ادعا می کنند که این ویروس از چین آغاز نشده، بلکه جنگ بیولوژیک آمریکاست که هدفش تضعیف اقتصاد ایران است.
با این حرف ها مرغ پخته را هم به خنده می اندازند!
دینا به آشوب افتاده، آن ها ادعا می کنند که آمریکا توطئه کرده که اقتصاد رژیم ایران را با این کار هدف قرار دهد!
آمریکا با برقراری تحریم های یک سال اخیر، اقتصاد رژیم ایران را به آستانه ورشکستگی کشانده، و به ویروس کرونا که اقتصاد خود آمریکا را نیز سخت آسیب دیده ساخته، نیازی نداشته است که رژیم نابخرد کنونی در ایران را به زانو درآورد.
از این پس چه خواهد شد؟
یک گروه ادعا می کنند که خود رژیم مصیبت کرونا را بزرگنمایی می کند تا گناه شکست های دیگر خود را به گردان آن بیاندازد.
این شیوه ای بود که رژیم در جنگ هشت ساله با عراق نیز در پیش گرفت و در پاسخ به اعتراض های مردمی درباره ویرانی و رکود اقتصادی و فقیرتر شدن مردم، هشت سال جنگ با عراق را بهانه قرار داد. ولی در سی و دو سالی که از پایان آن جنگ می گذرد، ایران صد پله خرابتر و ویران تر و بدبخت تر شده است و مردم، دیگر چنین بهانه ای را نمی پذیرند.
احتمال منطقی تر آن است که وقتی بیماری گسترش یابد و مرگ و میر بیش و بیشتر شود، مردم از جان خود خواهند گذشت و با اراده قاطع تری به خیابان ها خواهند آمد و این دقیقا همان سناریویی است که رژیم سخت از آن می ترسد و می کوشد با سیاسی کردن یک ویروس همه گیر، راهکارهای سیاسی بیابد، و نه آن که در فکر درمان آسیب دیدگان باشد.
در چنین وضعیت و حال و هوایی، اگر یک جو شرف داشتند، همانند فرماندههای شکست خورده ژاپنی در جنگ جهانی، شمشیر را یک ضرب به شکم خود فرو می بردند و هاراکیری می کردند.